سال ۱۴۰۱ برای مردم ایران مملو از فرازونشیبهای بسیار بود؛ سالی که زندگی خیلی سخت گذشت.
شفاآنلاین>سلامت> سال ۱۴۰۱ برای مردم ایران مملو از فرازونشیبهای بسیار بود؛ سالی که زندگی خیلی سخت گذشت. در کنار بیداد فقر و گرانی و نبود عدالت اجتماعی، مرگ مهسا امینی و آغاز فصل جدیدی از اعتراضات در کشور تا معمای وقایع سریالی دانشآموزان همزمان با التهابات و نوسانات ارزی، سال ۱۴۰۱ را به سالی پرالتهاب و نفسگیر برای مردم تبدیل کرد.
به گزارش شفاآنلاین:سال ۱۴۰۱ شاید به تعبیری سال کاهش عدالت اجتماعی و افزایش شکاف بین دولت و مردم بود، بهگونهای که دیگر مردم اعتمادی به شعارهای دولت ندارند و به خوبی میدانند که با شعار هیچ مشکلی حل نخواهد شد. به باور کارشناسان گویا دولت برنامهای برای جلب اعتماد عمومی و حل معضلات اجتماعی ندارد.
شکاف و فاصله میان مردم و مسوولان در هر جامعهای یکی از مهمترین و راهبردیترین مباحث بوده که بر بسترهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی قابل طرح است. از نگاه صاحبنظران، عوامل گوناگونی در این باره دخیل است؛ از جمله فرهنگ و سبک زندگی، فاصله سطح معیشت و رفاه اقتصادی تا شیوههای مدیریتی و دیدگاههای فکری-سیاسی.
همگرایی بین جامعه مدنی و دولت منجر به مشارکت اجتماعی میشود؛ بنابراین هر چقدر مشارکت اجتماعی بیشتر باشد موفقیت دولت نیز در تصمیمگیریها بیشتر میشود و تضمینی است برای اجرای موفق تصمیمات خود. بنابراین هر چقدر دولت از حمایت و همگرایی جامعه برخوردار باشد برنامههایش بهتر اجرایی خواهند شد. در مقابل هر اندازه شکاف و بیاعتمادی بین دولت و جامعه بیشتر شود احتمال اجرایی شدن و موفقیت برنامهها و استراتژیهای دولت نیز کاهش مییابد و همچون سدی مقابل تصمیمات دولت خواهد بود. به همین خاطر است که همیشه دولتها در تلاش بودهاند که همراهی و تعامل بین خود و جامعه مدنی را حفظ کنند. درواقع همگرایی از جهات مختلفی مانند تاثیرگذاری در قوام و ثبات تصمیمگیریها و به حداقل رساندن آسیبها و تهدیدها دارای اهمیت فراوانی است.
تنها چند ماه مانده به دوسالگی دولت سیزدهم، اما تعامل در این دوره به پایینترین میزان خود رسیده و شکاف بین دولت و جامعه مدنی هر روز عمیقتر میشود. فاصلهای که خبر از بیاعتمادی به دولت میدهد. این دیوار بیاعتمادی اکنون آنقدر قطورشده که دیگر هیچ کدام از افراد دو سوی دیوار صدای هم را نمیشنوند.
در این میان یکی از ارکان مهم جلب اعتماد عمومی معیشت است، اما آنچه مسلم است اینکه هر روز قدرت خرید مردم تحلیل رفته و هرقدر تیم اقتصادی بگوید که تورم در ایران مهار شده است، هیچ تاثیری بر اوضاع دشوار اقتصادی در جامعه ندارد، بنابراین تصویرسازی و بازی با اعداد برای مردم پذیرفتنی نیست.
خواب عدالت اجتماعی
دکتر «امیرمحمود حریرچی» آسیبشناس اجتماعی با اشاره به سال سختی که به مردم گذشت به «جهانصنعت» گفت: متاسفانه اینگونه به نظر میآید که دولت برنامهای برای افزایش اعتماد عمومی و حتی دیگر معضلات اجتماعی در کشور ندارد. دولت رییسی اواخر سال گذشته شعار ریشهکنی فقر مطلق را داد اما امسال نهتنها فقر ریشهکن نشد بلکه تعداد زیادی از طبقه متوسط به سمت پایین سقوط کردند. بنابراین سال ۱۴۰۱، سال دستور بود، نه عمل! این در حالی است که با دستور و شعار کارها پیش نمیرود، مسوولان باید در خصوص هر معضلی برنامه داشته باشند. البته برای تدوین برنامه باید به وضع موجود آگاه باشند، اما به نظرم کسی نسبت به شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور شناخت ندارد؛ چرا که بیانات برخی مسوولان در رسانهها نشاندهنده عمق شکاف آنها با مردم است.
وی افزود: بسیاری از مسوولان بارها تورم و گرانی را انکار کردهاند، این در حالی است که مردم هر روز با آن دستوپنجه نرم میکنند. سال ۱۴۰۱ برای مردم از لحاظ اقتصادی فاجعه بود. دولت باید وضع موجود را آنالیز کند و به کمک نخبگان و رسانهها، برنامه مشخصی برای نهتنها افزایش اعتماد عمومی بلکه مابقی معضلات تدوین کند. این در حالی است که دولت به جای همکاری با رسانهها به دلایل نامعلوم فضا را برای آنها تنگ و هرازچندگاهی یک رسانه را توقیف میکند. همین موضوعات اعتماد عمومی را نسبت به دولت کاهش میدهد.
این آسیبشناس اجتماعی با اشاره به اینکه شایستهسالاری در ایران وجود ندارد، بیان کرد: دولت باید مسیر گفتوگو با مردم را پیش بگیرد تا بلکه اعتماد عمومی را افزایش دهد.
او ادامه داد: محدودیتهای اینترنتی هم تاثیرات عمیقی به کسبوکار افراد و همچنین روح و روان مردم گذاشته است. این در حالی است که دسترسی به گردش آزادانه اطلاعات از حقوق مصرح شهروندان ایرانی در فصل سوم قانون اساسی برشمرده شده است. یکی از کلیدواژههای اصلی این فصل از قانون اساسی کلمه آزادی است که قرار بود مردم از آن برخوردار باشند. از جمله این حقوق، حق دسترسی شهروندان به گردش آزادانه اطلاعات است که به اقتضای شرایط و پیشرفت تکنولوژی ارتباطات بالطبع اشکال جدیدی هم پیدا کرده و چه بسا در ادامه این رشد پرشتاب شدت بیشتری هم پیدا کند، اما طی ماههای اخیر چنین موضوعی خدشهدار شده است. به همین دلیل اعتماد عمومی بیش از همیشه نسبت به دولت کاهش یافته است.
آیندهای نامعلوم
دکتر «مصطفی مهرآیین» جامعهشناس با اشاره به وضعیت اجتماعی جامعه در سالی که گذشت به «جهانصنعت» گفت: سال ۱۴۰۱ برای ایرانیها سالی مملو از فرازونشیبهای بسیار بود. از مرگ مهسا امینی و شروع اعتراضات گرفته تا وقایع سریالی دانشآموزان و ارتباط نوسانات ارزی و مشکلات معیشتی نیمی از جامعه. به همین دلیل پرسش کلیدی در این روزها این است: آیا گشایش اقتصادی در سال آینده ممکن است؟ آیا راهی برای خروج از بنبست اقتصادی وجود دارد؟ آیا چشمانداز روشن اقتصادی و اجتماعی برای ما وجود دارد؟ تمام این سوالات در حالی ذهن ایرانیها را مشغول کرده که روزانه قیمت اقلام اساسی افزایش پیدا میکند. در واقع مشکلات اقتصادی در سال ۱۴۰۱ بزرگترین لطمه را به معیشت مردم زد.
وی افزود: در جامعهای که در آن مسائلش از طریق تفکر و گفتوگو حل نشود، خشونت تبدیل به تنها راهحل ممکن برای گذر از وضعیت موجود میشود. دلیل آن هم این است که از آغاز ماجرا به سمت بیراهه رفته است؛ یعنی بیراهه دولت و ملت. آن چیزی که باعث میشود دائما بین جامعه و دولت تعارض ببینیم، فقدان آن امر واسطی است که بتواند فضای مدنی یا اجتماعی جامعه را در پیوند با امر سیاسی نگه دارد. ژاک دونزولو در کتاب ابداع امر اجتماعی اسم آن را «امر اجتماعی» میداند. امری که فقدان آن در جامعه ما احساس میشود. عدم وجودش باعث میشود که ما دائما با شکاف بین دولت و مردم روبهرو باشیم. الان بحران جدیترشده چون نسل جدیدی با ظرفیت سیاسی داریم. یعنی حدود ۷۰ درصد جامعه ایران در شرایط کنونی زیر ۴۰ سال هستند. جمعیت جوانی که ظرفیت سیاسی بسیار بالای دارد، اما این جمعیت جوان یک ویژگی دارد و آن این است که فاقد «زندگی» است و رو به سوی مرگ دارد. به زبان امیل دورکیم، جامعهای که احساس کند هیچ چیزی ندارد، بهتر میداند که جان هم نداشته باشد؛ پس به مرگ خودخواسته دست میزند و به زندگی خود پایان میدهد. در ایران با یک جمعیت جدید که ظرفیت سیاسی بالایی دارد مواجه هستیم اما از آن طرف این جمعیت جوان فقدان زندگی را احساس میکند. یعنی وضعیت بحرانی ما بسیار جدی است.
این جامعهشناس با اشاره به نبود چشمانداز روشن در میان جامعه اظهار کرد: با توجه به نوسانات ارزی و تورم لحظهای، ایرانیها دچار یأس و ناامیدی شدهاند. به همین دلیل به باور برخی کارشناسان اقتصادی با اوضاع و احوالی که اکنون در آن بهسر میبریم و همچنین با توجه به شاخصهای اقتصادی، دولت در سال ۱۴۰۲ باید از حادتر شدن وضعیت اقتصادی جلوگیری کند. با وجود اینکه این روزها یکسوم سفرههای معیشتی مردم نابود شده است و این نابودی ارتباط مستقیمی بر روح و روان مردم دارد و هر چه سریعتر دولت باید جلوی این بحران را با بازسازی اعتماد عمومی بگیرد.