داستان پژوهش و جست وجوهایی را که روی مغز یک فیزیک دان آلمانی، پس از کالبدشکافی انجام شده ،کمتر کسی است که نداند.
شفاآنلاین>سلامت>داستان پژوهش و جست وجوهایی را که روی مغز یک فیزیک دان آلمانی، پس از کالبدشکافی انجام شده ،کمتر کسی است که نداند. اما اگر فکر میکنید آن موزه تنها جایی است که در آن مغز انسانها نگهداری میشود، سخت در اشتباه هستید.
به گزارش شفاآنلاین: در راهروهای زیرزمین دانشگاهی در اودنسه واقع در جنوب دانمارک، مجموعه مغز 10 هزار انسان قرار دارد که در محلول فرمالدهید نگهداری میشوند. البته فرق این مغزها با استاد فیزیک جهان، اینشتین در این است که این مغزها متعلق به بیماران روانی مربوط به سالهای 1945 تا 1982 است .در واقع قدیمیترین آنها در سال ۱۹۴۵ و جدیدترین شان در ۱۹۸۲ از سر بیماران بیرون آورده شده است و کمتر کسی میداند راز پشت پرده این مغزهای جمع آوری شده چیست؟
کالبد شکافی بدون اجازه
در دانمارک در دوران جنگ جهانی دوم موسسات روان پزشکی متعددی برای مراقبت و معالجه بیماران روانی دایر بودند و البته متخصصان در این مراکز درک درستی از عملکرد، آنچه در مغز اتفاق میافتد و آناتومی مغز نداشتند. این دلیلی بود تا دو روان پزشک مشهور دانمارکی مغزهای بیماران روانی را پس از کالبدشکافی و با وجود جلب نکردن رضایت آنها یا خانوادههایشان جمع آوری و با مجوز شورای اخلاق دانمارک برای تحقیقات علمی استفاده کنند.
پای 2 پزشک در میان است
این همه ماجرا نبود و اریک اسرومگرن، روان پزشک مشهور دانمارکی و لاروس اینارسون، عصبشناس و استاد آناتومی به کالبد شکافی بدون اجازه قانع نبودند. آن دو تصمیم گرفتند برای توسعه درک خود از مغز انسان، مغز بیماران روانی را پس از مرگشان در جریان کالبدشکافی بیرون آورند و برای سالها نگهداری کنند.
بیماران روانی از حقوقی برخوردار نبودند
یسپر واچر کرا، کارشناس تاریخ روان پزشکی، درباره جمعآوری این مجموعه عجیب که به واسطه کنترل دولت بر بیمارستانهای روانی دانمارک ممکن شده بود، میگوید: «بیشتر موسسات روان پزشکی دانمارک دولتی بودند و هیچکس از خارج مجموعهشان نمیتوانست درباره آنچه درون این موسسات میگذرد، سوالی کند.»
او درباره وضعیت بیماران روانی در زمان جمعآوری این مجموعه میگوید: «بیماران روانی در آن زمان از حقوق کمی برخوردار بودند. آنها ممکن بود بدون این که اطلاع داشته باشند تحت درمانی خاص قرار بگیرند و از حقوق برابری با بقیه دانمارکیها برخوردار نبودند.»
علم مهمتر است یا اخلاق؟
توماس ارسلو، مورخ علوم پزشکی و استاد مشاور در دانشگاه آرهوس تخمین میزند که مغز نیمی از بیماران روانی که بین سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۸۲ میلادی در این کشور جان باختهاند، به صورت ناشناس و بدون مجوز خود یا خانوادهشان در این مجموعه ذخیره شده است.
به دلیل اجازه نگرفتن از این بیماران همیشه بحثهایی بر سر این موضوع که آیا استفاده از این مغزها برای تحقیقات علمی، درست است یا خیر؟ وجود داشته است، اما بالاخره شورای اخلاق دانمارک به رغم شرایط نادرست جمعآوری این مغزها در اوایل دهه ۱۹۹۰ اعلام کرد که استفاده از آنها در تحقیقات علمی مشکلی ندارد. مارتین ویرنفلت نیلسن، آسیب شناس و مسئول این مجموعه میگوید: «من فکر میکنم بحثها اساسا حل شده است. آنها میگویند که استفاده از این مغزها در تحقیق درباره بیماریهای روانی بسیار ارزشمند و مفید است. بنابراین به نظر من رویکرد ما هم این چنین است.»
وی با قدردانی از نگرش اریک اسرومگرن در جمعآوری این مجموعه میافزاید: «کار ارزشمندی که آنها در آن زمان انجام دادند این بود که پس از پایان کالبدشکافی، مغزها را حفظ و در قفسهها نگهداری کردند. با خود اندیشیدند که شاید ۵۰ سال دیگر کسی بیاید و بیشتر از آنها درباره مغزها بداند».خراسان