کد خبر: ۳۲۱۱۳۲
تاریخ انتشار: ۱۶:۲۰ - ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ - 2023March 02
واگن‌های مترو پر از صدای دستفروشانی است که می‌خواهند توجه مسافران خسته و بی‌حوصله را به خود جلب کنند . در میان شلوغی‌ها به سختی راه می‌روند . محمد یک سالی است که دستفروشی می‌کند، او در ایستگاه‌های مختلف مترو لواشک می‌فروشد.
شفاآنلاین>سلامت>اسفند ماه که نزدیک می‌شود، بنرهای زرد بالا می‌رود که رویش نوشته شده، بساط‌گستری براساس تبصره یک بند2 ماده 55 قانون شهرداری‌ها ممنوع است.

به گزارش شفاآنلاین:همین نوشته کار را برای جمع‌آوری بساطی‌ها آسان‌تر می‌کند. امسال گرچه خبری از این بنرها در خیابان نیست اما سخت‌گیری‌ها برای دستفروشان مترو بیشتر شده است.
 
نمی گذارند واگن زنان برویم

واگن‌های مترو پر از صدای دستفروشانی است که می‌خواهند توجه مسافران خسته و بی‌حوصله را به خود جلب کنند . در میان شلوغی‌ها به سختی راه می‌روند . محمد یک سالی است که دستفروشی می‌کند، او در ایستگاه‌های مختلف مترو لواشک می‌فروشد. محمد می‌گوید: «برخی از ایستگاه‌ها نمی‌گذارند دیگر به واگن‌های زنان وارد شویم اصل فروش ما در همان واگن‌هاست. تا بهمن‌ماه این سخت‌گیری‌ها نبود، بساط در سکوها هم ممنوع شده. البته همیشه ممنوع بود، اما خیلی وقت‌ها سخت‌گیری نمی‌کردند. نزدیک‌های عید که می‌شود سخت‌گیری‌ها هم بیشتر می‌شود.

او مثل بقیه همکارانش، هر چه داشت لواشک خرید تا بلکه در شب عید سود بیشتری نصیبش شود اما حالا نگران است که با این ‌سخت گیری فرصت فروش شب عید را از دست بدهند .

 

اسفندماه همه دستفروش می شوند

مریم سال‌هاست در مترو دستفروشی می‌کند. کمربند می‌فروشد و گاهی لوازم آرایشی. بارها بارش را از دست داده، چمدانش شکسته؛ می‌گوید: «اسفندماه تعداد دستفروش‌ها بیشتر می‌شود و خودشان هم خیلی‌ها را نمی‌شناسند . از کودک هستند تا پیرمرد و زن سالمند. کودکان فال می‌فروشند و پاکت هدیه. همه کار می‌کنند تا شب عید خوبی را داشته باشند. اما امسال با این سختگیری‌ها ممکن است چیزی نصیبمان نشود.»

 

برو از مسئولان گزارش تهیه کن !

به زمین و زمان ناسزا می‌گوید. لباس راحتی و زیر مردانه می‌فروشد. مجبور است بساط‌اش را جمع کند. 12 سال است که در چهار راه ولی‌عصر دستفروشی می‌کند . جدیدترها غرفه گرفته‌اند اما او نه. با اینکه نماینده شهرداری می‌گوید چند روز دیگر هم به همه غرفه می‌دهند، اما او هنوز نتوانسته جای برای خود بگیرد. داستان را که می‌پرسم می‌گوید: «برو پی‌کارت، برو از مسئولان گزارش تهیه کن به ما چه کار داری؟ من از کسی شکایت ندارم. همیشه اسفند‌ماه همین داستان است و بعد از عید هم همه چیز مثل گذشته می‌شود .»

 

قانونی که برای همه نیست  

دستفروش است اما باید بساط‌اش را جمع کند. برخلاف دستفروشان آن سوی خیابان. می‌گوید اگر ساماندهی قانون است باید برای همه باشد . آن‌ها بساطی هستند ما هم بساطی هستیم . درست نیست که  چند نفر شب عیدی از نان خوردن بیافتند.  11 ماه در سرما و گرما تحمل کردیم، شب عید نمی‌گذارند کاسبی کنیم.

 

نمی توانیم کار کنیم

 «ما زیر باران و برف اینجا ماندیم برای همین چند روز شب عید که آن هم نمی‌گذارند کارمان را کنیم.» این را می‌گوید و ادامه می‌دهد: «هر سال شب عید یگان به ما گیر داده یا کلانتری، پارسال حتی نهادهای امنیتی به ما گیر دادند، اما ما ماندیم و کارمان را کردیم.  الان نفری دو متر به ما جا داده‌اند. از صبح یک لباس هم نفروختیم. همین احسان (اشاره به دستفروشی که در یکی از غرفه‌ها بساط کرده ) خرج پدر و مادر می‌دهد ، اجاره خانه می‌دهد دو متر جا به او داده‌اند کاری نمی‌تواند بکند.

دستفروش که به او غرفه رسیده بلند می‌گوید: «3 نفر در یک غرفه 4 متری به ما جا داده‌اند، 11سال است خون دل خورده‌ایم حالا این اندازه به ما فضا داده‌اند کاری نمی‌توانیم بکنیم».

 

به دختران بی صدا جا نرسید

 از زمان دانشجویی اینجا دستفروشی می‌کرده، دکترا می‌خواند دوستش هم دانشجوی ارشد است. می‌گوید: «اینها زورشان زیاد است که غرفه گرفته‌اند ما نتوانسته‌ایم چون بی‌صدا هستیم.

حسین چند سالی بساطی‌اش در چهار‌راه‌ولیعصر است . او هم مثل دیگران به ماه اسفند می‌رسد ترس‌هایش زیاد می‌شود که نکند بیایند و بساطش را جمع کنند: «خیلی مشکل درست می‌کنند. اما  بچه‌ها همدیگر را درک می‌کنند و به همدیگر در غرفه‌ها جا می‌دهند.»

 

سال پدرم است در تهرانم

سالگرد پدرش است، نتوانسته به شهرش برود، می‌گوید اگر بروم جایم را از دست می‌دهم .علی سال‌هاست که اینجا کتانی می‌فروشد: «به همه غرفه داده‌اند جز من. هی می‌روند و می‌آیند می‌گویند جمع کن. اما من تا یک غرفه نگیرم بساطم را جمع نمی‌کنم. هیچ کس راضی نیست، هیچ کس کاسبی ندارد. بساط‌ها را دو تا یکی کرده‌اند. همه را به جنگ هم انداخته‌اند. رفیق 5 ساله‌ام که آن رو به رو است را با هم یک غرفه داده‌اند به من می‌گوید یا تو بساط کن یا من. من هم گفتم آن رو به رو جای تو است خودت بساط کن، اینجا جای من است یا می‌گذارند یا نمی‌گذارند. کلی هم بار خریدیم باید پول بازار را بدهیم من دو شب است نخوابیده‌ام. من قدیمی هنوز بیرون مانده‌ام.

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: