پدر مایفت (زیبا) نمیتواند فارسی صحبت کند. بنابراین تصمیم
میگیرد صحبت از جزییات را به دامادشان بسپارد. حسینزاده، داماد بزرگ
خانواده در مورد قتل مایفت میگوید: «مایفت اسم کردی است و همه هم او را با
این اسم میشناختند. اعلامیهای که برای ترحیم او منتشر شده، نوشته:
«مایفت»؛ ولی اسم اصلیاش «زیبا» است. زیبا متولد 70 بود. هفت سال پیش با
یکی ازدواج کرد و رفتند ارومیه چون خانواده شوهرش اهل ارومیه بودند. حاصل
ازدواجشان هم یک «دختر 6 ساله» است.»
حسینزاده به سوالاتی که درباره جزییات زندگی مایفت «زیبا» میپرسم، پاسخ میدهد.
ما چهارشنبه (26 بهمنماه) ساعت 1 و 30 دقیقه ظهر رسیدیم ارومیه.
من به همراه پدر و مادر زیبا وقتی رسیدیم خانه آنها، جسد زیبا را دیدیم که
روی زمین بود. یک ربع اول هم پلیس نمیگذاشت داخل خانه برویم.
شوهر زیبا به خانواده او زنگ میزند و میگوید؛ بیایید دخترتان را
ببرید. پدر زیبا هم وقتی به او میگوید؛ گوشی تلفن را به زیبا بده، آقا
گوشی تلفن را به زیبا نمیدهد.
خب مشکل خانوادگی داشتند. مثل تمام زن و شوهرها که مشکل دارند. آن
روز هم هیچکس پیش آنها نبود که متوجه شود مشکلشان چه بوده. روز حادثه در
خانهای که اجاره کرده تنها خودشان بودند و دختر کوچکشان.
کارگر ساده است و یکی، دو سالی از زیبا بزرگتر.
ما اهل شهرستان سلماس (واقع در استان کردستان) هستیم. زیبا قبل از
ازدواج با شوهرش در فضای مجازی باهم آشنا می شوند و چون خانواده ها مخالفت
میکردند آنها هم فرار کردند و به ارومیه رفتند. البته این از رسم و رسوم
به نسبت رایج منطقه ماست که اگر دختر و پسری همدیگر را بخواهند و
خانوادهها مخالفت کنند دختر و پسر فرار میکنند... بعد هم طبق همین رسم و
رسوم بزرگان و ریشسفیدان برای پادرمیانی میآیند و رضایت خانوادهها را
میگیرند وگرنه ما هیچ شناختی از شوهر زیبا نداشتیم و تا مدتها او را
ندیده بودیم. بعد با پادرمیانی ریشسفیدان آنها مراسم عروسی گرفتند و آمد و
رفتشان با خانوادهها شروع شد.
نه اصلا. شوهرش در ظاهر به قدری خوب بود که خود من بارها آرزو
میکردم که ای کاش برادری مثل او داشتم. فقط یک مقداری «عصبی» بود ولی
نمیدانیم آن روز چه شد که [...] (حرفی نامربوط میزند) همچین کاری را کرد.
وقتی ما رسیدیم، خودم تمام محوطه خانه را گشتم. وسیله خاصی ندیدم
که بگویم با این وسیله کشته شده اما نشانهها، نشانههای «خفگی» بود.
کارآگاهان جنایی هم آمده بودند. اتفاقا از آنها سوال کردم ماجرای قتل چه
بوده؟ کارآگاهان هم به من گفتند؛ بر اثر خفگی مرده است. یک مامور پلیس هم
از من بازجویی کرد و پرسید؛ شما چه نسبتی با او داشتید یا اینکه زیبا مریضی
خاصی نداشته است؟ بگذارید به شما هم بگویم؛ زیبا مریضی خاصی نداشت. حدود
21 سال است که داماد خانواده آنها هستم ولی هیچ وقت او را مریض ندیدم.
خلاصه روز بازجویی هر سوالی که شما از من میپرسید و من جواب میدهم پلیس
هم از من پرسید...
بله.
وقتی که به کلانتری «12 ارومیه» رفتیم، شوهر زیبا را دیدیم که در
سالن آنجا نشسته بود و گریه میکرد ولی دستبند به دستانش نبود. پدر و مادر
زیبا هم از او شکایت کردند. قاضی کشیک هم دستور داده بود که جسد را به
پزشکی قانونی منتقل کنند. پزشک قانونی نظریه اول را نتوانست قطعی اعلام کند
برای همین دستور «کالبدشکافی» دادند. حالا نتیجه کالبدشکافی کی به دست ما
میرسد، نمیدانیم.
وقتی آزمایشات لازم انجام شد، جنازه را به ما تحویل دادند. ما هم در همین شهر خودمان (سلماس) او را به خاک سپردیم.
ما رسیدیم ارومیه، هنوز از ماشین پیاده نشده بودیم که دیدیم یک
خانم از اقوام شوهر زیبا دست بچه را گرفته و با خودش میبرد. ما هم منطقه
«ناحیه» ارومیه را بلد نبودیم که بخواهیم دنبالشان برویم وگرنه اگر بچه
بود شاید میتوانست به ما بگوید دقیقا ماجرا چه بوده...
پدر زیبا شنبه برای پیگیری به کلانتری ارومیه رفت اما آنها گفتند؛
تا ما با شما تماس نگرفتیم، مراجعه نکنید. یک موردی هم وجود دارد و آن این
است که همسایه میگویند؛ همان شب شوهر زیبا به خانه برگشته و تمام وسایلش
را از داخل حیاط جمع کرده است...
راستش من به خاطر شغلم جنازه زیاد دیدم. راننده آمبولانس هستم.
وقتی جسد زیبا را دیدم چه طوری بهتان بگویم انگار «پنج، شش» ساعتی میشد که
فوت کرده بود.
منظور از خشونت علیه زنان این است که به طور کلان جامعه و افراد موجود در آن، حقوق انسانی زنان را به واسطه جنسیتشان زیر پا میگذارند و نادیده میگیرند. علاوه بر اینکه مجالی برای شکوفایی استعدادهای فردی و بهرهمندی از حقوق اولیه زنان در نظر گرفته نمیشود، اعمال خشونت آنها را از داشتن حداقل فرصتهایی برای بهرهمندی از آرامش هم دور میکند.
در مقالهای از مجله اینترنتی دکتر دکتر آمده است؛ ابعاد این خشونت در جوامع مختلف متفاوت است. مقوله جغرافیا و مکان در این زمینه اهمیت فوقالعادهای دارند. سنتها، عرف و آنچه به عنوان کلیشههای رفتاری و فکری در هر نقطه از دنیا رواج دارد هم میتواند روی اندازه و شکل خشونتی اثر بگذارد که به زنان آن مکان تحمیل میشود.
خشونت علیه زنان به شیوههای مختلفی ابراز میشود و یکی از مصادیق نقض حقوق بشر است. با این حال، انواع مختلفی از آن از جمله خشونت خانگی در نقاط مختلف دنیا وجود دارد. خشونتی که با قدمتی به اندازه حیات انسان روی کره زمین به زنان تحمیل شده، نگذاشته و نمیگذارد که این جنس از نهایت استعدادهایش در زندگی استفاده کند و از فرصتهای مختلفی که برای رشد و پیشرفت زندگیاش در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، جسمانی و دیگر وجوه او وجود دارد، بهرهمند شود.
خشونت خانگی زنان از زیرمجموعههای خشونت علیه این جنس است. در چنین خشونتی، زنان از سوی نزدیکترین افرادی که در حلقه ارتباطاتشان در زندگی وجود دارند، دچار آسیب میشوند و تحت خشونت قرار میگیرند؛ خانواده، همسر، شریک عاطفی یا اقوام دیگر. در واقع، لفظ خانگی زمانی ضمیمه خشونت علیه زنان میشود که زندگی زن از سوی فردی نزدیک و آشنا به او تهدید میشود.