با شماره‌ای که پای آگهی بود تماس گرفتم و پسری جوان پاسخم را داد. او شرایط مهمانی را توضیح داد و گفت تعداد زیادی متقاضی ثبت‌نام کرده‌اند و فقط ۲جای خالی وجود دارد.
شفاآنلاین>سلامت>دختر جوانی با مشاهده یک دعوت عجیب به مهمانی در اینستاگرام تصمیم به شرکت در آن گرفت، غافل از سرنوشت شومی که در انتظارش بود.
به گزارش شفاآنلاین: چند روز قبل دختری جوان به نام پرستو نزد مأموران پلیس رفت و پرده از حادثه شومی که برایش رخ داده بود، برداشت. او گفت: مدتی بود که افسرده شده بودم و یک روز در حال چک کردن اینستاگرام با یک آگهی روبه‌رو شدم. در آگهی نوشته شده بود که «شما به یک مهمانی شبانه دعوت شده‌اید». روی آن کلیک کردم و وارد یک پیج شدم. با بررسی بیشتر متوجه شدم فردی که آگهی را منتشر کرده، برگزارکننده مهمانی‌های شبانه است. او با گرفتن پولی به‌عنوان ورودی، افرادی را که تمایل به شرکت در مهمانی داشتند، دور هم جمع و مهمانی برگزار می‌کرد.
پرستو ادامه داد: با شماره‌ای که پای آگهی بود تماس گرفتم و پسری جوان پاسخم را داد. او شرایط مهمانی را توضیح داد و گفت تعداد زیادی متقاضی ثبت‌نام کرده‌اند و فقط ۲جای خالی وجود دارد. من هم برای اینکه روحیه‌ام عوض شود، ثبت‌نام کردم و قرار شد هنگام ورود به مهمانی، هزینه آن را پرداخت کنم.
آن روز پرستو نشانی محل برگزاری مهمانی شبانه را دریافت کرد و شب که شد، راهی آنجا که خانه‌ای در شمال تهران بود، شد. یک روز بعد اما درحالی‌که دست و پا بسته در بیابان‌های اطراف تهران رها شده بود، توسط یک راننده عبوری نجات یافت و به خانه برگشت.
او توضیح داد: آن شب که به مهمانی شبانه رفتم، علاوه بر من حدود ۴۰یا ۵۰مهمان دیگر هم در آنجا حضور داشتند که همگی با پرداخت مبلغ ورودی، وارد آن خانه شده بودند. ۲ پسر جوان گردانندگان مهمانی بودند و وقتی از من خواستند مبلغ ورودی را پرداخت کنم، به آنها گفتم که فراموش کرده‌ام پول نقد با خودم بیاورم. آنها چیزی نگفتند و برایم آبمیوه آوردند، اما پس از نوشیدن آن دچار سرگیجه و خواب‌آلودگی شدم. دقایقی بعد از هوش رفتم و وقتی چشمانم را باز کردم در اتاقی زندانی بودم. دست و پایم با چسبی بسته شده بود و فهمیدم که آن دو جوان با آبمیوه مسموم مرا بیهوش کرده و به خانه دیگری انتقال داده‌اند.
دستگیری مجرمان
با ثبت این شکایت، تیمی از مأموران پلیس آگاهی تهران به دستور قاضی مصطفی تقی‌زاده، بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی، تحقیقات خود را در این پرونده آغاز کردند. طولی نکشید که ردیابی‌ها نتیجه داد و به شناسایی ۲ جوان متجاوز که گردانندگان مهمانی شبانه بودند، منجر شد. هردو پسرجوان در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شدند و در بازجویی‌ها به جرم خود اقرار کردند.
یکی از آنها گفت: مدتی قبل به یک مهمانی دعوت شدیم که میزبان از ما مبلغی به عنوان ورودی گرفت. آن شب من و دوستم تصمیم گرفتیم که خودمان مهمانی برگزار کنیم و وقتی حساب و کتاب کردیم، دیدیم پول خوبی گیرمان می‌آید. به همین دلیل شروع به تبلیغات در فضای مجازی کردیم و بعد با اجاره کردن خانه و آپارتمان در شمال تهران، مهمانی برگزار می‌کردیم. افرادی که به آنجا می‌آمدند مبلغی به‌عنوان ورودی پرداخت می‌کردند و با این کار پول خوبی به جیب می‌زدیم و مشکلی نداشتیم، تا اینکه در آخرین مهمانی که برپا کردیم، دختری جوان پا در مراسم گذاشت.
وی ادامه داد: طلاهای زیادی همراهش بود، اما حاضر نمی‌شد حق ورودی را بپردازد. به‌نظر می‌رسید ما را سرکار گذاشته است و با رفتارهایش ما را عصبی‌تر می‌کرد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا از او زهرچشم بگیریم. از سوی دیگر به‌دلیل مصرف مشروبات الکلی حال خوبی نداشتیم و این بود که پس از آزار او، دست و پایش را بستیم و با سرقت طلاهایش او را در بیابان رها کردیم.
متهمان پس از اقرار به جرم خود بازداشت شدند و بخشی از پرونده که رسیدگی به اتهام آدم‌ربایی و سرقت است در دادسرای جنایی تهران رسیدگی خواهد شد و بخش دیگر پرونده که رسیدگی به اتهام تجاوز مجرمان است به دادگاه کیفری ارجاع شد.
به گزارش شفاآنلاین: چند روز قبل دختری جوان به نام پرستو نزد مأموران پلیس رفت و پرده از حادثه شومی که برایش رخ داده بود، برداشت. او گفت: مدتی بود که افسرده شده بودم و یک روز در حال چک کردن اینستاگرام با یک آگهی روبه‌رو شدم. در آگهی نوشته شده بود که «شما به یک مهمانی شبانه دعوت شده‌اید». روی آن کلیک کردم و وارد یک پیج شدم. با بررسی بیشتر متوجه شدم فردی که آگهی را منتشر کرده، برگزارکننده مهمانی‌های شبانه است. او با گرفتن پولی به‌عنوان ورودی، افرادی را که تمایل به شرکت در مهمانی داشتند، دور هم جمع و مهمانی برگزار می‌کرد.
پرستو ادامه داد: با شماره‌ای که پای آگهی بود تماس گرفتم و پسری جوان پاسخم را داد. او شرایط مهمانی را توضیح داد و گفت تعداد زیادی متقاضی ثبت‌نام کرده‌اند و فقط ۲جای خالی وجود دارد. من هم برای اینکه روحیه‌ام عوض شود، ثبت‌نام کردم و قرار شد هنگام ورود به مهمانی، هزینه آن را پرداخت کنم.
آن روز پرستو نشانی محل برگزاری مهمانی شبانه را دریافت کرد و شب که شد، راهی آنجا که خانه‌ای در شمال تهران بود، شد. یک روز بعد اما درحالی‌که دست و پا بسته در بیابان‌های اطراف تهران رها شده بود، توسط یک راننده عبوری نجات یافت و به خانه برگشت.
او توضیح داد: آن شب که به مهمانی شبانه رفتم، علاوه بر من حدود ۴۰یا ۵۰مهمان دیگر هم در آنجا حضور داشتند که همگی با پرداخت مبلغ ورودی، وارد آن خانه شده بودند. ۲ پسر جوان گردانندگان مهمانی بودند و وقتی از من خواستند مبلغ ورودی را پرداخت کنم، به آنها گفتم که فراموش کرده‌ام پول نقد با خودم بیاورم. آنها چیزی نگفتند و برایم آبمیوه آوردند، اما پس از نوشیدن آن دچار سرگیجه و خواب‌آلودگی شدم. دقایقی بعد از هوش رفتم و وقتی چشمانم را باز کردم در اتاقی زندانی بودم. دست و پایم با چسبی بسته شده بود و فهمیدم که آن دو جوان با آبمیوه مسموم مرا بیهوش کرده و به خانه دیگری انتقال داده‌اند.
وی ادامه داد: لحظاتی بعد آنها به داخل اتاق آمدند و با تهدید، مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند. آنها از من فیلم سیاه تهیه کردند و گفتند که اگر پای پلیس را به ماجرا باز کنم، فیلم را در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کنند. بعد هم مرا کتک زدند و تمام طلاهایم را به سرقت بردند و با دست و پای بسته به بیابان‌های اطراف بردند و همان‌جا رها کردند.
با ثبت این شکایت، تیمی از مأموران پلیس آگاهی تهران به دستور قاضی مصطفی تقی‌زاده، بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی، تحقیقات خود را در این پرونده آغاز کردند. طولی نکشید که ردیابی‌ها نتیجه داد و به شناسایی ۲ جوان متجاوز که گردانندگان مهمانی شبانه بودند، منجر شد. هردو پسرجوان در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شدند و در بازجویی‌ها به جرم خود اقرار کردند.
یکی از آنها گفت: مدتی قبل به یک مهمانی دعوت شدیم که میزبان از ما مبلغی به عنوان ورودی گرفت. آن شب من و دوستم تصمیم گرفتیم که خودمان مهمانی برگزار کنیم و وقتی حساب و کتاب کردیم، دیدیم پول خوبی گیرمان می‌آید. به همین دلیل شروع به تبلیغات در فضای مجازی کردیم و بعد با اجاره کردن خانه و آپارتمان در شمال تهران، مهمانی برگزار می‌کردیم. افرادی که به آنجا می‌آمدند مبلغی به‌عنوان ورودی پرداخت می‌کردند و با این کار پول خوبی به جیب می‌زدیم و مشکلی نداشتیم، تا اینکه در آخرین مهمانی که برپا کردیم، دختری جوان پا در مراسم گذاشت.
وی ادامه داد: طلاهای زیادی همراهش بود، اما حاضر نمی‌شد حق ورودی را بپردازد. به‌نظر می‌رسید ما را سرکار گذاشته است و با رفتارهایش ما را عصبی‌تر می‌کرد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا از او زهرچشم بگیریم. از سوی دیگر به‌دلیل مصرف مشروبات الکلی حال خوبی نداشتیم و این بود که پس از آزار او، دست و پایش را بستیم و با سرقت طلاهایش او را در بیابان رها کردیم.
متهمان پس از اقرار به جرم خود بازداشت شدند و بخشی از پرونده که رسیدگی به اتهام آدم‌ربایی و سرقت است در دادسرای جنایی تهران رسیدگی خواهد شد و بخش دیگر پرونده که رسیدگی به اتهام تجاوز مجرمان است به دادگاه کیفری ارجاع شد.
نظرشما
آخرین اخبار