براساس آخرین سرشماری ایران، تعداد زنان ۱۵ تا ۳۴ ساله حدود ۱۴ میلیون نفر بوده است که این آمار شامل زنان مجرد و متاهل میشود
شفاآنلاین>سلامت>وزیر آموزشوپرورش: سن تجرد زنان ایرانی وحشتناک شده است
به گزارش شفاآنلاین:بار دیگر بحث تجرد واقعی در زنان نقل محافل برخی مسوولان شده است. دیروز «یوسف نوری» وزیر آموزشوپرورش با اشاره به جایگاه زن در نظام سلطه و اقدامات دشمن برای تغییر نگرشها و دیدگاههای زنان گفته است: «به عنوان مثال سن تجرد زنان در کشور ما وحشتناک شده است. جوامع و بخشهای دیگر را کاری ندارم، این موضوع در آموزشوپرورش ما هم خوب نیست. تشکیل خانواده و فرزنددار شدن سیر طبیعی زندگی و تکامل است. تلاش شد تا زن را از محور مولد خانواده دور کنند.»
براساس آخرین سرشماری ایران، تعداد زنان ۱۵ تا ۳۴ ساله حدود ۱۴ میلیون نفر بوده است که این آمار شامل زنان مجرد و متاهل میشود. در بازه سنی ۱۵ تا ۳۵ سال حدود ۵ میلیون نفر از این زنان جوان، ازدواج نکردهاند. در واقع براساس آخرین سرشماری کشور، حدود ۳۶ درصد از جمعیت زنان جوان ۱۵ تا ۳۴ سال کشور هنوز ازدواج نکردهاند. البته اگر جمعیت پسران ۲۰ تا ۳۹ ساله و جمعیت دختران ۱۵ تا ۳۴ ساله ازدواجنکرده را در نظر بگیریم، جمعیت پسران ۲۰ تا ۳۹ ساله مجرد حدود ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر و جمعیت دختران ۱۵ تا ۳۴ ساله مجرد حدود ۳ میلیون نفر است. درواقع نسبت جنسی در اینجا حدود ۱۹۱ است که یعنی در مقابل هر ۱۰۰ دختر در سن ازدواج ۱۹۱ پسر در سن ازدواج داریم، بنابراین نسبت پسران ازدواجنکرده در این سنین ۲ برابر دختران است. این امر نشاندهنده عدم توازن جنسیتی در سن ازدواج است، چراکه تعداد پسران مجرد بیش از تعداد دختران مجرد است که این امر از نظر اجتماعی میتواند مشکلاتی در بازار ازدواج ایجاد کند. در چنین شرایطی نمیتوان اظهار کرد سن تجرد زنان در کشور ما وحشتناک است، زیرا به طورکلی جوانان به دلایل مختلف از جمله مشکلات مالی تمایلی به ازدواج ندارند. از طرفی آمار کسانی که ۵۰ سالگی را رد کرده و دیگر تمایلی به ازدواج ندارند، هم جالب است. در این گروه سنی ۴۰۰هزار ایرانی در تجرد قطعی به سر میبرند که ۳۰۰هزار نفر از آنها زن و ۱۰۰هزار نفر هم مرد هستند. از ۲۵میلیون خانوار ایرانی هم ۱۳درصدشان تکنفرهاند، اما چهار درصد از این جمعیت، تجرد اختیاری دارند و ۹درصد دیگر امکان ازدواج ندارند. به هر حال این روزها مقوله ازدواج مانند گذشته دستوری و اجباری نیست، بلکه رویکرد درباره ازدواج تغییر کرده است. این روزها زنها ازدواج را به بعد از دوران تحصیل و داشتن یک شغل مناسب موکول میکنند؛ موضوعی که کمی به رشد فرهنگی خانواده نیز برمیگردد. به همین دلیل به عقیده جامعهشناسها بیان اینگونه سخنان از جانب برخی مسوولان در واقع سرزنش ناروا و تحقیر زنان است و موجب ناراحتی، ناامیدی و نارضایتی زنان میشود.
ازدواج مثل گذشته هدف نهایی زندگی زنان نیست
دکتر «سیمین کاظمی» پزشک و جامعهشناس با انتقاد به نوع بیان ادبیات وزیر آموزشوپرورش درباره اینکه سن تجرد زنان وحشتناک شده است، گفت: انتظار میرود وزیر آموزشوپرورش بر ادبیات فارسی مسلط باشد، مخصوصا که منتقد نظام سلطه هم هست، از زبان ترجمهای استفاده نکند. استفاده از صفت وحشتناک برای سن تجرد زنان، در واقع تبعیت از زبان انگلیسی است که در آن صفت وحشتناک برای چیزهای بد یا ناخوشایند استفاده میکنند. پس آقای وزیر خوب است از زبان فارسی محافظت کند! همچنین به نظر میرسد استفاده از صفات منفی درباره وضعیت زنان به یک امر رایج تبدیل شده و گاهی زنستیزی برخی مسوولان از خلال ادبیات خود نمایان میشود.
وی افزود: البته سالهاست درباره سن تجرد و درصد تجرد زنان ایرانی اغراق میشود و هرازگاهی در مورد آن هیاهو میکنند، در حالی که افزایش تجرد در میان زنان یک پدیده جهانی است و در کشورهای غربی و کشورهای منطقه مثل ترکیه و عربستان هم این پدیده مشهود است. علاوه بر این میزان تجرد قطعی هم در بین مردان و هم زنان افزایش یافته است ولی نگرانی و تبلیغات منفی فقط در مورد زنان میشود، چون در ایران جایگاه زن در خانواده و نقش همسری و مادری تعریف شده و زن مستقل به عنوان شخص هنجارشکن تقبیح میشود.
این جامعهشناس با اشاره به دلایل افزایش تجرد میان زنان اظهارکرد: افزایش تجرد زنان دلایل متعددی دارد؛ با تغییرات فرهنگی و اجتماعی که در جامعه ایران رخ داده، برای زنان تحصیلات عالی، اشتغال و مشارکت اجتماعی مقدم بر ازدواج است و ازدواج مثل گذشته هدف نهایی زندگی زنان نیست. بسیاری از زنان ترجیح میدهند هدفهای دیگری را دنبال کنند. عامل دیگر اینکه زنان تا حدودی حق انتخاب و عاملیت را در ازدواج به دست آوردهاند و کمتر از گذشته دیگران آنها را مجبور به پذیرفتن ازدواج میکنند. مثلا در بعضی مناطق به محض تولد درباره ازدواج شخص تصمیمگیری میشد که چنین رسومی تا حدودی منسوخ شدهاند. علاوه بر این علتی که عموما بیان نمیشود این است که قرارداد ازدواج در ایران کاملا به زیان زن است و زن طی چنین قراردادی مجبور است بسیاری از حقوق خود را به شوهر تفویض کند. در نتیجه زنان در انتخاب همسر محتاط عمل میکنند که گرفتار شخصی نشوند که با استفاده از اختیارات قانونی، آزادی و حقوق انسانیشان را زیر پا بگذارد. موانع فرهنگی دیگری هم هست مانند اینکه در عرف پیشنهاد ازدواج معمولا باید از طرف مرد باشد و چنین فرهنگی زنانی را که مایل به ازدواج هستند، محدود میکند.
او درباره اینکه چرا برخی به خودشان اجازه میدهند درباره زنان و حریم شخصی آنها اظهار نظر کنند، گفت: نگاه برخی به زنان از بالا به پایین است. این نگاه زن را حقیر و کوچک و ضعیف فرض میکند بنابراین خودشان را محق میدانند که درباره ابعاد حیات زن اظهارنظر و مداخله کنند. وگرنه بیان اینگونه سخنان در واقع سرزنش ناروا و تحقیر زنان است و موجب ناراحتی، ناامیدی و نارضایتی زنان میشود.
تغییر در تفکرات و فرهنگ خانوادهها
دکتر«شهلا کاظمیپور» جمعیتشناس و استاد دانشگاه تهران گفت: ارزیابی و تشریح سن تجرد زنان در میان کارشناسان متفاوت است؛ برای برخی از آنها ۱۰۰ هزار تن زیاد است اما برای برخی دیگر ۴۰۰ هزار تن. در هر صورت براساس آمار حدود ۵ درصد دههشصتیها مجرد واقعی هستند. اما اینکه سن تجرد زنان وحشتناک تلقی شود، نسبت به نگاه هر فردی متفاوت است. این روزها از نگاه زنها، ازدواج در اولویت نیست به همین دلیل آمار تجرد امری منفی تلقی نمیشود ولی از نگاه مدیران اینگونه تفسیر نمیشود. بنابراین به نظرم فرهنگها در برابر سن ازدواج متفاوت است. وگرنه به نظر نمیرسد که تغییر چندانی در کاهش آمار ازدواج در ایران وجود داشته باشد. بررسیها نشان میدهد که هماکنون حدود دو درصد از مردان و چهار درصد از زنان در رنج سنی ۴۹ تا ۵۰ سال مجرد باقی ماندهاند. آمار ازدواج مردان طی دهههای اخیر روی همین دو درصد باقی مانده و تنها همین بخش از جمعیت به دلایل مختلف تمایلی به ازدواج نداشتهاند، اما درباره زنان با کمی افزایش به چهار درصد رسیده است.
وی افزود: به نظرم تجرد واقعی در زنان مطرح نیست بلکه بیشتر بحث تاخیر در ازدواج زنان وجود دارد. یک رویکرد متفاوت در زنان رخ داده است که آنها ازدواج را به بعد از دوران تحصیل و داشتن یک شغل مناسب موکول میکنند، اما توجهی ندارند که چنین رویکردی میتواند آسیبهایی هم داشته باشد؛ ازجمله اینکه شانس ازدواج را بهشدت کاهش دهد. در حال حاضر درباره دهه شصتیها شانس ازدواج کاهش پیدا کرده است. در هر صورت اگر تاخیر در ازدواج یا عدم ازدواج خودخواسته منجر به رشد زنان و توانمند شدن آنها باشد، ایرادی ندارد. اما اگر برای برخی زنان فرصت ازدواج پیش نیاید در این صورت ایراد دارد، زیرا اینگونه زنان دچار آسیبهای روحی و روانی بسیاری میشوند.
این جمعیتشناس، مشکلات اقتصادی را دلیل اصلی تاخیر در ازدواج نمیداند و تاکید میکند: اینطور عنوان میشود که دختران بدون تمکن مالی از قافله ازدواج عقب ماندهاند، اما آمارها نشان میدهد که دختران شاغل هم هنوز مجرداند؛ بنابراین صرف اینکه کاهش میل به ازدواج را به مسائل اقتصادی ربط دهیم، صحیح نیست و تغییر در تفکرات و فرهنگ خانوادهها هم بر این مساله اثر گذاشته است. تغییر در تفکر و فرهنگها منجر به عدم تمایل ازدواج در زنان شده است. البته اگر مسوولان به دنبال حل این موضوع هستند باید برای ازدواج زنان و مردانی که سنی از ازدواجشان گذشته برنامهریزی کنند. صرف بیان برخی سخنانی که تنها منجر به تشویش اذهان بشود، فایدهای ندارد.جهان صنعت