شفاآنلاین -صدای قرقر چرخهای برانکارد روی کفپوش بیمارستان، سکوت سرد راهرو رامیشکند و همه نگاهها را میکشاند به سمت خود. برانکارد را جوری هل میدهند که اهمیت ثانیهها را میشود در لابه لای قیژ قیژ چرخها پیدا کرد.
به گزارش
شفاآنلاین، صدای چرخها، سکوت مردم کنجکاو و فریادهای زنی که به دنبال برانکارد
میدود و مردی که با مشت به سر و صورتش میکوبد و بیوقفه میگوید نگذارید
بمیرد، شما را به امام هشتم قسم نگذارید... صدای کشیده شدن چرخها کف
بیمارستان که دور میشود دوباره همان همهمه گنگ جان میگیرد و به اوج
میرسد. روح جمعی بر فضا حاکم شده و همه کسانی که شاهد این صحنه تراژیک
بودهاند به یک حس مشترک رسیدهاند و حالا همه آدمهایی که اینجا در
بیمارستان لقمان نشستهاند علاوه بر درد خودشان غصه مادری را که اشک
میریخت و پدری که عاجزانه التماس میکرد هم به دل گرفتهاند. غریبهها با
هم شروع به صحبت کردهاند و حدس و گمانهایشان را با هم مرور میکنند.
صداهای مبهم از این سو و آن سو به گوش میرسد، معلوم است این یکی هم خودکشی
کرده... بیچاره پدر و مادرش... دختر بدبخت هم خودت را بیچاره کردی هم پدر و
مادرت... یکی دل میسوزاند و آن یکی جایی برای ترحم نمیبیند. حرفها
ادامه پیدا میکند تا هیجان حاکم شده بر جمع فروکش کند و دوباره هرکس سرش
به کار خودش گرم شود تا دوباره باز هم صدای چرخهای برانکارد بلند شود و...
یکی از پرستارهای بیمارستان لقمان حکیم که نمیخواهد نامی از او برده شود
سال هاست اینجا کار میکند و در این سالها شاهد مرگ بسیاری از کسانی بوده
که خودشان با دست خود به زندگی شان پایان دادند: «حساب کار از دستم در
رفته، نمیدانم هر روز چند نفر که با قرص برنج و سیانور و از این زهر مارها
خودشان را ناکار کردهاند اینجا میآورند. البته به ما گفتهاند نباید این
آمارها را اعلام کنیم. من هم آماری ندارم که بخواهم اعلام کنم اما میگویم
تعدادش در کل خیلی بالاست. بعضی روزها افراد کمتری را میآورند و بعضی
روزها هم تعداد بیشتری. بعضیها را زود میرسانند و میشود با شست و شوی
معده کاری برایشان کرد اما بعضی وقتها هم کار از کار گذشته و دیر شده.
البته این را هم بگویم که همه با دارو خودکشی نمیکنند و همه مسمومیتها را
هم که اینجا نمیآورند اما همان شماری که اینجا آورده میشوند هم قابل
توجه هستند.»
از پرستاری که سالها با افراد خودکشی کرده سروکار داشته میپرسم فکر
میکنید همه کسانی که خودکشی میکنند تصمیم قطعی گرفتهاند یا هیجانات آنی
آنها را به این کار واداشته؟ که در جوابم میگوید: «این را بهتر است یک
روانشناس بگوید اما به نظر من که مدتها اینجا هستم و آدمهایی را میبینم
که از مرگ نجاتشان دادهاند به این نتیجه رسیدهام که خیلی وقتها این کار
فقط برای تهدید و تلنگر زدن به اطرافیان انجام میشود و بیشتر هم نوجوانها
و جوانها دست به این نوع خودکشی میزنند.
آنها فکر میکنند زود نجاتشان میدهند و اتفاقی برایشان نمیافتد اما
متأسفانه گاهی تهدیدشان پاسخی جز مرگ ندارد. البته همیشه هم این طور نیست
و وقتهایی هم میبینیم کسی که دست به این کار زده به قدری شیوه منزجر
کنندهای را انتخاب کرده که معلوم است در کارش بسیار مصمم بوده و حتی یک
درصد احتمال هم برای زنده ماندن باقی نگذاشته و کار خودش را یکسره کرده.»
اینجا البته تنها گوشهای از این فاجعه در جریان است و بر اساس آماری که
از سوی احمد شجاعی رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور در هفته گذشته برای
نخستین بار از سوی یک ارگان رسمی اعلام شد، تعداد افرادی که سال قبل دست به
خودکشی موفق زدهاند، 4 هزار و 55 نفر بوده است و این یعنی آماری نگران
کننده که به گفته شجاعی از مطلوب نبودن سلامت روانی جامعه خبر میدهد.
اما نه تنها در زمینه خودکشی که در زمینه آسیبهای اجتماعی دیگر نیز
آمارها نگران کننده است و به گفته شجاعی، نظام باید بتواند آسیبهای
اجتماعی را کاهش دهد چرا که ما مدعی نظامی بر مبنای اسلامی هستیم اما در
خیلی از زمینهها عقب ماندهایم و این جای تأسف دارد: «برای مثال اعتیاد که
ریشه بسیاری از آسیبهای اجتماعی است، علت 25 درصد از قتلها، 55 درصد از
طلاقها، 65 درصد همسرآزاری و 30 درصد کودک آزاریها در کشور است و از هر
216 هزار زندانی، 96 هزار نفر مرتبط با اعتیاد هستند. 600 هزار نفر هم
سالانه به علت نزاع به پزشکی قانونی مراجعه میکنند که شاید 10 درصد از
مجموع نزاعهایی باشد که به این مرکز مراجعه کردهاند.»
جامعهای با آستانه تحمل پایین
اما چرا آمار خودکشی و آسیبهای اجتماعی دیگر در کشورمان افزایش یافته و
آیا راهی برای کاهش آن هست؟ رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور مهمترین عامل
افزایش این آسیبها را در پایین آمدن آستانه صبر و تحمل مردم و کاهش
مهارتهای زندگی میداند بهطوری که مردم با رعایت نکردن حق تقدم در
تصادفات ساده، با یکدیگر درگیر میشوند: «در کدام کشور وقتی که دو نفر
تصادف میکنند، با یکدیگر دست به یقه میشوند؟ مردم باید آموزش ببینند که
برای اندکی ناملایمات، نباید دست به اقدامهای خطرناک و نگرانکننده بزنند و
تنها راه پیشگیری از خودکشی و کاهش آمارها هم از همین مسیر میگذرد، یعنی
فرهنگسازی و تلاش برای بالا بردن آستانه صبر و تحمل مردم.»
خودسوزیهای زنانه
خودکشی از دید جامعهشناسان و رفتار شناسان اجتماعی زمانی رخ میدهد که
فرد از دایره نظارت اجتماعی خارج شود. نظارت اجتماعی یعنی اینکه فرد از
منظر دیگر افراد جامعه مورد توجه باشد و احساس پوچی بر او غلبه نکند و در
واقع احساسی است که فرد در جریان اجتماعی شدن به دست میآورد و آن حس مهم
بودن و تحت توجه بودن از طرف جامعه است که عوامل اجتماعی و فرهنگی زیادی در
شکلگیری آن نقش دارند. اما این احساس خروج از دایره نظارت اجتماعی چگونه
شکل میگیرد و بیشتر روی چه کسانی تأثیر میگذارد؟
گروهی از پژوهشگران بخش روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی
درمانی مازندران در تحقیق روی خودسوزی در استان مازندران که به یکی از
روشهای اصلی خودکشی در ایران بدل شده به این نتیجه رسیدند که از میان ۳۱۸
مورد خودسوزی مورد مطالعه طی سه سال که ۸۳ درصد قربانیان آن زنان بودهاند،
بیش از ۶۲ درصد آنها بهطور تکانهای و ناگهانی اقدام به خودسوزی کرده
بودند. این پژوهشگران علت اصلی این اقدامها را کشمکشهای زناشویی و
خانوادگی ذکر کردهاند. حاصل پژوهشهای گروهی از محققان دانشگاه علوم پزشکی
و توانبخشی در استان ایلام، که در سالهای اخیر خودکشی در آن به یک معضل
واگیر دار بدل شده نیز، به این نتیجه دست یافتند که میزان اقدام به خودکشی
همواره بیش از میزان خودکشی بوده است. گرچه میزان خودکشی و اقدام به آن در
زنان بیشتر از مردان بوده، ولی خودکشی مردان نیز روندی افزایشی داشته. این
محققان دریافتند میزان خودکشی در دو گروه شغلی بیکار و خانه دار رو به
افزایش است و خودکشیکنندگان احساس بدبختی، تحقیر، کمبود عاطفی و نابرابری
داشتهاند.
دکتر مهدی حسنزاده، روانپزشک و دارای فلوشیپ پیشگیری از خودکشی، این آسیب
اجتماعی در کشور ما را بیشتر ناشی از همین مسائل اجتماعی و فرهنگی میداند
و معتقد است که بیشتر کسانی که در کشور ما دست به خودکشی میزنند تکانشی
عمل میکنند: «کسانی که در کشور ما تصمیم به خودکشی میگیرند معمولاً به
صورت آنی و لحظهای تصمیم به این کار میگیرند و در شهرهای غربی، زنها
معمولاً به فکر خودسوزی میافتند و خودسوزی، به ۵۰ درصد روشهای خودکشی
زنان که بیشترین اقدام کنندگان به خودکشی در کشور هستند بدل شده است. این
مسأله نشان دهنده تصمیم ناگهانی آنهاست.»
به گفته این روانپزشک در ایران شایعترین گروهی که
خودکشی میکنند زنان
خانهدار هستند که بیشتر، عوامل فرهنگ و اجتماعی در این آمار مؤثر است:
«درحالی که در دنیا به ازای خودکشی هر سه مرد یک زن خودکشی میکند، در
ایران نسبت خودکشی زنان نسبت به خودکشی مردان پیشی گرفته و از این نظر تنها
دو کشور هند و چین چنین نسبتی از ایران بیشتر دارند. ازدواج تحمیلی، خشونت
علیه زنان و همچنین شرایط سخت طلاق عواملی است که از آن به عنوان انگیزه
زنان برای خودکشی در ایران میتوان نام برد. زنان در استانهای غربی بیشتر
خودسوزی میکنند و متأسفانه در استانهای شمالی مانند گلستان هم خودسوزی
دیده میشود.»
رسانهها و آموزش خودکشی
این روانپزشک انتخاب مدلهای خودکشی را هم متأثر از عوامل فرهنگی میداند و
معتقد است که رسانهها در گزینش این مدلها نقش زیادی دارند: «رسانهها
مانند شمشیر دولبه هستند یعنی هم میتوانند باعث افزایش خودکشی شوند و هم
کاهش آن. رسانهها نقش مهمی در انتخاب مدل خودکشی دارند. بهعنوان نمونه در
چین خودکشی به وسیله آفتکشها و حشرهکشها مد شده و این مسأله به این
دلیل است که در رسانهها مطرح میشود و همه از هم تقلید میکنند. بنابراین
اگر رسانهها اخبار مربوط به خودکشی را منعکس میکنند نباید آن را برجسته
کنند یا اگر یک استاد دانشگاه یا یک هنرپیشه اقدام به خودکشی کرد، این
موضوع در رسانهها پررنگ نشود. علاوه بر آن در تیتر زدن هم احتیاط کنند
بهطور نمونه اگر تیتر زده شود که یک هنرپیشه معروف سینما خودکشی کرد، این
موضوع در جامعه باب شده و مورد تقلید قرار میگیرد یا اگر شخصی با مترو
خودکشی کرد، این خبر در رسانهها مطرح نشود چون با نمایش آن، این روش در
جامعه مد میشود. بنابراین رسانهها اگر در مورد خودکشی اطلاعرسانی
میکنند در مورد قابل پیشگیری بودن آن نیز تأکید کنند و مراکزی که به افراد
مهارتهای زندگی و اجتماعی را آموزش میدهد، معرفی کنند.»
جوانان افسرده
تعداد زیادی از کسانی که خود را به مرگ اجباری واداشتهاند نیز جوانان
هستند. تا حدی که دکتر پروین ناظمی، روانشناس بیشترین گروهی که اقدام به
خودکشی میکنند را از این طیف میداند: «در سنین جوانی به دلیل عدم پذیرش
شرایط، محرومیت عاطفی و عدم سازگاری با محیط اطراف، جوانانی که از نظر
روحی ضعیفتر هستند را افسرده میکند و از بین این جوانان افسرده هم کسانی
هستند که دست به خودکشی میزنند.»
دکتر ناظمی عدم آشنایی جوانان با مهارتهای زندگی را بزرگترین عامل رشد
این آسیب اجتماعی میداند: «جوانان ما مهارتهای زندگی را بخوبی یاد
نمیگیرند و از لحاظ مقاومت و توانایی حل مشکلات تربیت نمیشوند. از سویی
دیگر، همه هدفها در چند چیز خلاصه میشود و زمانی که جوان به این هدفها
نرسید، افسرده میشود و به فکر خودکشی میافتد. بنابراین باید مقاومت در
برابر مشکلات و ناکامیها را به جوانان یاد بدهیم. به عنوان نمونه در حال
حاضر همه به فکر مدرک دانشگاهی و پول هستند. زمانی که فرد در کنکور قبول
نشد، تصور میکند تمام اهداف و آیندهاش از بین رفته و احساس افسردگی به
سراغش میآید در حالی که اگر انگیزه زندگی کردن و مقاوم بودن را در بچهها
نهادینه کنیم، او با شکست خوردن به فکر خودکشی نمیافتد.»
به اعتقاد دکتر ناظمی، نقش آموزش و پرورش بسیار مهم است و ایجاد اعتماد به
نفس را باید از خانواده و بعد از مدارس شروع کنیم ودیدگاه بچهها را
اینگونه شکل بدهیم که همه چیز پول و مدرک نیست بلکه ایجاد مقاومت در برابر
مشکلات بسیار مهم است و شادی درونی زمانی حاصل میشود که فرد به خودش متکی
باشد.
این روانشناس در مورد نقش رسانهها نیز میگوید: «رسانهها باید آمار
خودکشی را بیان کنند تا خانوادهها در این زمینه آگاه شوند، اما در عین حال
وظیفه اصلی رسانه، دادن راهکارهاست. یعنی رسانهها باید راهکارهای مناسب
برای مشکلات اجتماعی را بیان کنند. بهطور مثال اگر افسرده شدیم یا ناکام
شدیم چگونه میتوانیم وضعیت خود را بهبود ببخشیم. رسانهها با بیان راهکار
مناسب میتوانند فرد را هدایت کنند. بنابراین رسانهها در کنار بیان آمار
خودکشی باید راهکارهای مقابله با آن را نیز به مخاطبان آموزش دهند.»
ریشههای خود کشی در ایران
بسیاری از جامعه شناسان و روانشناسان معتقدند که علت خودکشی بیش از هر چیز
بیماریهای روانی و بخصوص افسردگی شدید است، گروهی نیز بر این باورند که
خودکشی ریشههای ژنتیک دارد اما تحقیقات انجام شده در کشور از تغییر علت
خودکشی در ایران خبر میدهد.
تابستان سال 83 بود که در بیمارستان رازی رشت تحقیقی روی افرادی که خودکشی
کرده بودند انجام شد. از بین مجموع ۲۴۰ نفری که پس از اقدام به خودکشی به
این بیمارستان منتقل شده بودند، مهمترین علل زمینهساز خودکشی اختلافات
خانوادگی با 6/54 درصد، مشکلات عاطفی با 8/18 درصد، مشکلات اقتصادی با 3/8
درصد، مشکلات جسمی و روحی با 9/7 درصد و سایر علل نیز با 9/7 درصد بود.
در 5/2 درصد موارد هم علت خاصی برای این کار پیدا نشد. محققان در جریان
این پژوهش به این نتیجه رسیدند که علل زمینه ساز خودکشی در متأهلین و غیر
متأهلین از نظر آماری بسیار معنا دار و متفاوت است. آنها در نتیجه تحقیق
خود تأکید کردند که اختلاف خانوادگی مهمترین عامل زمینه ساز خودکشی است و
مشکلات عاطفی دومین عامل خودکشی عنوان شده که جوانان را تهدید میکند، به
همین دلیل هم توصیه شد که جوانان باید به یافتن کمکهای تخصصی تشویق شوند و
ضمن بیان دقیق احساساتشان به فرد متخصص، راهنماییهای مناسب را از او
بگیرند.
در تحقیق مشابهی که توسط پنج کارشناس دانشگاه علوم پزشکی بهشتی تهران،
درباره علت خودکشی در استان کرمان در سالهای اخیر انجام شد، بستگان فرد
درگذشته، تنها در ۳۲ درصد موارد بیماری روانی را علت خودکشی میدانستند و
فقط ۴ درصد این افراد سابقه مراجعه به روانپزشک داشتند.
کودکانی که خودکشی را میآموزند
خودکشی کودکان شاید باور کردنی نباشد اما این پدیده تلخ هم یک واقعیت است.
سال 84 مجله پزشکی قانون نتیجه بررسی مواردی از خودکشی کودکان
مراجعهکننده به بیمارستان لقمان را منتشر کرد، بررسیهایی که نشان داد در
فاصله سال ۷۸ تا ۸۲، ۶۰ کودک پس از خودکشی به این بیمارستان منتقل شدند که
تنها ۶ تا ۱۳ سال سن داشتهاند و از این تعداد ۶۲ درصد پسر و ۳۸ درصد دختر
بودهاند. خودکشیها بیشتر در روزهای آخر هفته و در ساعات ۶ تا ۱۲ شب
انجام گرفته و مهمترین دلیل آن عوامل استرس زا، خانواده گسسته و مشکلات
تحصیلی بوده و در ۹۳ درصد موارد خودکشی با دارو انجام گرفته بود. این تحقیق
نشان داد که از نظر بیماریهای زمینهای، افسردگی بیشترین مورد را شامل
شده و ۴۰ درصد کودکان نیز رفتار خودکشی را از طریق تلویزیون و در مراتب
بعدی از مادر و افراد خانواده یاد گرفته بودند. نمونه اینگونه خودکشیهای
کودکان بارها دیده شده و کودکانی که با دیدن یک فیلم و تقلید همان رفتار
دست به خودکشی زدند کم نیست. اگرچه آمار فوق، اندکی قدیمی است اما دستکم
نشان میدهد که دامنه یک آسیب اجتماعی، حتی به حوزه حیات کودکان هم کشیده
شده است.
اعلام آمار خودکشی از سوی یک مقام مسئول میتواند جرقهای باشد برای بیدار
شدن مسئولانی که به انکار آسیبهای اجتماعی در کشور دست میزنند و پاک
کردن صورت مسأله را به حل آن ترجیح میدهند. آیا اعلام این آمار میتواند
نخستین گام برای حل معضلی باشد که سالهاست در سکوت غوطه میخورد؟
شیرین مهاجری