در سال ۱۹۶۹ پزشکی خانواده به عنوان بیستمین تخصص موجود در آمریکا شناخته شد. پزشکان عمومی در ایالات متحده در یک دوره سه ساله به عنوان متخصص پزشک خانواده تربیت میشوند.
شفاآنلاین>سلامت> طرح پزشک خانواده که اجرای آن از چندین سال قبل به صورت آزمایشی در کشور کلید خورد، همچنان طلسم شده و کسی نمی داند چرا این طرح به شکل کامل اجرا نمی شود.
به گزارش شفاآنلاین:شاید یکی از موضوعاتی که میتواند ما را وارد چالش در حوزه سلامت کند، عدم اجرایی شدن برنامه پزشکی خانواده است. با بررسی سوابق برنامههایی که در حوزه سلامت کشور وجود دارد، میتوان به این واقعیت پی برد که از چهار دهه قبل، برنامه پزشکی خانواده در کشور تهیه شده و قرار بوده اجرایی شود. اما، اینکه چرا تا کنون به مرحله اجرا نرسیده، سوالی است که هنوز پاسخ قانع کنندهای برای آن یافت نشده است!
برای اینکه به اهمیت وجود برنامه پزشکی خانواده در کشور پی ببریم، بهتر است به مرور سابقهای از اجرای این برنامه در سه کشور آمریکا، آلمان و انگلستان، اشاره کنیم.
در سال ۱۹۶۹ پزشکی خانواده به عنوان بیستمین تخصص موجود در آمریکا شناخته شد. پزشکان عمومی در ایالات متحده در یک دوره سه ساله به عنوان متخصص پزشک خانواده تربیت میشوند.
بر اساس مطالعات، بیشترین مراجعات و مراقبتها در آمریکا از موقعیتهای مهم سلامتی از جمله بیماریهای قلبی، دیابت، سرطان، برونشیت، آسم و اضطراب؛ توسط پزشکان خانواده انجام میشود.
بر اساس مطالعهای اگر پزشک خانواده وجود نداشت، ۵۸ درصد از شهرهای آمریکا با کمبود پزشک برای مراقبتهای اولیه بهداشتی روبرو بودند.
در آلمان برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع بر اساس تأمین اجتماعی است که در آن گسترهای از سازمانهای بیمه گر وجود دارد.
شرکت بیمه گر خصوصی به صورت کارانه هزینههای بیمارستانهای خصوصی و انتفاعی و همچنین پزشکان خود را پرداخت میکنند. هر شهروند آلمانی موظف به داشتن نوعی بیمه است و در حدود ۹۰ درصد مردم آلمان تحت پوشش صندوقهای بیمه هستند.
کل مبلغ حق بیمه به طور یکسان بین کارگر و کارفرما تقسیم میشود. همچنین افراد غیر شاغل نظیر بازنشستگان، کشاورزان، ازکارافتادگان و دانش آموزان نیز تحت پوشش بیمه قرار گرفته اند. بیماران تنها بخش کوچکی از هزینه را در نظام بیمهای آلمان پرداخت میکنند.
انگلیس از سال ۱۹۴۲ دارای یک سیستم درمان جامع ملی است که از طریق درآمدهای مالیاتی، تأمین مالی شده و به وسیله یک بخش خصوصی کوچک و مستقل همراهی میشود.
عمده درآمد نظام از طریق مالیات بیمهای است. سیستم ثبت نام اطلاعات سلامت با حق انتخاب پزشکهای موجود وجود دارد.
خدمات اولیه و تخصصی کاملاً رایگان و از محل مالیاتهای عمومی ارائه میشود. بر اساس مطالعات ۸۸ درصد از شهروندان به پزشکان عمومی اعتماد کامل دارند.
برنامه پزشکی خانواده را میتوان به عنوان ستون اصلی آن دسته از نظامهای سلامت تلقی کرد که به دنبال پوشش گسترده خدمات بهداشتی و درمانی با حداقل هزینهها هستند.
متأسفانه در نظام سلامت کشور ما شرایط به گونهای پیش رفته که انگار اعتقادی به برنامه پزشکی خانواده وجود ندارد. زیرا، به رغم مشکلات عدیده مردم در تأمین هزینههای سلامت، اما از اجرایی شدن برنامه پزشکی خانواده در کشور خبری نیست.
گفته میشود از سال ۸۴، نسخه برنامه پزشکی خانواده را نوشته ایم؛ اما در این سالها فقط دیده ایم و شنیده ایم که این برنامه فقط در استانهای فارس و مازندران کلید خورده که البته در همین دو استان نیز با حرف و حدیثهایی در خصوص نحوه اجرای آن همراه بوده است.
از همان سالها و با انتصاب وزرای بهداشت در هر دولت، اجرایی شدن برنامه پزشکی خانواده، یکی از اولویتهای وزارتخانه بوده است. اما در پایان خدمت ۴ ساله وزیر، هیچ اثری از اجرایی شدن برنامه پزشکی خانواده در آن مقطع زمانی نبوده است.
چرا این طرح مهم که میتواند به پیشبرد اهداف نظام سلامت کشور، کمک شایانی کند؛ تاکنون اجرایی نشده است. آیا مشکل فقط منابع مالی طرح است و یا اینکه دستهایی در کار است که نمیخواهد بیمار به پزشک خانواده مراجعه کند!
برخی دیدگاهها حکایت از این موضوع دارد که جریان پزشک سالار حاکم بر وزارت بهداشت، هرگز دوست ندارد پزشک خانواده در کشور مستقر شود.
از سوی دیگر، موضوع تأمین منابع مالی طرح نیز مطرح است. اما، حسینعلی شهریاری رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، در واکنش به این موضوع، گفت: اجرا و عملیاتی شدن پزشک خانواده را نباید به کمبود اعتبارات ربط داد زیرا سالها است اجرای آن مغفول مانده و نیاز به یک نگاه دقیق و علمی برای اجرا دارد.
وی افزود: البته منابع پایدار برای آن دیده شده اما تاکنون تحقق نیافته بر همین اساس کمیتهای تحت عنوان نظام ارجاع و پزشک خانواده تشکیل دادیم تا بتوان آن را به طور مداوم پیگیری و بر نحوه اجرای آن نظارت کرد.
در همین حال، حسین فرشیدی معاون بهداشت وزارت بهداشت، با اشاره به اینکه احتمالاً طی سه ماه آینده موضوع نظام ارجاع و پزشکی خانواده در جمعیت روستایی، عشایری و شهرهای زیر ۲۰ هزار نفر تکمیل میشود، گفت: از آنجایی که اکنون فصل بودجه بندی است امیدواریم مجلس شورای اسلامی همانند گذشته به خوبی با ما همراهی کند تا پروژه به شکل کامل اجرایی شود.
این قبیل اظهارات از سوی نمایندگان مجلس و مدیران وزارت بهداشت، در برهههای مختلف تکرار شده و حرف تازه ای ندارند. اما، اینکه چرا در طول این سالها نتوانسته ایم به پزشک خانواده اعتماد کنیم، سوالی است که پاسخی برای آن نداشته ایم.
وقتی روی تجربیات سایر کشورها مطالعه میکنیم، متوجه ضرورت اجرای برنامه پزشک خانواده میشویم و این انتظار در مردم ایجاد میشود که بهترین کیفیت خدمات را از بهترین ارائه دهنده خدمت دریافت کنند.
بحث کنترل هزینههای القایی، میتواند یکی از محاسن پزشک خانواده باشد.
در حال حاضر مکانیسم حاکم بر نظام سلامت کشور ما، نظام فی فور سرویس است، یعنی پرداخت در مقابل اقدامات درمانی و هر چه بیشتر ارجاع داده شود، پول بیشتری کسب میشود، در حالی که نظام پزشک خانواده نظام سرانهای است.
وقتی پزشک خانواده نباشد، مردم با یک سردرد خیلی کوچک، به دنبال متخصص مغز و اعصاب میگردند. در حالی که هیچ جای دنیا این طور نیست که پزشک متخصص و فوق تخصص را در کنار هر خانوادهای داشته باشیم. با اجرای نظام ارجاع و پزشکی خانواده، منابع مالی نظام سلامت هم به شکل بهتری مدیریت خواهد شد، چون در مراجعه اول بیمار به پزشک متخصص یا فوق تخصص، هزینه بیشتری نسبت به پزشک عمومی پرداخت میشود و این مسیر درستی نیست که بیمار میرود.