یک ایراد جدی در نوع نگاه مدیران ارشد کشور به پرستاری وجود دارد که صرفا این نگاه از منظر کار پرستاری از بیمار است و به پرستار بعنوان کارشناس سلامت نگاه نمی شود
شفاآنلاین>سلامت>کارشناس پرستاری در نامه ای به رییس جمهور با بیان اینکه:«یک ایراد جدی در نوع نگاه مدیران ارشد کشور به پرستاری وجود دارد که صرفا این نگاه از منظر کار پرستاری از بیمار است و به پرستار بعنوان کارشناس سلامت نگاه نمی شود.» تاکید کرد:«تصمیمات اشتباه ناشی از تعارض منافع در
وزارت بهداشت ، باعث شده است که به نام ارتقای علمی و بر اساس شاخص های دانشگاهی ، اعضای هیات علمی جذب شوند اما در واقع برای تصدی مسئولیت ها جذب می شوند و همین موضوع باعث یک هرج و مرج در وزارت بهداشت شده است به نحوی که در خود ستاد وزارتی ، چند صد نفر از اعضای هیات علمی بصورت مامور از دانشگاه های علوم پزشکی مشغول کار هستند و حقوق ایشان بر مبنای وظایف آموزشی پرداخت می شود.»
به گزارش شفاآنلاین:متن نامه به شرح زیر است:
باسمه تعالی
حضرت آیت ا.. رئیسی (دامت توفیقاته)
رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام و احترام
اینجانب غلامرضا قدمی ، کارشناس پرستاری با بیش از 24 سال سابقه خدمت و دارای تحصیلات تکمیلی کارآفرینی و اشتغال و عضو هیات مدیره نظام پرستاری شهر مقدس قم ، مطالبی را از طریق این نامه سرگشاده خدمت شما عرض می نمایم که امیدوارم به آن ترتیب اثر داده شود.
جنابعالی بارها تاکید فرموده اید که دولت سیزدهم ، شنوای انتقادها می باشد و برای منتقد ارزش قائل است ، اینجانب از منتقدین جدی نظام سلامت می باشم و همزمان از حامیان جدی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که انتقادهایی هم که مطرح می شود بر اساس همین حمایت است و به منظور اعتلای هر چه بیشتر این نظام مقدس که ثمره خون پاک هزاران شهید و مجاهدت میلیونها ایثارگر و جانباز و جهاد بی مثال رهبران عالی آن و علی الخصوص بنیانگذار کبیر ، حضرت امام خمینی (ره) می باشد.
جناب آقای رئیسی ، شما اخیرا و در روز پرستار ، سخنانی داشتید در مقام پرستار ، مانند سالهای قبل و مانند روسای جمهور قبل.
شما به درستی اشاره نمودید که کار با بیمار ظرفیت می خواهد و این ظرفیت می تواند از پرستار به بیمار نیز منتقل شود اما معنای این ظرفیت مورد نظر شماصرفا همان سعه صدر و قدرت تحمل سختی ها است که درست هم است اما ظرفیت های دیگری نیز در حین این رسالت در پرستاران ایجاد می شود.
یک ایراد جدی در نوع نگاه مدیران ارشد کشور به پرستاری وجود دارد که صرفا این نگاه از منظر کار پرستاری از بیمار است و به پرستار بعنوان کارشناس سلامت نگاه نمی شود .
باید عرض نمایم که نه تنها پرستار بدون شک نزدیک ترین فرد از تیم بهداشت و درمان به بیمار است بلکه او در کل مسائل و چالشهای مختلف سیستم بهداشت و درمان نیز غرق است و از نزدیک با مشکلات سیستم بهداشت و درمان کشور نیز دست و پنجه نرم می کند و البته که برای حل مشکلات نیز راهکار دارد .
برادر عزیز ، بیمارستان ها و مراکز بهداشتی و درمانی کشور بعنوان اصلی ترین و وسیع ترین سازمان های عملیاتی وزارت بهداشت ، مانند سایر ادارات دولتی نیستند که صرفا در وقت اداری به ارائه خدمت مشغول باشند بلکه در تمام شبانه روز ، خدمت ایشان در جریان است و در عمده ساعات شبانه روز ، مدیریت بیمارستانها توسط پرستاران با تجربه انجام می شود و ایشان در این مسیر ، قطعا کارآزموده و آبدیده می شوند و عقل سلیم ایجاب می کند که مانند سایر کشورهای توسعه یافته ، از تجارت گرانبهای ایشان در سطوح مختلف مدیریت استفاده شود .
علی رغم تفکر غالب در دولتمردان و نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی ، سطح سواد دانشگاهی پرستاران و پیراپزشکان برای اداره امور بهداشت و درمان کشور کافی و جامع است و نیازی به تحصیل در مقطع بالاتر نیز از بابت مدیریت سازمان نمی باشد و بلکه این تجربه مدیریت است که می تواند مکمل سطح سواد برای تصدی مشاغل مدیریتی سازمان باشد و زمانی که شاهد هستیم در بیمارستانها که عمده واحدهای آنها را بخش های بستری تشکیل می دهند ، پرستاران هستند که مدیریت عملیاتی این واحدها را در دست دارند و پرستاران هستند که مدیریت شبانه روزی بیمارستانها را بعنوان سوپروایزر انجام میدهند ، جای تعجب است که در سطوح مدیریت کلان ستاد های استانی و وزارت بهداشت ، جایگاه چندانی ندارند که با اصلاح این نگاه ، حتی قرار گرفتن یک پرستار در مقام وزارت بهداشت و درمان نیز نه تنها جای تعجبی ندارد بلکه یک اصلاح کاملا منطقی به نظر خواهد رسید.
دروس پایه تدریس شده در پرستاری نیز خلاصه ای از دروس پزشکی می باشد و یک پرستار دانش آموخته باید بتواند در غیاب پزشک در عمده ساعات شبانه روز ، تغییرات بالینی احوال بیمار را پایش و تحلیل نماید لکن در مورد پزشکان با عمقی تر شدن آموزش ها ، تشخیص بیماری و تجویز دارو به ایشان سپرده می شود و پایش بیمار در مسیر بهبود نیز به پرستاران و این نیز قابل قبول است اما اینکه برای مدیریت سازمان نیز پزشکان ارجح می شوند ، بر اساس منطق قابل قبول نمی باشد خصوصا آنکه پرستاران حدود 60 درصد پرسنل وزارت بهداشت و پزشکان بین 10 تا 15 درصد و الباقی نیز از پرسنل اداری مالی و سایر مشاغل رسته بهداشتی و درمانی همانند رادیولوژی و علوم آزمایشگاهی می باشند که در این میان تحصیلات تکمیلی غیر پزشکان در خصوص علم مدیریت و اقتصاد نیز بسیار بیشتر از پزشکان می باشد.
حال با این مقدمه ای که ذکر شد ، اینجانب بخشی از انتقادهایی که حاصل از تجربیات چندین سال خدمت خود در مقام پرستار بالین ، سوپروایزر بالینی و مدیریت بیمارستان داشته ام را در حوصله این مقاله به عرض می رسانم .
برادر عزیز ، نگاه سلامت مدار همواره باید بر اساس اصل پیشگیری باشد و بر همین اساس همه سطوح سلامت در واقع بعنوان پیشگیری از سطوح بعدی تعریف می شوند یعنی سطح اول که بهداشت باشد برای پیشگیری از بیماری ، سطح دوم که درمان باشد برای پیشگیری از عوارض و ناتوانی ها و سطح سوم که بازتوانی باشد برای پیشگیری از انزوای اجتماعی و بازگرداندن بیمار به زندگی و احساس رفاه و سلامت است پس نگاه سلامت مدار یعنی تلاش برای پیشگیری.
اکنون در کشور ماه این نگاه وجود ندارد ، پرداخت بر اساس مدل فی فور سرویس یا کارانه یا همان کارمزد ، باعث شده است که به بیمار به عنوان یک منبع درآمد برای پزشک و بیمارستان نگاه شود و از این جهت هر چه بیمار بیشتر باشد ، کسب درآمد بیشتری انجام می شود و زمانی که ذینفعان درمان بر مسند امور باشند ، انتظار نگاه پیشگیرانه از ایشان از منظر علم اقتصاد، انتظار به جایی نیست.
سال هاست که طرح پزشک خانواده و ارجاع در کشور مطرح و به تصویب رسیده است اما هیچگاه به مرحله اجرا نمیرسد ، اینجانب توضیحی در این خصوص میدهم .
در این طرح تعدادی از خانواده ها بصورت نظام پرداخت سرانه به یک پزشک عمومی سپرده می شوند که مرتب پایش شوند و از نظر بهداشت و تغذیه نیز کنترل شوند که پیشگیری سطح اول درست و دقیق اجرا شود ، اتفاقا نقش پرستاران بهداشت جامعه و کارشناسان بهداشت و روان شناسان نیز در این طرح پررنگ است و می توانند با حضور در منازل خانواده های هدف ، کمک خود را بعنوان کارشناسان سلامت جامعه به این طرح انجام دهند ؛ حال زمانی که نیاز به مراجعه به پزشک باشد ، معاینه اولیه بیمار توسط پزشک خانواده و بر مبنای همان دستمزد سرانه تعلق یافته صورت می گیرد و سعی در کمترین استفاده از دارو یا ارجاع به سطوح بعدی است لکن در صورت نیاز به معاینه پزشک متخصص ، این پزشک خانواده است که می بایست ارجاع را انجام دهد و خود بیمار نباید به صورت مستقیم به پزشک متخصص مراجعه نماید لذا مراجعه به پزشکان متخصص کمتر خواهد شد و وقت ایشان نیز برای معاینه بیماران بیشتر اما اکنون با حاکمیت مطلق پزشکان متخصص بر وزارت بهداشت و سیاست گذاری ایشان ، شاهد کمترین اهتمام به اجرای این طرح بوده ایم که دلیل آن نیز کاملا واضح می باشد.
مورد دیگر انتقاد اینجانب ، ادغام آموزش پزشکی در وزارت بهداشت است که این مورد هم ماحصل حضور ذینفعان اقتصادی در صدر مدیریت وزارت بهداشت و درمان می باشد که در این خصوص توضیحاتی را عارض خواهم شد.
در تمام وزارتخانه های کشور ، اداره امور استان توسط اداره کل با نام همان وزارتخانه و با همان وظایف انجام میشود اما در وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی که آموزش پزشکی بخش کوچکی از وظایف آن می باشد وقتی وارد استان می شویم ، نام اداره کل می شود دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان ، شاید بگویید صرف یک نام برای چه باید محل مناقشه باشد اما واقعیت این است که صرف یک نام نیست بلکه با این نام گذاری ، رسالت اصلی این اداره کل به همان آموزش پزشکی تغییر یافته است یعنی بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی ( به پیشنهاد وزارت بهداشت) روسای تمام دانشگاه های علوم پزشکی الزاما می بایست از بین اعضای هیات علمی انتخاب شوند و بر اساس مصوبه وزارت بهداشت ، معاونین دانشگاه ها هم می بایست از میان اعضای هیات علمی انتخاب شوند ، کار بدینجا نیز ختم نمی شود و از آنجا که معمولا دولت ها ، وزیر بهداشت و درمان را هم از میان اعضای هیات علمی بالینی ( درمانی و البته مختصر و مفید پزشکان) انتخاب می نمایند ، گرایش وزارت بهداشت در خصوص دانشگاه ها هم همین رویه است و ایشان نیز تمایل دارند پزشکان متخصص عضو هیات علمی در مسند ریاست دانشگاه های علوم پزشکی یا بهتر بگوییم سکانداری بهداشت و درمان استانها قرار بگیرند .
همین موضوع کفایت می کند برای اینکه چرا در استانها نیز شاهد تحول مدیریتی در سیستم بهداشت و درمان نیستیم ، چرا که معمولا تجربه مدیریت های عملیاتی مخصوص اعضای غیر هیات علمی است و از آن طرف اعضای هیات علمی نیز منطقی است از بین کسانی انتخاب شوند که بیشتر سابقه علمی داشته باشند تا اجرایی .
جالب است بدانید که همین تصمیمات اشتباه ناشی از تعارض منافع در وزارت بهداشت ، باعث شده است که به نام ارتقای علمی و بر اساس شاخص های دانشگاهی ، اعضای هیات علمی جذب شوند اما در واقع برای تصدی مسئولیت ها جذب می شوند و همین موضوع باعث یک هرج و مرج در وزارت بهداشت شده است به نحوی که در خود ستاد وزارتی ، چند صد نفر از اعضای هیات علمی بصورت مامور از دانشگاه های علوم پزشکی مشغول کار هستند و حقوق ایشان بر مبنای وظایف آموزشی پرداخت می شود.
در خاتمه این نامه سرگشاده و با توضیحاتی که سعی شد بصورت مختصر باشد ، درخواست هایی را از بالاترین مقام اجرایی کشور دارم که امیدوارم بدان توجه شود:
1. چنانچه در اولین مصاحبه مطبوعاتی جنابعالی عنوان شد که درگاه مجازی جذب ایده ها توسط دولت تاسیس و معرفی خواهد شد ، این وعده مهم را اجرایی نمایید و اداره امور درگاه را هم به کارشناسان مورد اطمینان و دلسوز کشور بسپارید.
2. بر اساس شنیده ها تغییر در تصدی وزارت بهداشت انجام خواهد شد ، این تغییر را به فال نیک می گیریم لکن مهم تر از آن تغییر نگرش در انتخاب وزرای بعدی است ، به نظر اینجانب برای تصدی این وزارتخانه ، فراخوان اعلام نمایید تا همه اعضای خانواده بزرگ بهداشت و درمان کشور بتوانند استعدادها و سابقه کاری و برنامه های خود را اعلام نمایند تا مشخص شود در بین غیر پزشکان چه استعدادهای نهفته ای وجود دارد که بخشنامه های ذینفعانه اجازه بروز به ایشان نداده است ، این بانک اطلاعاتی نه تنها برای شما بلکه برای وزیر آینده و روسای ادارات کل استانی وزارت بهداشت و درمان نیز مفید خواهد بود.
3. دستور فرمایید نام ادارات کل بهداشت و درمان استانها از دانشگاه علوم پزشکی به اداره کل بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی تغییر یابد و بخشنامه منحصر شدن معاونین این ادارات و روسای بیمارستان های دولتی به اعضای هیات علمی دانشگاه لغو گردد.
4. از شورای عالی انقلاب فرهنگی بخواهید که بر اساس منطقی که شرح داده شد ، منحصر شدن وزیر بهداشت به اعضای هیات علمی که نهایتا 15 درصد تعداد پرسنل وزارت بهداشت می باشند را لغو نمایند تا بتوان گفت شایسته سالاری در مدیریت این وزارتخانه قابل انجام است .
با تقدیم احترام مجدد- غلامرضا قدمی
قم المقدسه - سیزدهم آذرماه 1401
سلامت نیوز