اتفاقاتی که در یک ماه گذشته در مدارس و دانشگاههای ایران افتاد بر کسی پوشیده نیست؛ اتفاقاتی که روزبهروز وارد مرحله جدیدی میشود و پرسروصداترینشان در مدارس است
شفاآنلاین>سلامت>اتفاقاتی که در یک ماه گذشته در مدارس و دانشگاههای ایران افتاد بر کسی پوشیده نیست؛ اتفاقاتی که روزبهروز وارد مرحله جدیدی میشود و پرسروصداترینشان در مدارس است. دانشآموزان و خانوادههایشان از شروع سال تحصیلی جدید نگرانند و هر روز خبر جدیدی از برخوردهای مدیران مدارس، حضور نیروهای پلیس و لباس شخصی و بدحال شدن و حتی گمانهها درباره فوت تعدادی از دانشآموزان شهرهای مختلف بر اثر ضربه یا بدحالی آمده از استرس، تن آنها را میلرزاند.
به گزارش شفاآنلاین:در یک ماهی که گذشت، تعدادی از روانشناسان و جامعهشناسان درباره این موضوع هشدار دادهاند و حالا تعداد زیادی از متخصصان سلامت روان ایران در مورد پیامدهای روانی رویکرد کنونی دستگاههای قضایی-انتظامی، نسبت به مدارس در اینباره تحلیلی مفصل نوشته و آن را امضا کردهاند. نام امضاکنندگان این تحلیل، نزد هممیهن محفوظ است. خلاصهای از این متن را میخوانید.
این تحلیل اینگونه آغاز میشود: «دانشآموزان و نوجوانان، سرمایههای کشورند و حفظ سلامتی و امنیتشان بهویژه از لحاظ سلامت روانشناختی، بزرگترین وظیفه مسئولان بهخصوص متولیان آموزشوپرورش است. بیش از یک ماه است که روزهای ملتهبی را پشت سر میگذاریم. در پی اعتراضاتی که از شهریورماه ۱۴۰۱ آغاز شده، شاهد حوادث ناگواری بودهایم. آنچه برای کودکان و نوجوانان سرزمینمان رخ داد، از ناگوارترین آنها بود. ما جمعی از متخصصان سلامت روان در راستای مسئولیتپذیری اجتماعی و تعهد به سوگندی که برای ارتقای سلامت مردم- بدون بیم و مصلحتاندیشی و با تکیه بر وجدانیات و اخلاق- بهعهده داریم، تحلیلی درمورد پیامدهای رویکرد کنونی دستگاههای قضایی- انتظامی نسبت به مدارس ارائه میدهیم. این گزارش نتیجه ساعتها بحث و بررسی کارشناسی است که با وجود اطلاعات بسیار محدود و نداشتن دسترسی به گزارشهای مستند یا امکان بررسیهای میدانی، تدوین شده است. با وجود همه محدودیتها، تلاش تدوینکنندگان بر رعایت انصاف و عینیگرایی علمی در عین شهامت و راستگویی بوده است.»
1- یافتههای موجود
از آغاز اعتراضها از شهریورماه ۱۴۰۱ در ایران گزارشاتی نگرانکننده مبنی بر ورود غیرقانونی نیروهای انتظامی و
حمله مهاجمان ناشناس به مدارس، ورود افراد غیرمسئول در نظام آموزشوپرورش به حریم کودکان و نوجوانان در مدرسه، ضربوشتم و بازداشت دانشآموزان، استفاده از کودکان و نوجوانان بهعنوان نیروی نظامی جهت محدودکردن اعتراضات و از همه غمانگیزتر، کشته شدن دانشآموزان ازجمله در مدرسه شاهد در شهر اردبیل، فشار غیرقانونی به کارکنان مدارس برای ارائه اطلاعات و معرفی دانشآموزان به نیروهای امنیتی و اجبار غیرقانونی دانشآموزان به شرکت در برنامههای فرهنگی دستوری بیان شده است. متاسفانه اطلاعرسانی درباره موارد فوق نهتنها از بیمها نکاسته و تردیدها را کاهش نداده، بلکه نگرانیها را دامن زده و گمانهزنیهای بیشتری را باعث شده است. یافتههای این گزارش بر اساس مستندات، مصاحبهها و اخباری است که تا بهحال از منابع خبری رسمی داخلی بهصورت محدود در اختیار ما بوده است. مواردی که در زیر به آن اشاره میشود، به صورت مستند در روزنامه شرق و پایگاه خبری آفتاب به نقل از روزنامه هممیهن به ترتیب در تاریخهای ۱۹مهرماه و ۲۳مهرماه ۱۴۰۱ منتشر شده است.
الف) موضوع بازداشت، فرستادن دانشآموزان به کانون اصلاح و تربیت، تشکیل پروندههای روانپزشکی و روانشناسی، استفاده غیرتخصصی و غیردقیق از تشخیص اختلال شخصیت ضداجتماعی: روزنامه هممیهن در گزارشی درباره بازداشت دانشآموزان در اعتراضات اخیر نوشت: نیمکتهای تعدادی از دانشآموزان حالا چندروزی میشود که خالی است؛ عدد هرکدام فرق میکند، یک هفته، دو یا سه هفته.« دو هفته پیش بود که در صفحه اجتماعی روزنامه هممیهن، گزارشی درباره بازداشتیهای زیر ۱۸سال و حقوقشان منتشر شد و در آن تعدادی از وکلا گفتند، افراد زیر ۱۸سال به کانونهای اصلاح و تربیت منتقل شدهاند و چندروز پیش، یوسف نوری، وزیر آموزشوپرورش بالاخره آن را تایید کرد.»
ب) تعداد بازداشتیها: روزنامه هممیهن درمورد تعداد دانشآموزان بازداشتی بیان میکند: «هرچند از تعداد دقیق نوجوانان بازداشتی خبر رسمی منتشرنشده، اما اطلاعات تعدادی از وکلا و بازداشتشدگانی که در روزهای اخیر آزاد شدهاند نشان میدهد، دانشآموزان بازداشتی کم نیستند.»
ج) برخوردار نبودن دانشآموزان بازداشتی در کانون اصلاح و تربیت از خدمات روانشناختی، تربیتی و آموزشی: طبق گزارش روزنامه هممیهن، براساس اطلاعات مریم کیانارثی (وکیل دادگستری که در یک ماه گذشته، موضوع دانشآموزان بازداشتی را دنبال کرده است)، از آموزش یا مشاوره روانی خاصی در کانونهای اصلاح و تربیت خبری نیست: «من دختری را در کانون تهران دیدم که در ۱۵سالگی، پدرش را کشته و بیسواد بود؛ یکسالونیم از نگهداریاش در کانون میگذشت، اما هنوز بیسواد بود. آموزش کارهای هنری وجود دارد، اما آنطور که من دیدم، آموزش خاص دیگری وجود ندارد.»
د) امنیتی کردن فضای مدرسه و تبدیل کردن آن به پادگان و جایی شبیه زندان برای کادر آموزشی: روزنامه هممیهن شنبه ۲۳مهر گزارش کرد: «در روزهای گذشته دستورهای شفاهی و کتبی دیگری هم به مدیران داده شده است؛ مدیر و معاون یکمدرسه در تهران که نمیخواهند نامشان در گزارش بیاید به هممیهن میگویند، به آنها دستور داده شده که دانشآموزان را با فاصله و یکییکی از مدرسه خارج کنند تا جمع نشوند. به مسئولان مدارس گفته شده، اگر مدرسهای دو در دارد، تعداد دانشآموزان را نصف کرده و از هر دو در بهصورت تکتک با فاصلهزمانی خارج کنند.»
هـ) بیاعتبارسازی و نادیده گرفتن هیجانات دانشآموزان و انکار رویارویی نوجوانان و کودکان با این میزان اخبار ناگوار مربوط به مرگ و کشته شدن با استفاده از راهکار سطحی پخش آهنگ شاد: براساس اخبار منتشر شده در روزنامه هممیهن، دستور یا توصیه دیگر به مدیران مدارس این بوده که زنگهای تفریح برای دانشآموزان، آهنگ شاد پخش کنند؛ موضوعی که موجب اعتراض تعدادی از دانشآموزان هم شده است. همچنین این روزنامه در ادامه ذکر میکند، مدیر یک مدرسه متوسطه اول دختران، در اطراف تهران که نخواست نامش در گزارش بیاید، در توضیح بیشتر به هممیهن میگوید: «در بخشنامهای که بهطور مکتوب به مدارس فرستاده شده بر هویتسازی برای دختران، شادسازی فضای مدرسه و... تاکید شده است. مثلا برای میلاد پیامبر(ص) اعلام شده بود، فضای مدرسه شاد شود و از موسیقی شاد هم استفاده شود. اما دو هفته پیش بود که بهطور ناگهانی جلسهای برگزار و در آن اعلام شد قبل از اینکه آنها اطلاع دهند، ما زودتر مشکلات را گزارش دهیم.»
و) استفاده از نیروهای امنیتی بسیجی و وارد کردن آنها در داخل مدرسه و ایجاد جو امنیتی در مدارس: مدیر مدرسه دیگری به هممیهن میگوید، گاه برای کلاسهایی که در ساعاتی معلم نداشتهاند، از نیروهای خارج مدرسه که عموما از بسیج معرفی میشوند، استفاده میشود تا با دانشآموزان در کلاسها صحبت کنند: «در جلسه مدیران منطقه به ما گفتند بچهها را در حیاط مدارس جمع کنید و ارشادشان کنید. از ما خواستهاند جلسات مرتب با خانوادهها داشته باشیم.»
مدیر مدرسه دیگری بیان کرده است: «به ما اعلام شد، استفاده از تلفن همراه از سوی دانشآموزان بهشدت کنترل شود، میزان گشتن کیف بچهها و بازرسی بدنی، مورد توجه قرار گیرد. از افرادی مثل نیروهای بسیج برای توضیح وضعیت فعلی با محوریت پدافند غیرعامل استفاده شود، تصویر مقام معظم رهبری درصورتیکه احساس شود ممکن است مشکلی برایش پیش آید، حذف شود.»
ز) فشار وارد کردن به مدیران مدرسه از مسئولان بالادستی برای اعمال قدرت و به اجرا در آوردن تدابیر امنیتی و ایجاد فضای ناامن در مدارس برای دانشآموزان، معلمان، مدیران و والدین: مدیر این مدرسه تاکید میکند، این جلسهها یا تلفنی بوده یا حضوری و توضیح داده شده، در پی فشارهایی که از نهادهای بالادستی به آنها شده، این جلسات برگزار میشود: «تمام این موارد به صورت تک به تک به مدیران اعلام شد و در این مدت مدیران زیادی به حراست آموزشوپرورش فراخوانده شدهاند. حتی مرا چندین بار خواستهاند، درحالیکه مدرسه ما خیلی آرام است و اتفاقی رخ نداده. اما فشارها را خیلی زیاد کردهاند. درکنار آن هم گزارشهای نادرست زیادی به حراست میشود و فضای ناامن اجتماعی در مدارس شکل گرفته است. دیگر نمیتوان به کسی اعتماد کرد.»
ح) استفاده از نیروهای انتظامی و لباس شخصیها در اطراف فضای مدرسه برای ایجاد فضای امنیتی: مدیر مدرسهای بهنقل از روزنامه هممیهن با اشاره به صحبتهای اخیر وزیر آموزشوپرورش درباره بازداشت تعدادی از دانشآموزان میگوید، از مدیران برخی مدارس شنیده که نیروهای امنیتی وارد مدرسه شدهاند و برخی دانشآموزان را از داخل مدرسه بردهاند. مشخص هم نیست این دانشآموزان بهعنوان خاطی، چطور شناسایی شدهاند. در این مدت هم افراد زیادی مثل نیروهای انتظامی و لباسشخصیها در مقابل مدارس دیده میشوند و در مسیر رفتوآمد دانشآموزان و کادر مدرسه آنها را دیدهاند: «غیر از پدر و مادران، افراد زیادی مقابل مدارس میایستند. بعید میدانم این خواسته آموزشوپرورش باشد.»
2- تحلیل آثار ناگوار خشونت بر نهاد مدرسه و جمعیت دانشآموزی ایران
ما به اقتضای حرفه و دانش خود هرگونه خشونت و رفتار غیرقانونی با نوجوانان (چه در خیابان، چه در مدرسه یا فضای اطراف مدرسه) را موجب آثار مخرب روانی شدیدی در کوتاهمدت و بلندمدت برای دانشآموزان میدانیم، آثاری که به سادگی قابلجبران نخواهد بود. امیدواریم این هشدار روشن شنیده شده و چون دیگر انذارها نادیده گرفته نشود. ازجمله خطرهایی که چنین برخوردهایی برای نهاد آموزشوپرورش، مدرسه و دانشآموزان در پی خواهد داشت عبارتند از:
الف) مسـئله اعتماد: این اتفاقات برای دانشآموزان حامل این پیام است که نظام آموزشی و متولیان امر تعلیم و تربیت، قابل اعتماد نیستند. فضای مدرسه باید برای کودکان و نوجوانان، فضایی امن و آرام باشد و از دست رفتن این اعتماد، آنها را به نظام آموزشوپرورش که قرار است در امر تربیت و آموزش تلاش کنند، همچنین به نیروهای انتظامی که قرار است حافظان امنیت جانی شهروندان باشند، بدبین و بیاعتماد کند. آموزش، رشد تحصیلی و شکوفایی در فضایی ناامن، توأم با فضای ترس و بیاعتمادی قطعا امکانپذیر نخواهد بود.
ب) تاثیرات خشونت و پرخاشگری بر نوجوانان، حداقل از دو بُعد آشکارا قابل بررسی و آثار آن نگرانکننده است:
۱- از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، فرد از طریق تجربه و مشاهده پرخاشگری و رفتار خشونتآمیز دیگران، رفتار پرخاشگرانه و خشن را کسب میکند؛ رویارویی کودکان و نوجوانان با انواع خشونتها و رفتارهای پرخاشگرانه یا حتی تماشای آن در شرایط کنونی جامعه، باعث یادگیری مشاهدهای پرخاشگری و تمایل به تکرار این نوع رفتارها در آنها میشود که قطعا در درازمدت نهتنها تبعات سنگین و نگرانکنندهای برای خود دانشآموزان دربردارد، بلکه برای جامعه نیز از جنبههای مختلف هزینههای سنگین در پی خواهد داشت.
۲- پرخاشگری و خشونت، همواره پرخاشگری و خشونت میآورد. یکی از قویترین محرکهایی که منجر به پرخاشگری میشود، برترینمایی یعنی نشان دادن تکبر و کوچک شمردهشدن از سوی دیگران است. برخوردهای صرفا پلیسی و تنبیهی با افراد، چیزی جز دامنزدن به خشم و رفتارهای مقابلهجویانه در پی نخواهد داشت. اینگونه برخوردها با کودکان و نوجوانان فقط واکنش پرخاشگرانه آنها را در زمان کنونی یا آینده افزایش میدهد.
ج) مسـئله تروما: نوجوانانی که خودشان بهطور مستقیم مورد خشونت قرار گرفتند یا نوجوانانی که ناظر خشونت بودند، میتوانند دچار اختلالاسترس پس از سانحه (PTSD) بشوند. تروما برای افراد میتواند معانی مختلفی داشته باشد اما مسئله واضح این است که رویارویی با این حجم از اخبار ناگوار مرگ و رفتارهای خشونتبار ازطریق رسانهها، صرفنظر از اینکه خودشان بهطور مستقیم با آن روبهرو شده باشند یا نه، برای کودکان و نوجوانان میتواند فراتر از تحمل روانیشان باشد و احساس عمیق درماندگی و خارج از کنترل بودن همهچیز، عدم تمرکز، مشکل خواب، استرس، فشار، اضطراب، خشم، احساس گناه، ترس و وحشت زیادی بهبارآورد که گاه تا مدتها میتواند عملکرد روانی، شناختی، هیجانی، اجتماعی و تحصیلی آنها را مختل کند.
د) مسـئله افسردگی: طبق الگوی عمومی روانشناختی، ناکامی و ناتوانی در ابراز عاملیت و فاعلیت، میتواند منجر به احساس افسردگی شود. باتوجه به اینکه مسیرهای اعتراض قانونی نوجوانان در حال حاضر با مخالفت جدی پاسخ داده شده است، درنتیجه نوجوانان راه اعتراضی ندارند و بسیار احتمال دارد اگر برای این گروه تمهیدات مناسبی برای ابراز مخالفت و شنیدن مطالبات، نیازها و خواستههایشان فراهم نشود، دچار یأس، ناکامی، دلسردی از اوضاع کنونی و آینده زندگی در ایران، احساس بیتعلقی به وطن و احساس عمیق افسردگی شوند.
3- انتظارات از مقامات مسئول
۱- نظام آموزشوپرورش باید بهحکم وظیفه خود از قدرتش در جهت ایجاد فضای امن و گفتوگومحور برای دانشآموزان و والدین آنها استفاده کند، از سلامت روان کودکان و نوجوانان مراقبت کند، تا در این شرایط پرآشوب دانشآموزان که آیندهسازان این کشورند، آسیب کمتری ببینند و در محیطی امن، حامی و دربرگیرنده، به تحصیل و رشد استعدادهایشان بپردازند؛ انتظار نمیرود برای فضای مدرسه هم -که جایی شبیه نهاد خانواده برای تربیت محسوب میشود- همان تدابیر امنیتیای اتخاذ شود که در بخشهای دیگر بهکار رفته است.
۲- جای نوجوان معترض نه بازداشتگاه است، نه کانون اصلاح و تربیت. ضمن اینکه استفاده از برچسبهایی مانند «ضداجتماعی» که ازسوی وزیر آموزشوپرورش مطرح شد، نیاز به بررسی تخصصی از سوی روانشناسان و روانپزشکانی دارد که از جایگاه و صلاحیت تشخیصگذاری و درمان روانشناختی برخوردارند. این نوع استفادهها نهتنها نادرست و غیرعلمی است بلکه جامعه را ملتهب و پُرتنش میکند و ترس و بیاعتمادی کودکان و نوجوانان و خانوادهها را از نظام آموزشی دوچندان میکند. تنبیه، فشار، رعب و وحشت و برچسب زدن در تضاد با تعلیم و تربیت است.
۳- رویکرد آموزشوپرورش در قبال دانشآموزان و نوجوانان در این ایام سخت، جداً نگرانکننده است. انتظار میرود نظام آموزشوپرورش با احترام به اصل ۲۷ قانون اساسی از حق اعتراض دانشآموزان حمایت کند و بستری را برای شنیدن اعتراضات و مطالبات آنان فراهم کند. همچنین با استناد به مواد ۱۲، ۱۴، ۱۵، ۳۲، ۳۷، ۳۸ و ۴۰ کنوانسیون جهانی حقوق کودک، قانون حقوق کودک مصوب سال ۱۳۹۹ و نیز قانون فضاهای آموزشی مصوب سال ۱۴۰۰ و قانون مدنی درباره شرایط دستگیری افراد زیر سن قانونی، هر نوع قانونشکنی و اعمالخشونت نسبت به کودکان و نوجوانان در مدارس و فضاهای آموزشی نامناسب و خسارتبار است.
4- پیشنهاداتی برای ترمیم بیاعتمادی
۱- آزاد شدن فوری دانشآموزان بازداشتی و بازگشت آنان به آغوش امن خانوادههایشان
۲- ارائه آمار و اطلاعات دقیق از تمام کودکان و نوجوانان بازداشتشده و آنهایی که به کانون اصلاح و تربیت ارجاع شدند بهصورت عمومی و توضیح در مورد وضعیت کنونی آنان
۳- ارائه گزارش شفاف در مورد تعداد دانشآموزان جانباخته در جریان اعتراضات و حمله نیروهای انتظامی رسمی و مهاجمان ناشناس
۴-اقدام جدی در جهت رسیدگی قضایی به ورود غیرقانونی نیروی انتظامی و مهاجمان ناشناس به مدارس و بازداشت دانشآموزان
۵- تعهد به حفظ امنیت دانشآموزان و ممانعت جدی از ورود نیرویهای انتظامی و امنیتی به مدارس یا حتی اطراف مدارس در تمام شرایط و فراهمآوردن فضایی امن و قابل اعتماد برای رابطه دانشآموزان و معلمان بدون ترس و وحشت از پیگیریهای سیاسی
۶- فراهم کردن پل ارتباطیای بین روانشناسان مستقل و کادر آموزشی مدارس برای برنامهریزیهای بهداشت روان در مدارس و نیز تشکیل هیئتمستقلی از روانشناسان در وزارت آموزشوپرورش با داشتن قدرت اجرایی کافی برای نظارت بر روند کار.
۷- بهرسمیت شناختن نیاز دانشآموزان به آزادیبیان و حق اعتراض و ایجاد بستر مناسب جهت گفتوگوی آزادانه. پیشنهاد میکنیم برخی از ساعات درسی دانشآموزان میتواند به گفتوشنود درباره خواستهها و احساسات آنان و تاثیرات این وقایع بر زندگیشان اختصاص پیدا کند. روزنامه هم میهن