براساس یافتههای آماری بهطور متوسط معلولان 10درصد جامعه را تشکیل میدهند و بخشی از این افراد معلولان اعصاب و روان هستند
شفاآنلاین>سلامت>براساس یافتههای آماری بهطور متوسط معلولان 10درصد جامعه را تشکیل میدهند و بخشی از این افراد معلولان اعصاب و روان هستند. برخی از ویژگیهای رفتاری و شخصیتی در اغلب معلولان اعصاب و روان مشترک است و جزو نشانههای ابتلا به بیماریهای اعصاب و روان بهشمار میآید. این دسته از معلولان غالبا وسواس فکری شدید دارند. اغلب خودشان و دیگران را آزرده میکنند. زمانی بسیار شاد هستند و گاهی بسیار افسرده.
به گزارش شفاآنلاین:گاهی بدون دلیل و علت نسبت به اطرافیانشان تندی و پرخاشگری میکنند و گاهی هم بسیار مهربان و آرام هستند. در واقع نمیدانیم کدام ویژگی اخلاقی آنها را باید بپذیریم. این افراد در موارد حادتر دچار توهم میشوند و مرتب از خودشان قصه میبافند و اغلب سناریوهای که در ذهنشان میگذرد، این است که دیگران به آنها ظلمی روا داشتهاند یا افترا زدهاند.
مهمتر اینکه معمولا بیماران حاد اعصاب و روان به اطرافیان و نزدیکانشان بدبین هستند و کمکشان را بهسادگی نمیپذیرند. ولی این بیماران با وجود تمام این ویژگیها غالبا افراد بیآزار و قابل کنترلی هستند که در شرایط معمول به دیگران آسیب نمیرسانند.
براساس آمار تاکنون 71هزار و 631معلول مزمن اعصاب و روان در کشور شناسایی شده که حدود ۲ هزار و ۵۲۱ نفر از آنها پایتختنشین هستند وبهدلیل مضیقههای مالی و شرایط نامناسب اقتصادی در کمبرخوردارترین محلههای شهر گذران عمر میکنند. بدون تردید آمار واقعی معلولان اعصاب و روان فراتر از این مقدار است و بهدلیل نگرش خاص جامعه و تلاش خانوادهها برای پنهان ماندن بیماری این افراد بسیاری از آنها در دایره آمار و ارقام رسمی به شمار نیامدهاند.
شاید معلولان اعصاب و روان با مشکلات ناشی از محدودیتهای جسمانی مانند سختی تردد در پیادهروهای غیراستاندارد یا فراهم نبودن شرایط استفاده از وسایل حملونقل عمومی کمتر روبهرو باشند اما در زندگی روزمره با مسائلی مواجه میشوند که بهمراتب بزرگتر و آزاردهندهتر است. یکی از مهمترین مسائل این دسته از معلولان کماطلاعی جامعه و اطرافیانشان نسبت به بیماریهای اعصاب و روان و شیوه برخورد با آنهاست. معمولا اطلاعات چندانی راجع به اختلالات روانی در دسترس افراد مبتلا و خانوادههای آنها قرار نمیگیرد. این اشخاص نیز بهدلیل برخی عقاید نادرست که در جامعه در ارتباط با بیماریهای اعصاب و روان وجود دارد، بهموقع بهدنبال درمان نرفته و اطلاعات درستی در رابطه با ماهیت بیماری خود ندارند.
نکته قابل توجه در زندگی معلولان اعصاب و روان دامنه گسترده تأثیر بیماری آنها بر اعضای خانواده است. خانواده این گروه از معلولان نهتنها بار مشکلات جسمی ناشی از ناتوانی ادراکی آنها را بر دوش میکشند با مسائلی مانند برخورد نامناسب اطرافیان، باورهای غلط درباره معلولان اعصاب و روان، نیاز به کنترل و مراقبت مداوم و دائمی آنها و... دست و پنجه نرم میکنند. این خانوادهها در رویارویی با مشکلات خود دست تنها هستند و نهادهای حمایتی به لزوم همدلی و همیاری با این قشر باور و توجهی ندارند.
مسئله دیگری که معلولان اعصاب و روان را آزار میدهد، بیتفاوتی جامعه نسبت به نیازهای احساسی و روحی این دسته از افراد است. معلولان اعصاب و روان هم مانند همه انسانها دارای احساس و شعور عاطفی هستند و در کنار نیازهای جسمی از نظر روحی به شادی و نشاط احتیاج دارند. این گروه ازبیماران نیاز دارند که نهادهای متولی امور معلولان براساس الزامات قانونی و انسانی در تدارک برنامههای فرهنگی، اجتماعی مخاطبان خود سهمی برای آنها قائل شوند و این قشر مظلوم و فراموش شده شهر را از یاد نبرند.
در قانون جامع حمایت از حقوق معلولان تأمین خدمات توانبخشی، حمایتی، آموزشی، حرفهآموزی و گسترش مراکز خاص نگهداری توانیابان از الزامات نهادهای متولی تعیین شده است. اگر چه این قانون در مورد هیچیک از معلولان بهدرستی محقق نشده اما معلولان اعصاب و روان بیشتر از سایر معلولان مورد اجحاف قرار گرفتهاند و در مرحله اجرای قانون به کلی از قلم افتادهاند. درحالیکه نهادهای متولی حمایت از این گروه از معلولان محدود و انگشت شمارند، براساس قوانین جدید حمایت از معلولان ذهنی و اعصاب و روان از دوش کمیته امداد برداشته شده و کاملا به سازمان بهزیستی سپرده شده، اما حمایتهای بهزیستی هم به بهانه کمبود بودجه به حقوق و مزایای ناچیزی محدود است که پاسخگوی نیازهای اولیه این افراد هم نیست.