تازهترین آمارهای منتشر شده در رابطه با میزان ازدواج و طلاق در کشور مربوط به آمارهای سه روز پیش سازمان ثبت احوال کشور است، بر پایه آمار ثبت احوال کشور ۴۴ هزار و ۱۵۹ مورد طلاق در بهار سال جاری رخ داده که همچنان رقمی قابل تامل است
شفاآنلاین>سلامت>تازهترین آمارهای منتشر شده در رابطه با میزان ازدواج و طلاق در کشور مربوط به آمارهای سه روز پیش سازمان ثبت احوال کشور است، بر پایه آمار ثبت احوال کشور ۴۴ هزار و ۱۵۹ مورد طلاق در بهار سال جاری رخ داده که همچنان رقمی قابل تامل است.
به گزارش شفاآنلاین:اما موضوع آسیب طلاق بر خانوادههای ایرانی اتفاق تازهای نیست آنچه این آمار را به نوعی هشدارآمیز میکند وقتی است که بدانیم سیاستهایی که قرار بوده از این آسیب پیشگیری کند موثر نبوده است. این گزاره بر مبنای بالا بودن آمار طلاق در جامعه مطرح نیست بلکه براساس آمارهای تازه
سازمان بهزیستی است که بر ناکارآمدی برخی از این سیاستهادلالت دارد. روز گذشته معاون سازمان بهزیستی کشور به باشگاه خبرنگاران جوان گفته است: «میزان اثر بخشی جلسات مشاوره در مورد دادخواست طلاق توافقی بسیار پایین است.»
الزامی شدن مشاوره پیش از سلاق یا الزامی شدن این مشاورهها پیش از ازدواج طرحی بوده که حالا چند سالی است اجرا میشود اما آنطور که حالا اعلام شده در پنج سال گذشته در حوزه افرادی که برای طلاق توافقی مراجعه کردند فقط ۱۷درصد سازش وجود داشته است.
برخی بار چنین وضعیتی را حتی روی دوش مشاوران انداختهاند. برای حل مشکلات زناشویی، معمولا مراجعه به مشاور، راهی مناسب برای گرهگشایی مشکلات و تداوم زندگی مشترک است؛ اما به باور عدهای این واقعیت قابل انکار نیست که برخی از مشاوران، گره مشکلات را کورتر میکنند و متاسفانه تشویق و توصیه به طلاق در میان روانشناسان بسیار گسترده شده است. این درصورتی است که در روانشناسی چیزی به نام طلاق توافقی وجود ندارد؛ بلکه باید مسائلی که بین طرفین وجود دارد، تبیین شود. یکی از این افراد اعظم نژادی مدرس دانشگاه و مشاور اجتماعی خانواده است که باور دارد فارغ از دانش در اینحوزه به کمی هم انسانیت احتیاج است.
او میگوید: «برای ورود به حرفه روانشناسی یا هر حرفه دیگری، ممکن است نظارتهایی وجود داشته باشد، اما آنچه از همه مهمتر است انسانیت افراد است که تخصص نمیتواند دانش باشد چرا که دانش یکسری کلیگویی و مسائلی است که باید صیقل خورده تا مسیر را برای مراجعه کننده هموار کند.»
این نوع نگاه به موضوع مشاورههای پیش از طلاق و البته تاثیرات احتمالیاش در درصد پایین سازشها در میان بدنه مسئولین این حوزه هم دیده میشود. به عنوان مثال بهزاد وحیدنیا معاون مشاوره امور شناختی سازمان بهزیستی کشور میگوید: «روانشناسی باید مبتنی بر امور فرهنگ جامعه باشد و روانشناس باید شرایط فرد را برای تصمیم بهتر در نظر بگیرد. اگر روانشناس دارای صلاحیت لازم باشد، قطعاً به این موضوع آسیبی نمیزند و کمک کننده است. البته ممکن است افرادی باشند که مطابق با شاخصهای علمی و تخصصی رفتار نکنند. در هر صورت در برنامهریزیها در نظر گرفته میشود، افرادی که در این حوزه فعالیت دارند، افراد واجد شرایط و دارای صلاحیت باشند.» مشاوره به هنگام طلاق دیر هنگام است و میزان اثر بخشی جلسات مشاوره در مورد دادخواست طلاق توافقی بسیار پایین است.
تحقیقات نشان میدهد که انجام مشاوره قبل از ازدواج و در زمان انتخاب همسر مطلوبتر است و باید وضعیت کارگزاری کشور به سمت خدمات پیشگیرانه حرکت کند که اگر افراد قبل از مشکلات به مهارت مدیریت شرایط مجهز شوند بیشترین کارکرد را خواهند داشت. تاثیر مشاورهها بر وضعیت ماندگاری زندگی زوجها از جایی مهم است که بدانیم بیشترین آمار طلاقها مربوط به سه سال نخست زندگی زوجین است. همین یک فقره آماری نشان میدهد که چقدر جای مهارت گفتوگو در وضعیت پایداری زندگی زوجها خالی است. وقتی بازه آماری جداییهای رخ داده را بیشتر کنیم میتوان متوجه شد که رتبه بعدی بیشترین رخداد طلاقها در ۵سال ابتدایی زندگی زوجین است و هر چه زمان ازدواجها افزایش پیدا میکند تعداد طلاقها کاهش مییابد. بسیاری معتقدند از آنجا که زوجها همدیگر را به خوبی نمیشناسند و مراحل ازدواج را طی نمیکنند و از سر وابستگی عاطفی با هم ازدواج میکنند. همین امر منجر به ازدواجهای ناخواسته و ناآگاهانه و احساساتی شده و طبیعتا آمار طلاق بالا میرود.روزنامه جام جم