به گزارش شفاآنلاین: شما هم شاید افرادی را سراغ داشته باشید که بهدلیل دشواری تحمل این پروسه، درمان خود را نصفه و نیمه رها کردهاند یا با مشکلات روحی و افسردگی مواجه شدهاند. معاون آموزش سازمان نظام روانشناسی میگوید: «در تمام مراحل پیشگیریهای نوع 1، 2 و 3 بیماریها، نقش روان و سلامتی روانی تعیینکننده است؛ بهطوری که حتی در یک سرماخوردگی ساده هم میتوان نقش اثرگذار سلامت روان را به چشم دید.»
«ساعت 9شب تشریف بیاورید به مطب، 4ساعت هم معطلی دارید.» منشی مطب این را میگوید و تلفن را قطع میکند؛ بعد از ساعتها تماس پیدرپی با مطب یکی از فوقتخصصان گوارش، که اخیرا در برنامههای تلویزیونی هم بهعنوان کارشناس حضور دارد، پیه معطلی 4ساعته را با وجود ناشتا بودن 24ساعته و بلعیدن بدمزهترین داروی دنیا برای آندوسکوپی به تن میمالی.
فکر میکنی شاید امروز دکتر جراحی اورژانسیای دارد که احتمالا مجبور میشود از مطب خارج شود و به بیماری در حال جان دادن رسیدگی کند. به مطب که میرسی، بیشتر از 15نفر روی صندلیهای سالن انتظار نشستهاند و همهشان قانون 4ساعت معطلی بعد از حضور در مطب و پذیرش را قبول کردهاند؛ چون راه دیگری ندارند به جز اینکه در مطبی دیگر 4ساعت معطل بمانند. سرگیجه، تهوع، گرسنگی و استرس جا باز میکنند تا خشم و استیصال هم در تنت بنشینند و روانت را بجوند.
دلت میخواهد بزنی زیر میز و از مطب خارج شوی. یادت میآید که برای
رسیدن به پشت پیشخوان پذیرش این مطب، ساعتها پشت خط تلفنی که مشغول بوده
معطل شدهای. دست آخر هم نوبتی برای 2ماه بعد به تو رسیده است؛ فرصت مغتنمی
که میدانی خیلیها همین حالا با حالی بدتر از تو آرزویش را دارند، اما
حداقل باید برای آن 2ماه دندان روی جگر بگذارند و 4ساعت هم معطلی بکشند.
از حال رفتن پدر یکی از بیماران در انتظار ویزیت، ضربههایی که
بیماران بیقرار با پا به پایههای صندلی اتاق انتظار میکوبند، صدای بالا
آوردن مریضی که بیش از 24ساعت از ناشتا بودنش میگذرد و رنگش زرد شده و...
گرچه هیچوقت برای بیماران و مراجعان عادی نشد، اما بهنظر میرسد که برای
پزشک و منشیهای مطب به موضوعی عادی، تکراری و غیرمهم تبدیل شده است. درست
مثل عادی شدن انتظار برای نوبتهایی که باید 2تا 3ماه برای رسیدنش دندان
روی جگر بگذاری و بعد از آن، یک روز تمام را صرف انتظار برای رسیدن نوبت در
مطب بگذرانی تا نهایتا یکربع تا 20دقیقه توسط متخصص ویزیت شوی.
بخشی از مشکلات سیستم نوبتدهی و مراجعه بیماران به متخصص و فوقتخصص، از نظام ارجاع نشأت میگیرد و اجرایی نشدن طرح پزشک خانواده بهصورت کامل. زهرا کاووسی، کارشناس یکی از مراکز بهداشت جنوب تهران میگوید: «سلسلهمراتب مراجعه بیمار به پزشک و متخصص در ایران چندان رعایت نمیشود. همه برای هر بیماریای از همان ابتدای بروز علائم میخواهند به پزشک متخصص و فوقتخصص مراجعه کنند. پزشکان عمومی از کمبود مراجعات گله دارند و پزشکان متخصص و فوقتخصص گاهی برای کمتر از 3،2 ماه وقت ویزیت نمیدهند.»
او از مشکلات دیگری که عدم طی کردن نظام ارجاع ممکن است در پی
داشته باشد، میگوید: «این پزشک عمومی است که باید تشخیص بدهد بیمار برای
رفع مشکلش لازم است به چه متخصصی مراجعه کند، اما با طی نشدن این روال،
گاهی بیماران با تشخیص خودشان به متخصص مراجعه میکنند، اما ممکن است آن را
اشتباه انتخاب کرده باشند؛ برای مثال فردی که دچار سردردهای طولانیمدت
شده ممکن است با مشکل بینایی مواجه باشد، اما خود فرد تشخیص دهد که باید به
متخصص مغز و اعصاب مراجعه کند.
در چنین شرایطی، بیمار بهبود نمییابد؛ چراکه از اساس راه درستی برای تشخیص و درمان او طی نشده است.» تقاضای بالا برای مراجعه به پزشکان متخصص، کمبود تعداد این متخصصان، طولانی بودن زمان ویزیت توسط متخصص نسبت به پزشکان عمومی و دلایلی دیگر ازجمله افزایش مهاجرت متخصصان از ایران دست بهدست داده تا دریافت نوبت از پزشکان متخصص و فوقتخصص هر روز سختتر از روز قبل شود.
در چنین حالتی گرچه ممکن است بیماران برای روزهای طولانی در انتظار وقت ویزیت باشند، اما میتوان با مدیریت درست، زمان انتظار آنها پشت در مطب پزشک را کمتر کرد. کاووسی میگوید: «پزشکان بارها تجربه کنسل کردن ناگهانی نوبت توسط بیماران را دارند؛ درحالیکه حتی بیمار از قبل برای لغو نوبت قبلی خود به پزشک اطلاعی هم نداده است. متخصصان بهصورت متوسط برای هر بیمار حدود 20دقیقه وقت میگذارند و تنها اگر 3نفر نوبت خود را بدون اطلاع قبلی کنسل کنند، یک ساعت از وقت پزشک در مطب هدر میرود.
در مواردی که با جراحیهای سرپایی و خدمات دیگر روبهرو هستیم، این زمان
ممکن است افزایش قابلتوجهی هم داشته باشد؛ برای همین است که بسیاری از
همکاران متخصص و فوقتخصص برای خالی نماندن نوبتها، یک نوبت خاص را به چند
بیمار اعلام میکنند. البته این روش صحیحی نیست و منشیها باید راهکارهای
خودشان را برای حل این مشکل پیدا کنند تا هم وقت بیمار گرفته نشود و هم
کمترین زمان معطلی را در مطب داشته باشد.»
«سازمان نظامپزشکی دست بیمار را برای مراجعه به هر متخصص و پزشکی
باز گذاشته و به بیماران حق انتخاب داده است. از سوی دیگر برخلاف دیگر
اصناف و مشاغل، پزشکان هم محدودیتی برای زمان ارائه خدمت خود ندارند. این
یک توافق دوطرفه بین بیمار و پزشک است.» علی سالاریان، معاون فنی و نظارت
سازمان نظامپزشکی این را در پاسخ به چند و چون نظارت بر مشکلات نوبتدهی
برخی مطبهای متخصصان و فوقتخصصها میگوید. او در پاسخ به اینکه بیمار
بهدلیل اضطراری که در بهبود خود حس میکند، عملا در این انتخاب نقشی ندارد
و ناچار به پذیرش این شرایط است، میگوید: «دست بیماران باز است که چه
پزشکی را برای مراجعه انتخاب میکنند. برخی ترجیح میدهند پیش پزشکانی
بروند که اسم و رسمی در تخصص خود پیدا کردهاند و تقاضا برای آنها معمولا
زیاد است. برخی هم ترجیح میدهند پیش پزشکان جوان تازهکاری بروند که شاید
سر خلوتتری دارند و میتوانند وقت زودتری به آنها بدهند.» او همچنین از
تخمینی بودن نوبتهای انتظار در مطب یاد میکند که میتواند در معطلی
بیماران در انتظار اثرگذار باشد، اما توضیحی درباره اینکه چرا این تخمینها
همیشه وزنه انتظار را به سمت بیماران سوق میدهد، ارائه نمیکند. او
میگوید: «زمان ویزیت تعیین شده برای پزشکان عمومی 15دقیقه و برای پزشکان
متخصص 20دقیقه تعیین شده است. طبیعی است که منشیها باید وقت بیماران را با
این تخمین تعیین کنند، اما گاهی بیماران نیاز به دریافت مشاوره بیشتر از
پزشک دارند یا ویزیت آنها به هر دلیلی بیشتر طول میکشد. تکرار این مسئله
میتواند منجر به انباشت زمانهای انتظار برای مراجعان بعدی باشد.» او
درباره نحوه نظارت سازمان نظامپزشکی نسبت به این موضوع و توجه به رضایت
بیماران و مراجعان میگوید: «ما نهایتا به پزشکان توصیه میکنیم که
سیستمهای نوبتدهی اینترنتی خود را فعال کنند. همچنین از کادر مجربی برای
مدیریت مطب استفاده کنند که بتوانند تخمین درستتری از انتظار بیمار پشت
درهای مطب بزنند. از طرفی میدانیم که زمان، ظرفیت محدودی دارد. یک پزشک
برای اینکه بتواند کیفیت معاینه و تشخیص خود را حفظ کند، نیاز دارد که برای
هر بیمار به اندازه کافی وقت بگذارد. پس نمیتواند روزی 200بیمار را ویزیت
کند، اما میتواند با توجه به تعداد ویزیتهای ممکن در هر روز، بیشتر از
تعداد مشخصی بیمار را پذیرش نکند تا با انبوه بیماران منتظر در مطب مواجه
نشود. به جرأت میتوان گفت نظامپزشکی در ایران یکی از در دسترسترین
نظامهای سلامت در جهان است.»
«سلامت» در دنیای امروز تنها بهمعنای نبود بیماری جسمی نیست؛
سلامت زیستی، روانی و اجتماعی در کنار هم هست که معنای سلامت را میسازد و
وجود مشکل در هر یک از این بخشها، تهدیدی برای سلامت فردی است. امین
رفیعیپور، پزشک و متخصص روانشناسی و همچنین معاون آموزشی سازمان روانشناسی
کشور میگوید: «امروزه در مطالعات حوزه سلامت، نمیتوانیم یک بیماری را
مستقل از شرایط اجتماعی و روانی درنظر بگیریم. در تمام مراحل پیشگیریهای
نوع 1، 2 و 3 بیماریها، نقش روان و سلامتی روانی تعیینکننده است؛ بهطوری
که حتی در یک سرماخوردگی ساده هم میتوان نقش تعیینکننده سلامت روان را
به چشم دید؛ به همین دلیل است که میگوییم نوع نگاه به سلامت بیمار در
جامعه پزشکی تغییر کرده است.»
بخشی از مطالعات اخیر او در زمینه سلامت
روان، به تعامل بیمار و پزشک مربوط میشود؛ موضوعی که او معتقد است
میتواند نقش مهمی در روند بهبود بیماریها داشته باشد. رفیعیپور میگوید:
«تعامل، از اتاق انتظار پزشک آغاز میشود. مریضی که بهدلیل رنج جسمانی به
پزشک مراجعه کرده، با تحمیل ساعتها انتظار در مطبها و از دست دادن
ارزشمندترین داشتهاش، یعنی زمان، چگونه میتواند برداشت مثبتی از تعامل با
پزشک خود داشته باشد؟ به یاد داشته باشیم که انتظار طولانی پشت درهای مطب
میتواند حتی به تشدید بیماریهای افراد منجر شود؛ مریضی را درنظر بگیرید
که برای گرفتن نوبت از متخصص باید یکی، دو ماه در انتظار باشد و در نهایت
روز ویزیت، با انبوهی از بیماران دیگر مواجه میشود که به مطب سرریز
شدهاند. استرس، افزایش ضربان قلب و افسردگی و خشم از رایجترین پیامدهای
این اتفاق است که گریبانگیر بیمار میشود. حال اگر فرد دچار بیماری قلبی
باشد، این علائم و عوارض چه بلایی ممکن است سر او بیاورد؟»
مطالعاتی که رفیعیپور در سالهای گذشته در زمینه تعامل بیمار و
پزشک انجام داده و به سنجش کیفیت درمان و بهبود مربوط میشود، تنها به چاپ
مقاله در نشریات تخصصی منتج نشده است؛ حالا چندوقتی است که سیلابس درسی
سلامت روان در دانشکدههای پزشکی تدریس میشود و رفیعیپور یکی از استادانی
است که در این کلاسها از تجربههای خود و پژوهشهای علمیاش به دانشجویان
پزشکی میگوید. این روانشناس معتقد است: «رابطه پزشک و بیمار، باید از جنس
ارتباطی انسانی باشد. من در کلاسهای دانشجویان پزشکی همواره تأیید میکنم
بیمار شما، اسم و هویتی مستقل دارد و با همه جنبههای انسانی، روانی و
اجتماعیاش، باید مورد ارزیابی و معاینه قرار بگیرد؛ «بیمار تخت12» یا هر
شماره دیگری، از طبابت دستگاهی صنعتی و ماشینی میسازد و تعاملات بین بیمار
و پزشک را نادیده میگیرد. چنین کدگذاریهایی میتواند جلوی این موضوع را
بگیرد که یک انسان با همه ابعاد شخصیتی و هویتیاش توسط یک پزشک دیده شود؛
اتفاقی که در مطالعات ما نشان داده روی کیفیت درمان و روند بهبود تأثیری
مستقیم میگذارد و حتی ممکن است درمان را به بیراهه بکشاند.»
او همچنین
از تجربههای شخصیاش در مطبها و کلینیکهای روانشناسی میگوید: «من هم
مثل اغلب همکارانم در حوزه روانشناسی و روانپزشکی، بارها مراجعانی داشتم
که انتظارهای طولانیمدت برای ویزیت شدن و عدمتعاملهایی از این دست در
مطبها و بیمارستانها را تجربه کردهاند و این موضوع فشار روانی زیادی را
به آنها تحمیل کرده است؛ درحالیکه بهسادگی میتوان این موضوع را در
مطبها مدیریت کرد و زمان انتظار بیماران را به کمتر از 5دقیقه کاهش داد.
اینکه بیماران مختلف ممکن است برحسب نیاز زمانهای متفاوتی را برای ویزیت
از پزشک بگیرند، قابل درک است، اما مدیریت این قضیه چندان دور از امکان
نیست؛ همانطور که برخی پزشکان و متخصصان دیگر راهحلهایی برای مدیریت
نوبتدهی در مطب پیدا کردهاند و با این کار به بیمار نشان دادهاند که
برای وقت او ارزش قائل هستند.» او مصرعی از سعدی را شاهدی بر اهمیت توجه به
سلامت روان میداند. معاون آموزشی سازمان نظام روانشناسی میگوید: «سعدی
در مصرعی میگوید «گر طبیبانه بیایی به سر بالینم...» و کلمه طبیبانه،
اشاره به نگاه انسانمحوری است که در درمان، جادو میکند.»همشهری