به گزارش شفاآنلاین:یکی از مشکلاتی که زوجین قبل از طلاق به آن فکر میکنند، تاثیر طلاق بر کودکان است و حتی گاهی دیده میشود که صرفا به خاطر کودکان به زندگی با هم ادامه میدهند.
یکی از مهمترین سوالاتی که در این گونه موارد برای زوجین پیش میآید این است که بهترین سن بچهها برای طلاق که کمترین آسیب را به آنها میرساند چه زمانی است.
طلاق والدین در سنین پایین میتواند باعث کاهش دلبستگی و ضربه روحی و در سنین بالاتر میتواند باعث تخریب باورها و بی اعتمادی فرزندان نسبت به زندگی شود.
از سویی دیگر از آنجا که والدین در زمان طلاق و جدایی تحت تنش و استرس بالایی هستند، نمیتوانند توجهی به نیازهای روحی کودک و تربیت او داشته باشند.
به هر حال گاهی اوقات شدت طلاق عاطفی، بدرفتاری و تنشها بین والدین به قدری بالا است که آسیب آن روی روح و روان کودکان بیشتر از طلاق و جدایی است.
بر خلاف تصور شما کودکان به راحتی میتوانند احساس ناخوشایند و تنش زای بین شما را درک کنند و آسیب ببینند.
در این گونه موارد کنار هم ماندن والدین نه تنها باعث قربانی شدن زندگی خودشان میشود بلکه بر خلاف تصورشان منجر به قربانی شدن زندگی فرزندان هم خواهد شد.
اگر میخواهید بدانید بهترین و بدترین سن طلاق برای کودکان چه زمانی است با ما همراه شوید.
با وجودی که طلاق هیچ موقع نمیتواند اتفاق خوبی برای کودکان باشد، ولی پذیرش طلاق از جانب کودک میتواند آسیبهای آن را کاهش هد.
اگر میخواهید آینده فرزندتان را در این زندگی در نظر بگیرید باید قبل از طلاق به بهترین انتخاب برای آینده او فکر کنید و به صورت منطقی عواقب و مشکلات ادامه دادن زندگی را مورد بررسی قرار بدهید.
آیا طلاق میتواند محیط امن تری برای کودکتان فراهم کند؟ آیا تامین نیازهای اولیه کودک بعد از طلاق با مشکل روبرو نمیشود؟
قبل از جدایی باید فرزندتان را در این مورد قانع کنید.
درگیریهای خودتان را مقابل کوک مطرح نکنید.
در صورت داشتن توان مالی از جلسات مشاوره برای کودکتان استفاده کنید.
در مورد تربیت فرزند و حضانت او از نظر قانونی، اطلاعات لازم را کسب کرده و به توافق برسید.
فرزند شما باید بداند حتی دور بودن شما باعث نمیشود که یک خانواه نباشید و میتواند هر زمان که بخواهد یا طبق برنامه ریزی مشخص کنار شما باشد.
اجازه ندهید فرزندتان احساس ترس از طرد شدن پیدا کند.
کودکان در هر سنی که باشند از طلاق والدین آسیب میبینند مگر این که چند سالی از خانواده مستقل شده باشند و جوان محسوب شوند.
هر سنی شرایط و بحرانهای خاص خودش را دارد.
در صورتی که بحرانهای هر سن را حل کرده باشید و فرزندتان پختگی لازم برای پذیرش طلاق را پیدا کند، آسیب کمتری خواهد دید.
نوع صحبت کردن شما در مورد طلاق با فرزندتان تاثیر بسیار زیادی در نوع واکنش او میگذارد. به طور کلی میتوان گفت سن کودک هر چه کمتر باشد آسیب کمتری از طلاق میبیند و هر چه به زمان بلوغ و دوره نوجوانی اش نزدیکتر شوید، آسیب طلاق بر او بیشتر قابل مشاهده خواهد بود.
در ادامه تاثیر طلاق بر کودکان در سنین مختلف و بهترین برخوردی که میتوانید برای آماده سازی آنها داشته باشید را با هم مورد بررسی قرار میدهیم.
نوزادان کمتر از ۱۸ ماه به طور کامل میتوانند بروز تنش در محیط را متوجه شوند، ولی نمیتوانند علت آن را تشخیص بدهند. ادامه پیدا کردن تنش بین والدین مسلما باعث اختلال در رشد روانی نوزاد خواهد شد.
برای نوزادان حفظ برنامههای روزمره طبیعی به خصوص در مورد خواب و وعدههای غذایی بعد از طلاق اهمیت زیادی دارد.
اسباب بازیهایی که دوست دارد را در اختیارش بگذارید و با وقت گذراندن کنار او، احساس امنیت را به او منتقل کنید.
طلاق برای کودکان زیر ۳ سال باعث ایجاد اضطراب جدایی میشود. او حس میکند کسی که نیازهایش را بر طرف میکرده است و از او مراقب میکرده را از دست میدهد.
مهمترین بحران این دوره بروز بی اعتمادی است.
کودک در این سن میخواهد بداند که به چه کسی و در چه صورتی میتواند اعتماد کند و طلاق میتواند باعث بروز سردرگمی در او شود و میتواند منجر به عوارضی از جمله شب ادراری، لکنت زبان، اختلال خواب و تیک عصبی شود.
ممکن است برای جلب توجه شروع به مکیدن دوباره انگشتانش کند یا در مقابل آموزش دستشویی رفتن از خودش مقاومت نشان دهد و دچار ترس از تنها خوابیدن یا ترس از ترک شدن، شود.
والدینی که دیگر تحمل یکدیگر را ندارند و تصمیم به جدایی گرفته اند باید مراقب باشند فرزندشان از نظر عاطفی لطمه نخورد و شاهد بحث و درگیریهای آنها نباشد.
توجهشان به او نباید کم شود تا کودک دچار اضطراب جدایی نشود.
مراقبتهای قبل و بعد از خوابش نباید تغییر کند تا به مرور به داشتن یک مراقب عادت کند.
رشد شناختی و ارتباطی کودک در این سنین به سطوح بالاتری میرسد. در صورتی که روند جدایی والدین بدون تنش و درگیریهای لفظی در مقابل کودک انجام شود و برنامه مهد کوک رفتن و مراقبت از کودک و ارتباط او با هر دو والد حفظ شود، میتواند روند رو به رشد مثبتی را طی کند و عزت نفسش را حفظ نماید.
مهمترین بحران این دوره اعتماد به نفس و حفظ استقلال است که والدین باید مراقب باشند، کودک از این نظر آسیبی نبیند.
کودک ۳ – ۶ ساله توانایی درک و پذیرش این که باید هر چند شب را نزد یکی از والدین بگذراند را دارد.
برای این منظور بهتر است قوانین منظم و یکسانی در هر خانه با توجه به سن تربیتی کوک اعمال شود تا دچار بحران طلاق و سردرگمی تربیتی و رفتاری نشود.
در سن اگر کودکان شاهد درگیریهای والدین باشند ممکن است به دوره نوزادی برگردند و دیگر حرف نزنند، دستشویی نروند، انگشتشان را بمکند و کابوس شبانه ببینند.
کودکان ۷ – ۱۲ ساله در سن مدرسه قرر دارند و میتوانند به درک نظم اجتماعی برسند.
طلاق در این سنین در ابتدا باعث ایجاد احساس غم و اندوه و دلتنگی شدید میشود که میتواند در سنین بالاتر از دبستان و مقایسه با دیگر همکلاسی هایش منجر هب خشم و نفرت شدید شود.
کودک ممکن است خودش را مقصر جدایی والدین بداند و این احساس آینده او را از بین خواهد بود. والدین باید در این زمینه هشیار بوده و جلوی گشترش احساس گناه و عذاب وجدان در فرزندشان را بگیرند.
در این سنینن باید نظرات کودک کودک را بپرسید و به نظراتش احترام بگذارید.
از فرزندتان به عنوان جاسوی وال دیگر استفاده نکنید و به قصد آسیب به همسر سابقتان، والد دیگر را در چشمش خراب نکنید، چون در این بین بیشترین آسیب به خود فرزندتان وارد خواهد شد.
حساسترین و بحرانیترین سن رشد، سن نوجوانی است که کودکان با هجوم هورمونهای مختلف روبرو میشوند و از نظر روحی پرخاشگر و عصبی و کم تحمل میشوند و از سویی دیگر با بحران هویت روحی و جسمی روبرو میشوند.
طلاق والدین همزمان با بحران هویت نوجوانی میتواند به طور کلی باعث تخریب هویت فرزندتان شود.
خودمختاری و استقلال طلبی در دوران نوجوانی به اوج خودش میرسد و حتی ممکن است بخواهد به طور کلی با هیچکدام از شما زندگی نکند.
در این سن قبل از جدایی حتما باید با استدلال و منطق با فرزندتان صحبت کنید تا توافق او را برای جدایی جلب کنید.
آسیب طلاق در دوران نوجوانی اگر مورد پذیرش فرزندتان قرار نگیرد میتواند بسیار شدید باشد و نوجوان را با مسائلی از قبیل افسردگی، خودکشی، مصرف مواد، افت تحصیلی و روابط اجتماعی، عاطفی و جنسی پر خطر درگیر نماید.
طلاق والدین بعد از ۱۸ سالگی فرزندان از نظر آماری کمتر اتفاق میافتد مگر این که خطای بزرگی از یکی از والدین سر بزند.
خطای یکی از والدین یا هر دو آنها باعث تخریب باورها و آموزههایی میشود که در این سالها به فرزندتان آموخته اید.
با این که هویت او شکل گرفته است و مانند دوران نوجوانی طلاق باعث تخریب هویت او نخواهد شد، ولی دیگر شما کنترلی روی او ندارید و از آنجا که ممکن است شما را مقصر یا گناهکار بدانید احتمال این که فاصله اش از شما زیاد شود و دیگر به توصیههای شما توجهی نشان ندهد بسیار زیاد است.