کد خبر: ۳۰۸۷۹۳
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۴ - ۰۷ مرداد ۱۴۰۱ - 2022July 29
پس از اتمام دوره پزشکی در دانشگاه تهران، برای دوره تخصص عازم آمریکا شد و دوره پنج ساله جراحی عمومی را در شهر راچستر در ایالت نیویورک پشت سر گذاشت.پس از آن، رشته جراحی کودکان را در کانادا و آمریکا طی کرد و در سال‌ها بعد در بیمارستان همراسمیت دانشگاه لندن، در زمینه جراحی عروق و سرطان‌ها به کار و پژوهش پرداخت؛
شفاآنلاین>سلامت> مراسم رونمایی از کتاب خاطرات یک پزشک، در حالی برگزار شد که خبر درگذشت او در پایان مراسم همه را در بهت و حیرت فرو برد.

"دکتر منوچهر دوایی" چهره شاخص پزشکی در سن 86 سالگی چشم از دنیا فروبست و به دیار باقی شتافت؛ مردی که همواره نامش در عرصه جراحی می‌درخشید و نقش مهمی در آموزش چند نسل از پزشکان داشت.

از ماجرای فامیلی "دوایی" تا علاقه به پزشکی

در سال 1315 پسری به نام منوچهر در تهران چشم به دنیا گشود. در زمانی که پدرش محصل بود، هنوز دوره دکترای داروسازی راه‌اندازی نشده بود و پدرش دیپلم داروسازی را از مدرسه دارالفنون دریافت و داروخانه‌ای در تهران تأسیس کرده بود. نام خانوادگی پدرش، به سبب حرفه داروسازی، دوایی انتخاب شده بود و همین داروخانه، سرآغازی شد تا منوچهر قدم در عرصه پزشکی بگذارد.

تأسیس داروخانه پدر و رفت و آمد پزشکان در آن، انگیزه‌ای برای منوچهر شد تا به تحصیل در رشته پزشکی بپردازد. دوایی در بخشی از خاطرات خود نوشته است: «من از همان دوران به تدریج به پزشکی علاقه‌مند شدم و به پزشکانی که به داروخانه پدرم می‌آمدند به دیده تحسین می‌نگریستم و آرزو می‌کردم روزی مانند آنها باشم.»

تحصیل در آمریکا؛ خدمت در ایران

سرانجام منوچهر پس از اتمام دوره دبیرستان در کنکور دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شرکت کرد و با رتبه بالا قبول شد؛ پس از اتمام دوره پزشکی در دانشگاه تهران، برای دوره تخصص عازم آمریکا شد و دوره پنج ساله جراحی عمومی را در شهر راچستر در ایالت نیویورک پشت سر گذاشت.پس از آن، رشته جراحی کودکان را در کانادا و آمریکا طی کرد و در سال‌ها بعد در بیمارستان همراسمیت دانشگاه لندن، در زمینه جراحی عروق و سرطان‌ها به کار و پژوهش پرداخت؛ در سال 1347 و پس از اتمام دوره‌های تخصصی به ایران بازگشت.

دکتر منوچهر دوایی در بخش دیگری از خاطرات خود از آشنایی با همسرش و بازگشت به ایران می‌نویسد: «با آنکه در آمریکا و کانادا دعوت به کار شده بودم، زندگی در کشورم برای من و همسرم چیز دیگری بود. در ابتدا در تهران در دو بیمارستان، جراحی می‌کردم. همان زمان از دو دانشکده پزشکی نیز دعوت به کار شدم اما چند تن از هم‌دوره‌ای‌های قبلی من که در دانشگاه جندی شاپور اهواز مشغول خدمت شده بودند مرا تشویق کردند که به آنها بپیوندم و قسمت چنین بود که در خطه عزیز خوزستان شروع به کار کنم.»

دکتر دوایی در دانشگاه با کوشش مستمر، سمت‌های دانشگاهی را پله‌پله طی کرد و تجربه مدیریت گروه جراحی، معاونت دانشکده پزشکی، ریاست دانشکده پزشکی را در کارنامه خود ثبت کرد. در سمت‌های مختلف آنچه در توان داشت را در طبق اخلاص برای پیشرفت دانشگاه گذاشت و در زمان تصدی‌اش، چند دانشکده و مرکز دانشگاهی نیز تأسیس و تکمیل شد.


دستان دکتر دوایی در سال‌های طبابت، یاری‌گر بسیاری از بیماران شد و آنها را از بستر ناخوشی رهانید؛ در سال 1359 و زمانی که کشور مورد حمله ارتش بعث عراق قرار گرفت، دانشگاه جندی شاپور اهواز بیش از دانشگاه‌های دیگر متحمل صدمات مستقیم و غیرمستقیم شد به طوری که آتش دشمن تا کناره‌های بیمارستان گلستان رسیده بود و عملاً فعالیت‌های متعارف دانشگاه دچار وقفه شده بود. کار به جایی رسیده بود که سه بیمارستان اصلی اهواز به سه هتل شهر که قابل سنگربندی و حفاظت بودند، منتقل و به بیمارستان‌های جنگی تبدیل شدند.

دوایی در ایام جنگ نه تنها میدان را خالی نکرد بلکه فعالیتش در سال‌های دفاع مقدس، برگ زرین جدیدی در تاریخ پزشکی و اورژانس بیمارستانی ایران رقم زد. تریاژ، میراث ارزشمندی بود که دکتر دوایی در روزهای سخت جنگ از خود به جا گذاشت.

دکتر منوچهر دوایی، خاطراتش از آغاز جنگ و الگوسازی تریاژ را این‌گونه روایت کرده است: «خاطرم هست که در یک روز، 25 گلوله توپ به اهواز شلیک شد که چند فروند آن نیز به بیمارستان گلستان اصابت کرد‌. در روزهای نخست جنگ انبوه مجروحان که مورد حمله ددمنشانه ارتش بعثی قرار گرفته بودند، به بیمارستان آورده می‌شدند؛ این وضعیت غیرمنتظره به ویژه در یکی دو روز اول جنگ برای همه و به ویژه گروه پزشکی، وظیفه سنگینی را ایجاد می‌کرد. به زودی مشخص شد که برای اداره تعداد زیاد مجروحان که یک باره آورده می‎شدند، نظامات خاصی باید به کار گرفته شود و پرسنل و امکانات باید تحت یک رهبری واحد به بیماران ارائه شود و بدین ترتیب بود که موضوع تریاژ و دسته بندی بیماران برحسب شدت و نوع جراحات توسط اینجانب مطرح و الگوسازی شد و مقالات و کتابی نیز توسط بنده نوشته و چاپ شد که در اختیار پزشکان و به خصوص پزشکان اعزامی قرار می‌گرفت.»

همه‌چیز درباره طبابت جنگی در یک کتاب جیبی

دکتر دوایی در یک کتاب جیبی به اختصار اما به طور کامل و منظم، برخورد با صدمات جنگی را شرح داده بود و تفاوتهای طبابت جنگی با پزشکی متعارف را نیز مشخص کرده بود که خدمت بزرگی به بیماران و مجروحین جنگی در تاریخ پزشکی ایران به شمار می‌رود.

ماجرای جراحی بدون بیهوشی شهید چمران به روایت دکتر دوایی

انجام جراحی شهید چمران نیز از دیگر اقداماتی است که منوچهر دوایی در خاطرات خود از ایام طبابت به ثبت رسانده است؛ دکتر دوایی خاطره مربوط به مجروح شدن شهید دکتر چمران را این‌گونه روایت می‌کند: « دفعه‌ی اول مجروح شدن ایشان که برای همیشه به یادماندنی است. آن روز به علت محدود بودن دستگاه‌های بیهوشی نسبت به مجروحان متعدد، ایشان را فقط با داروهای آرام‌بخش و مسکن عمل کردیم و خونریزی از ناحیه ران و شکستگی استخوان به هر زحمت کنترل شد و ایشان صبورانه و دلاورانه تحمل کرد. در حین عمل، گاهی که از حال ایشان سؤال می‌کردیم، می‌گفت شما کار خودتان را انجام دهید، من هم کار خودم را انجام می‌دهم (کار ایشان این بود که زیر لب به ذکر مشغول بود). با وجود مدت کوتاهی که در مرکز ما بود، تاثیر شگرفی بر همه افراد تیم گذاشت که قابل وصف نیست. هنوز دستخط زیبای ایشان در نامه‌ای خطاب به دخترم که در آن موقع دانش‌آموز دبستان بود، چون گنجینه‌ای معنوی نزد ما است.»

پس از پیروزی انقلاب، دکتر منوچهر دوایی نخستین سرپرست دانشگاه شهید چمران شد و خاطرات فراوانی از خود به جا گذاشت و سرانجام، کتاب این خاطرات، در روزی رونمایی و گشوده شد که کتاب زندگی منوچهر دوایی بسته شد.

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: