اگر يک مددکار اجتماعي در مدرسه باشد بهراحتي ميتواند اعتماد بچهها را جلب کند. مددکار اجتماعي که به مسائل روز و قانون حمايت از اطفال و نوجوانان و ساير قوانين مرتبط آشنا باشد
شفاآنلاین>سلامت>در خبرها آمده بود که معلمي به تعدادي از دانشآموزان در يکي از استانهاي کشور آزار رسانده است که اخبار دقيق آن را ميتوان از منابع موثق جويا شد. اين را ميخواهم بهانه کنم و به چند نکته بپردازم.
نخست اينکه وقتي افراد نقشي را در جامعه ميپذيرند، مثل نقش معلمي که بسيار مورد وثوق و اعتماد است يا اهميت معلمي به واسطه کارکردهايي که دارد، به گونهاي است که معلمها هميشه مورد وثوق و مورد اعتمادند. در اکثر نظرسنجيهايي هم که در حوزه سرمايه و اعتماد اجتماعي انجام ميشود، معلمها جزو قشرهايي هستند که مردم اعتماد بالايي نسبت به آنها دارند. حال اگر فردي چنين نقشي را ميپذيرد، طبيعتا بايد مراقب باشد که ديگر خودش يک فرد با عنوان «ج- د» نيست بلکه اين فرد در نقشي که ايفا ميکند، سفيري براي ايفاي آن نقش در جامعه است. حال که معلم آنقدر مورد وثوق است و ما راحت بچههايمان را در مدارس ميگذاريم، شنيدن چنين خبرهايي افکار عمومي را جريحهدار ميکند.
گرچه معتقدم و هميشه هم اين را گفتهام که خطاي يک فرد در هر لباسي را نبايد به اسم همه افراد منتسب به آن لباس يا آن قشر دانست که اين ظلم در حق بقيه است ولي بايد مراقب باشيم مشاغلي که مردم نسبت به آن حساسيت بيشتري دارند، اعتماد بيشتري دارند، گاهي مواقع حتي يک خطا هم ميتواند به ميزان آن اعتماد و سرمايه اجتماعي نسبت به آن قشر تاثيرگذار باشد و همينطور نسبت به محيط
مدرسه که يکي از محيطهاي بسيار مورد وثوق در جامعه است. موضوع بعدي را که بارها گفتهام اينکه مدارس مددکار اجتماعي ميخواهند و نياز دارند.
اگر يک مددکار اجتماعي در مدرسه باشد بهراحتي ميتواند اعتماد بچهها را جلب کند. مددکار اجتماعي که به مسائل روز و قانون حمايت از اطفال و نوجوانان و ساير قوانين مرتبط آشنا باشد، مددکار اجتماعي که بتواند ارتباط خوب با دانشآموزان و خانوادهها برقرار کند. اما آموزش و پرورش محيط اجتماعي است و از محيط اجتماعي، کارکردهاي اجتماعي انتظار ميرود. از آن انتظار ميرود که مهارتهاي اجتماعي داشته باشند، انتظار ميرود که حوزههاي اجتماعي در آموزش و پرورش فعالتر باشند.
اما به دلايل مختلف اعم از کمبود بودجه و کمبود نيروي انساني تا به حوزه اجتماعي ميرسيم، ميگوييم که ساختار بودجه نداريم. درحالي که اتفاقا معتقدم يکي از مهمترين نقشهاي مدرسه، کارکردهاي اجتماعي است که مدارس ميتواند داشته باشد و طبيعتا در همين حوزه هم که اين اتفاق افتاد اگر مددکاران اجتماعي حضور ميداشتند و در تعامل با دانشآموزان به آنها اطمينان ميدادند که اگر مشکلي پيدا کردند تا دير نشده، بگويند ، اگر حضور ميداشتند و ميتوانستند آموزشهاي لازم را چه با بهرهگيري از دانش مددکاري اجتماعي و چه با بهرهگيري از دانش ساير علوم مرتبط با هماهنگي و مديريتي که انجام ميدادند، اين آموزشها را به موقع در اختيار بچهها قرار ميدادند، شايد خيلي از اين اتفاقات نميافتاد. شايد اگر اين آموزشها را به والدين ميدادند، اين اتفاقات را اگر نگوييم مطلق نميافتاد ولي کمتر ميافتاد.
اين اتفاق نه اولين است و نه آخرين است. اين را همگان ميدانيم و اخباري از اين دست قبلا هم در آموزش و پرورش بوده، الان هم رخ داده و بعدا هم اتفاق خواهد افتاد. ولي تا زماني که آموزش وپرورش رويکردهاي اجتماعي را در آموزش و پرورش تقويت نکند که البته اين رويکردها هم ساختار و نيروي انساني ميخواهد، در بر همين پاشنه ميچرخد.
براي سرمايهگذاري روي آيندهمان بايد روي بچههايمان سرمايهگذاري کنيم. لذا اگر ساختار ميخواهد و نيروي انساني بايد به کار گرفته شود و واحد مددکار اجتماعي بايد تاسيس شود به منزله اين نيست که هر آدم فردي ميتواند کار مددکاري اجتماعي ميتواند انجام دهد. مددکاري اجتماعي يک تخصص است و در دنيا ترمي به نام مددکاري اجتماعي در آموزش و پرورش وجود دارد. درحالي که کارکردهاي اجتماعي در محيط آموزش و پرورش به واسطه سه ضلع مثلثي است که با هم در ارتباط هستند: دانشآموزان، اولياي مدرسه و اولياي خانه، ظرفيتهاي بسيار بالايي دارد که ما يا اين ظرفيتها را نشناختيم يا نتوانستيم به درستي از آن استفاده کنيم. گهگاهي داريم کارهايي انجام ميدهيم که آن را نفي نميکنم اما فراگيري، جامعيت، کافيت و استمرار و اثربخشي برنامههاي اجتماعي مهمتر از اين برنامههايي است که وجود دارد.سیدحسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران/ روزنامه آرمان ملی