کارل مارکس فیلسوف و نظریهپرداز غربی اندیشه تکهتکه کردن شهروندان را در جامعهها به بورژوازی، پرولتاریا پی افکند و پافشاری کرد در پایان تاریخ رهبری جامعهها به دست پرولتاریا یا همان کارگران میافتد.
شفاآنلاین>سلامت> کارل مارکس فیلسوف و نظریهپرداز غربی اندیشه تکهتکه کردن شهروندان را در جامعهها به بورژوازی، پرولتاریا پی افکند و پافشاری کرد در پایان تاریخ رهبری جامعهها به دست پرولتاریا یا همان کارگران میافتد.
وی پیشبینی کرد انقلاب پرولتری در کشورهای اروپای غربی که به بالاترین درجه سرمایهداری انحصاری و نهایت استثمار کارگران رسیدهاند رخ میدهد. در اروپای غربی اما اندیشمندان و سرمایهداران با هوشمندی و خرد توانستند نظریه طبقاتی مارکس را بیفایده کنند و با آمادگی در سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها به شکلهای گوناگون و کاهش از فشار کار او را ناکام کنند. اما ولادیمیر ایلیچ لنین روسی اندیشه مارکس را بازسازی عملیاتی کرد و گفت تا زمانی که کارگران به خودآگاهی طبقاتی برسند روشنفکران یا انقلابیون حرفهای کار انقلاب را دنبال میکنند. به این ترتیب بود که روسیه توسعه نیافته صنعتی که در آن مناسبات سرمایهداری هنوز ظهور و بروز پیدا نکرده بود شاهد انقلابی به نام پرولتاریا شد.
انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه را به دامان یاران لنین انداخت. لنین و یارانش با تکهتکه کردن شهروندان روسی یک طبقه هم پیدا کردند و نامش را گذاشتند خردهبورژوازی و تاکید کردند باید این خردهبورژوازی را به سوی کارگران بکشانیم و خصلتهای بورژوازی را در آنها نابود کنیم.
به نظر میرسد در حالی که در کشورهای غربی که مهد زاد و رشد اندیشههای مارکس بودند و حتی مارکسیستهای روسی که اندیشه مارکس را با تحریفهای تاریخی و محتوایی در این کشور پیاده کردند دهههای پرشماری است، دانستهاند نباید شهروندان را براساس درآمدهای قانونی و مشروع تکهتکه کرد و هر تکه را در یک سبد جداگانه قرار داد و برنامههایی را برای به جان هم انداختن آنها تدارک دید. شوربختانه اما در ایران امروز برخی از مدیران گویا نمیتوانند از اندیشههای لنینیستی در عمل جدا شوند و دست تنگی دولت هم مزید بر علت شده و زندهسازی این اندیشه را در بدترین زمان و نسبت به یکی از ضعیفترین گروههای اجتماعی به کار گرفتهاند. اندیشه و عمل افزایش پلکانی مزد و حقوق در دولت احمدینژاد شکل گرفت و حالا همان اندیشه به دست دولت سیزدهم و بر کارمندان و کارگران بازنشسته اعمال میشود. مسعود میرکاظمی در منصب ریاست سازمان برنامه و بودجه این تکهتکه کردن کارمندان در افزایش حقوق را باب کرد و با اصرار بر اینکه باید عدالت مزدی رعایت شود کارمندانی که به دلیل سابقه کار بیشتر و یا داشتن تحصیلات و مهارت بالاتر یا دلسوزی و نوآوری بیشتر در یک دوره طولانی مزد و حقوق بیشتری میگرفتند و بر همان اساس مالیات و بیمه بیشتری هم پرداختهاند را مشمول افزایش ۱۰ درصدی کرد و در بوق دمید که عدالت برپا شد. حالا دولت که بردباری کارمندان را نشانه عدالتجویی تصور میکرد و هنوز نمیداند چه زخمهایی بر پیکر کارمندان بر جای مانده و روزی از جایی سر میزند
کارگران بازنشسته را نیز مشمول همین تکهتکه کردن اقشار اجتماعی کرده و با درصد گرفتنهای خودساخته میخواهد نشان دهد عدالت مزدی برپا میکند. این اندیشه لنینیستی شکستخورده در همه دنیا معلوم نیست چرا از ذهن مدیران شگفتانگیز دولت سیزدهم زدوده نمیشود. فرض کنیم کارگران بازنشسته دارای حقوقهای بالا فقط یک درصدند و همه آنها هم مدیر بودهاند؛ آیا مدیران دولت حق دارند حالا که دولت، نفت نمیفروشد و درآمدش از جای دیگری کاسته شده آنها را به روشهای عجیب جریمه کند که چرا شما مدیر شدهاید یا چرا مزد بالا میگیرید؟ جهان صنعت