زنانی که اعتیاد را ترک کردهاند، این روزها امکانات حداقلی را به آسیبدیدگان اجتماعی میرسانند
شفاآنلاین>سلامت> زنانی که اعتیاد را ترک کردهاند، این روزها امکانات حداقلی را به آسیبدیدگان اجتماعی میرسانند
به گزارش شفاآنلاین: «خانم دکتر و دوستانش» این روزها یک تنه جای دوست، خانواده، مددکار و دلسوز را برای زنان بیپناهی که روزگارشان را در کارتنخوابی میگذرانند، پر میکنند. این تیم کوچک اما پرتلاش که سالها سوءمصرف موادمخدر را تجربه کرده بودند، بعد از ترک، چهارچشمی مراقب زنانی هستند که هنوز به ته خط نرسیدهاند و امیدی برای برگشت آنها به زندگی عادی هست.خانم دکتر و دوستانش سراغ زنان کارتنخواب در پارکها میروند و آنها را به ترک اعتیاد و بازگشت به خانه دعوت میکنند. آنها تتمه وسایل و امکانات بهداشتیای که از طریق مراکز کاهش آسیب به دستشان میرسد بین زنان توزیع میکنند و پای درددل شان که اغلب در ماههای گذشته سر و کلهشان در این پارکها پیدا شده، مینشینند.
روزی که «افسانه» نخستین قدم برای ترک مواد را برمیداشت، فکرش را هم نمیکرد زنان پرشماری مثل او روزهای تلخ و تاریکی را با اعتیاد میگذرانند. راهش که به پارکهای شوش و هرندی افتاد با این واقعیت روبهرو شد. نخستین ماههای بعد از ترک مواد بود که دوباره به این پارکها برگشت تا به این زنان یادآوری کند که تنها نیستند و میتوانند روی کمکهای حداقلی او حساب کنند. حالا 7سال است که هر روز کولهاش را با وسایل بهداشتی اولیه پر میکند و به پارکهای محدوده دروازهغار میرود؛ از چسب زخم و گاز استریل گرفته تا سرنگ و... . افسانه رباطمیلی و دوستش رویا، پا در پارک که میگذاشتند همه میگفتند: «خانم دکتر آمد.» افسانه میخندد: «به خاطر یک چسب زخم و یک پماد سوختگیای که به آنها میدادیم به ما میگفتند خانم دکتر!»
با آنها حرف میزد. قول و قرار رفتن به کمپ برای ترک اعتیاد را با زنها میگذاشت و پای حرفهای گاه بیسر و تهشان درباره خانواده یا آخرین رخدادهای پارک مینشست. افسانه میگوید: «بعضی از این زنها سالهاست که در همین پارک زندگی میکنند. از خانواده طرد شدهاند و کسی هم در جامعه آنها را نمیپذیرد. اینجا حداقل در بین افرادی شبیه به خودشان زندگی میکنند و خیالشان راحت است که کسی سرزنششان نمیکند. بعد از طرح جمعآوری معتادان در 2ماه گذشته، اغلبشان را به کمپ بردند. با این حال دوباره سر و کله عده تازهای در این پارکها پیدا شده است.»
پذیرفته نشدن مشکل اصلی
وسایل کولهها را خیریهها و مراکز حمایت از کارتنخوابها برای افسانه و دوستانش تهیه میکردند. افسانه میگوید: «زنانی که در این پارکها زندگی میکنند در تامین نیازهای اولیه خودشان هم درماندهاند. اغلبشان دچار سوءمصرف مواد هستند و اگر پول یا وسیلهای از جایی بدزدند، بیبرو و برگرد خرج اعتیادشان میکنند؛ برای همین حمایتهایی که گشتهای سیار از آنها میکنند، بسیار مهم است.»
حساب زنانی که در سالهای گذشته به مراکز ترک اعتیاد معرفی و کمکشان کرده تا به زندگی عادی برگردند از دستش در رفته است؛ البته اعتراف میکند که خیلی از این افراد به دلایل مختلف دوباره به سمت و سوی اعتیاد کشیده شدهاند. افسانه که خود سالها درگیر سوءمصرف موادمخدر بوده میگوید: «ترک کردن مواد نسبت به پاک ماندن، کار سادهای است؛ یکی، دوماه درد میکشی و تمام، اما اینکه بعد از ترک مواد بتوانی زندگی عادی داشته باشی هنر است! جامعه ما هنوز آمادگی پذیرش فردی را که ترک کرده ندارد. آنقدر به این افراد بدبین است و آنها را از خود دور میکند که فرد چاره دیگری برای بازگشت به محیط مصرف ندارد.»
او نداشتن شغلی برای گذران زندگی، پذیرفته نشدن از سوی خانواده و نداشتن سرپناه و خانهای امن و... را ازجمله این مشکلات میداند. افسانه میگوید: «خانواده نقش خیلی مهمی در این میان دارد. زنان بسیاری را میشناسم که میدانند حتی بعد از ترک مواد هم راهی برای برگشت به خانه ندارند؛ چراکه خانواده آنها را لکه ننگی برای خود میداند؛ درحالیکه با مردانی که اعتیاد را ترک میکنند معمولا چنین رفتاری نمیشود. حتی برخی خانوادهها ترک کردن مواد توسط مرد و بازگشت او به خانواده را یک موفقیت میدانند و به این فرد افتخار میکنند و شانس دوبارهای برای کار و کسب درآمد به او میدهند، اما رفتارشان با زنی که مدتی اعتیاد داشته و حالا ترک کرده زمین تا آسمان فرق میکند.»
سروکله تازهواردها پیدا شده
افسانه و رویا کولهها را برداشته و یکی پس از دیگری به پارکهای شوش، حقانی و دروازهغار میروند. پارک، خلوتتر از قبل است، اما خالی نه! نسرین، لیلا، سمیه و دیگر زنانی که سرقفلی گوشه و کنار پارک به نامشان بود، دیگر نیستند، اما جایشان را به زنان تازه از راه رسیدهای دادهاند که گاه به همراه شریک زندگی و بچهشان در پارک بساطی همیشگی پهن کردهاند و گاه یکه و تنها، کنار خنزر و پنزرهای به درد نخوری که تمام زندگیشان است، لانه کردهاند. کوپنهای حمام عمومی که دیگر تمام شده، پماد سوختگی هم چندان کاراییای در تابستان برایشان ندارد، اما هنوز لباسزیرها و پدهای بهداشتی و سری قلیانها به دادشان میرسد. رویا که سعی میکند اسم زنها را بهخاطر بسپارد، آنها را دعوت میکند به کمپهای ترک اعتیاد سر بزنند. او که خودش ۴سال در همین پارک در کنار همسرش اعتیاد و کارتنخوابی را تجربه کرده است. او تا زمانی که وسایل و لباسهای امانت مانده در دستش را بین تمام زنان تقسیم کند، به همراه دیگر دوستانش در گشت سیار به پارکها میآید؛ بیآنکه حقوقی دریافت کند.
در انتظار برنامههای جدید
مراکز کارآفرینیای که روزگاری زنان بهبودیافته در آن به کسب درآمد میپرداختند، فعلا تعطیل است. خبری از کارگاه بستهبندی و کارگاه دوخت دستمالهای آشپزخانه نیست. رعنا، یکی از این زنان است که تا پیش از این در کارگاه بستهبندی مشغول بهکار بود و از طریق کمکهای همین مراکز زندگیاش را میگذراند. او هم این روزها را به توزیع تتمه وسایلی که از گشتهای کاهش آسیب باقیمانده میگذراند. رعنا میگوید: «شنیدهها حاکی از این است که مددسرای زنان شوش به کمپ ترک اعتیاد تبدیل میشود.
بچههای ما از ابتدای تصمیم به ترک در مراکز تحت حمایت بودند. مددکارها دنبال گرفتن شناسنامه برای آنها بودند و به تحصیلشان رسیدگی میکردند. اگر این کمکها و حمایتها نبود دختر من هرگز شانس این را پیدا نمیکرد که به مدرسه برود؛ چراکه اصلا مدرسهای حاضر به پذیرش او نبود، اما حالا بهراحتی در کنار دیگر بچههای همسن و سال خودش درس میخواند. حالا که تصمیم به تغییر شیوه مدیریت در این محلات گرفته شده، باید دید برای حل چنین مشکلاتی چه برنامههایی اندیشیده شده است.»
او از اهالی محله هرندی و دروازهغار میگوید که دل خوشی از حضور معتادان و کارتنخوابها در محله نداشتند: «طبیعی است که کسی دوست ندارد در کنار دیوار خانهاش افراد کارتنخواب سکونت کنند. مردم اینجا احساس ناامنی میکردند، اما منی که در این چرخه زندگی کردهام، خوب میدانم که همین رفتارها و همین نگاه اجتماعی منفی به افراد بیخانمان است که باعث میشود آنها هر روز منزویتر شوند و در پاتوقهایی زندگی کنند که هر جور خلافی در آن رایج است. فرد معتاد وقتی میبیند که راهی در جمعهای دیگر ندارد، سراغ همین پاتوقها میرود؛ تنها جایی که او را با روی خوش میپذیرند یا در بهترین حالت، کسی کاری به کارشان ندارد و آنها را بهخاطر ظاهر درب و داغان و ژولیدهای که دارند، قضاوت نمیکنند.»
کوپن حمام عمومی، وعدههای غذایی، ویزیتهای رایگان پزشکان بدون مرز، مراکز کارآفرینی، مددکاریهای مربوط به تهیه دوباره مدارک هویتی و شناسنامه کودکان، تامین دارو و کمکهزینه درمان بیماریهای مختلف، جای خواب امن، تامین اقلام بهداشتی ضروری، لباس و کفش، خدمات دندانپزشکی، گروهدرمانیهای مربوط به ترک مصرف مواد و ... ازجمله خدماتی است که کلونیهای زنان آسیبدیده در دروازهغار در انتظارشان هستند. مواردی که بهنظر میرسد در رویکردهای جدید مدیریت شهری، مشغول برنامهریزی برای آنها هستند و به شکل تازهای به زنان آسیبدیده و بیخانمان مرکز پایتخت ارائه میشوند.
افزایش مراکز حمایت از زنان معتاد
بهگفته احمد احمدیصدر، مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران در سالهای گذشته جمعآوری معتادان انجام شده و طبق پروتکلها این افراد بین 6ماه تا یک سال نیز نگهداری میشدند اما برای بازگشت دوباره آنها به اجتماع کاری انجام نمیشد و این افراد بعد از آزادی دوباره به چرخه اعتیاد وارد میشدند. این مسئول به راهاندازی قرارگاه آسیبهای اجتماعی برای عبور از این موانع اشاره میکند و میگوید: «فعالیتهای متنوع و گستردهای در این حوزه در حال انجام است. بیش از 4ماه از تشکیل قرارگاه اجتماعی شهر تهران میگذرد و دستاوردهای خوبی در کاهش آسیبهای اجتماعی رقم خورده است. البته جمعآوری و ساماندهی معتادان متجاهر نخستین گام برای اجرای برنامههای قرارگاه اجتماعی بوده که همچنان در حال انجام است.» او با بیان اینکه زمان صفر شروع این طرح را از زمان شکلگیری قرارگاه باید درنظر بگیریم، ادامه میدهد: «یک سال باید از این مسئله بگذرد و پلاکهای قرمز پلمب و با فروشندگان برخورد شود. این پروسه یک تا 3سال زمان میخواهد. بر این اساس حتی افزایش مرکز بانوان در شهر تهران هم صورت گرفته و همچنین بازسازی و تجهیز مراکز ماده ۱۶ نیز با صرف هزینه چند دهمیلیاردی از سوی شهرداری تهران انجام شده است. مراکز یاور شهر یک، 2 و 3 مرکز شفق، مرکز ویژه بانوان، مرکز طراوت با همکاری سپاه یا احداث شده یا در حال ساخت و تجهیز است، البته در این میان سایر مراکز ساماندهی معتادان زیرنظر سازمان زندانها و پلیس است.» بهگفته مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری در سالهای گذشته معتادان متجاهر جمعآوری وبین 6ماه تا یک سال نگهداری میشدند، اما روزشماری میکردند تا این دوره تمام شود: «بهعبارتی میتوان گفت که در سالهای گذشته برای زندگی اجتماعی آنها، سمزدایی و بازگشت معتادان به خانواده و جامعه برنامهای وجود نداشت. اما یکی از موارد مهم در این دوره مدیریت شهری، توانمندسازی این افراد است؛ بهعبارتی در طول دوره روی آمادگی روحی و روانی افراد کار میکنیم.» او با بیان اینکه باید از تفکر معتاد بهعنوان مجرم عبور کنیم، ادامه میدهد: «اگر این افراد را خانواده خود بدانیم و احساس کنیم دختر فراری دختر ما و معتاد در خیابان فرزند ماست، بهراحتی از کنار مصوبات رد نمیشویم. هیچ وقت این دغدغه وجود نداشته است تا این افراد آسیبدیده را خانواده خود بدانیم.»
600 تا 800معتاد زن در تهران
بهگفته احمدیصدر، وسعت تهران از نظر جمعیت معادل چند کشور همسایه است و این مسئله باعث شده تا شاهد آسیبهای اجتماعی فراوانی در تهران باشیم: «سال۹۵ با وجود تأکید مقام معظم رهبری مبنی بر رسیدگی ویژه به آسیبهای اجتماعی در تهران باز هم شاهد افزایش جمعیت معتادان در شهر تهران بودیم، بهطوری که جمعیت معتادان شهر تهران از ۱۰هزار نفر در سال۹۵ به ۲۰هزار نفر درسال۱۴۰۰ رسید. درباره زنان هم برآوردهای ما عددی بین 600 تا 800معتاد متجاهر است و ظرفیتها هم برای نگهداری آنها ایجاد شده تا بتوان اقدامات لازم را برای ساماندهی و بازتوانی آنها همچنین درمانشان انجام داد.» او همچنین با اشاره به برگزاری منظم جلسات قرارگاه اجتماعی تأکید میکند: «تاکنون قرارگاه آسیبهای اجتماعی ۲۱جلسه برگزار کرده و ۲۸۰مصوبه داشته که ۸۴درصد مصوبات اجرا شده و ۱۶درصد در حال اجراست که البته ۵۰درصد از مصوبات اجراشده همان مصوباتی بود که بین ۶ماه تا چند سال در ساختار سازمانهای متولی مسکوت مانده و گرفتار بوروکراسی اداری شده بود. در جلسه قرارگاه هم مصوب شد تا ظرفیتهای تهران افزایش پیدا کند و شهرداری تهران در این همافزایی مدیریتی پیشقدم شد.»
احمدیصدر با اشاره به شرایط جمعآوری و ساماندهی معتادان متجاهر بیان میکند: «جمعآوری معتادان متجاهر از سوی پلیس با حکم دادستانی انجام میشود، البته تمام افرادی که جمعآوری میشوند، معتاد متجاهر نیستند و در غربالگریهای اولیه ۳۱درصد آزاد میشوند. تعداد جمعآوری در تهران از ابتدای شکلگیری قرارگاه بیش از ۱۰۰هزار نفر بوده که تعدادی از آنها در غربالگری آزاد و بیش از 7هزار نفر ساماندهی و در مراکز پذیرش شدهاند.»
نکته ها
احمــد احـمدیصدر، مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعــی شهــرداری تهــران: درباره زنان برآوردهای ما عددی بین 600 تا 800معتاد متجاهر است و ظرفیتها هم برای نگهداری آنها ایجاد شده تا بتوان اقدامات لازم را برای ساماندهی و بازتوانی آنها همچنین درمانشان انجام داد
افزایش مرکز بانوان در شهر تهران صورت گرفـتــه و بازسازی و تجهیز مراکز ماده ۱۶ نیز با صرف هزینه چند دهمیـلیاردی از سوی شهرداری تهران انجام شده است. مراکز یاور شهر یک، 2 و 3 مرکز شفق، مرکز ویژه بانوان، مرکز طراوت با همکاری سپاه یا احداث شده یا در حال ساخت و تجهیز است
ترک کردن مواد نسبت به پاک ماندن، کار سادهای است. یکی،دو ماه درد مــیکشی و تــــمام. اما اینکه بعد از ترک مواد بتـــوانی زنــدگی عادی داشته باشی هنر است! جامعه ما هنوز آمادگی پذیرش فردی را که ترک کرده ندارد. آنقدر به این افراد بدبین است و آنها را از خود دور میکند که فرد چاره دیگری برای بازگشت به محیط مصرف ندارد
نداشتن شغلی برای گذران زندگی، پذیرفته نشدن از سوی خانواده و نــــداشـــتن سرپناه و خــــانــهای امـن و... را ازجمله مشکلات زنان بهبود یافته است. آنها میگویند:خانواده نقش خیلی مهمی در این میان دارد. زنان حتی بعد از ترک مواد هم راهی برای برگشت به خانه ندارند؛ درحالیکه با مردانی که اعتیاد را ترک میکنند معمولا چنین رفتاری نمیشود. روزنامه همشهری