امام کاظم (ع):
قِلَّهُ المَنطِقِ حُکم عَظیمٌ، فَعَلَیکُم بِالصَّمتِ فَانَّهُ دَعَهٌ حَسَنَهٌ وَ قِلَّهُ وِزرٍ وَ خِفَّهٌ مِنَ الذُّنوبِ.
کم گویی، حکمت بزرگی است ، بر شما باد به خاموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفیف گناه است.
بحاالانوار (ط-بیروت)، ج ۷۵، ص ۳۰۹
مراقبت از زبان
اگر زبان انسان کنترل نشود، دردسرآفرین خواهد بود و چه بسا خطرها و آسیب هایی که بر اثر زبان نگاه نداشتن و به سبب ناسنجیده گویی، دامن گیر انسان می شود. حضرت علی علیه السلام در توصیف ماهیت واقعی زبان می فرماید: «اَللِّسانُ سَبُعٌ إنْ خُلِّی عَنْهَ عَقَرَ؛ زبان، درنده ای است که اگر رهایش کنند، می درد».
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به ابوذر غفاری فرمود: یا أباذَر! ما مِن شَی ءٍ أَحَقُّ بِطُولِ السِّجْنِ مِنَ اللِّسانِ.5 ای ابوذر! هیچ چیزی برای زندانی شدن طولانی، شایسته تر از زبان نیست. حضرت علی علیه السلام در بیانی نورانی، درباره پرگویی و لغزش های حاصل از آن، چنین هشدار می دهد: مَن کثُرَ کلامُهُ، کثُرَ خَطاؤُهُ وَمَن کثُرَ خُطاؤُهُ، قَلَّ حَیاؤُهُ وَ مَن قَلَّ حَیاؤُهُ، قَلَّ وَرَعُهُ. وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ، ماتَ قَلبُهُ و مَن ماتَ قَلبُهُ دَخَلَ النّارَ.6 آن که کلامش زیاد باشد، لغزشش زیاد خواهد بود و آن که لغزشش بسیار باشد، حیایش کم می شود. هر که حیایش کم شود، پارسایی اش اندک می شود و هر کس که پارسایی اش اندک شود، قلبش خواهد مُرد و آن کس که قلبش بمیرد، گرفتار دوزخ خواهد شد.
پیام متن: رها ساختن زبان و از یاد بردن زیان های آن، انسان را به گرداب هلاکت می کشاند.
کنترل زبان
سکوت و سخن هر دو در جای خود خوب و مطلوب و در غیر آن نامطلوب است. پس بایستى سخنان را طبقه بندى کرد و در موارد لزوم سخن گفت. در موارد غیرضرورى نیز از سخن باز ایستاد؛ مثلاً اگر سخن گفتن براى هدایت کسى یا براى ابراز محبت به همسر و فرزند باشد، بسیار نیکو است. هم چنین احوال پرسى از دیگران و...؛ ولى اگر سخن لغو و بیهوده و یا خداى ناکرده مشتمل بر گناه باشد، در این صورت بایستى از آن پرهیز کرد.
سعدی نیز در این باب سروده است:
اگر چه پیش خردمند خامشی ادب است. به وقت مصلحت آن به که در سخن کوش. دو چیز طیره عقل است: دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی.
گاهی انسان وظیفه دارد در جایی سخن بگوید و از حقی دفاع کند، در این صورت سکوت او می تواند گناه باشد و او را از خداوند دور کند و گاهی نیز سخن گفتن متضمن دروغ و غیبت و تهمت و مانند آن است و باعث
ارتکاب گناه و دوری از خداوند می شود. بنابراین باید انسان ببیند در کجا باید سخن بگوید و در چه موقعیتی خوب است سکوت کند تا از آفات سخن گویی و سکوت بی مورد مصون بماند.
در محافل و برخوردها آن سکوتى ممدوح است که برخاسته از تسلط بر نفس و براى پرهیز از اتلاف وقت دیگران و پرحرفى باشد به عبارت دیگر دو نوع سکوت داریم: سکوت از روى قدرت و سکوت از روى عجز و آن سکوتى ممدوح است که از روى قدرت باشد نه از روى عجز و ناتوانى. در حدیثی از حضرت على(ع) آمده است: «لا خیر فى الصمت عن الحکم کما انه لاخیر فى القول بالجهل؛ آنجا که باید سخن درست گفت، در خاموشی خیری نیست، چنان که در سخن ناآگاهانه نیز خیری نخواهد بود» (نهج البلاغه، کلمات قصار 173).
حضرت امیر در جایى دیگر با صراحت فرموده اند: «تکلّموا تعرفوا؛ حرف بزنید تا شناخته شوید [زیرا مرد زیر زبانش پنهان است]»، (همان، 3845). پبامبر گرامی(ص) می فرماید که رهایی مومن در نگهداشت زبان خود است.(وسایل الشیعه، حر عاملی، ج 8 ، ص 533)؛ بنابراین کسی که می خواهد از خسران و زیان ابدی و عذاب و خشم الهی رهایی یابد می بایست به پاسبانی از زبان خود اقدام کند؛ زیرا بسیاری از گناهانی که خسران ابدی را به همراه دارد، برخاسته از زبان آدمی است. اگر کسی بخواهد تا سلامت در همه امور را دارا شود می بایست سلامت خود را در حفظ زبان بجوید چنان که امیرمومنان (ع) بیان داشته است(الاثناعشریه ، حسینی عاملی، ص 21)؛ زیرا زبان موجب می شود که شخص سلامت دین و دنیای خویش را از دست دهد؛ چرا که بسیاری از بلایایی که انسان بدان دچار می شود از زبان است(بحار الانوار، ج 71، ص 286) و بسیاری از انسان ها که دچار هلاکت و نیستی شده اند به سبب آن بوده است که زبان خود نگه نداشتند.(غرر الحکم، آمدی، ص 550) پیامبر گرامی (ص) می فرماید: هر که پر حرف باشد خطایش فراوان است و هر که خطایش فراوان باشد، گناهانش بسیار است و هر که گناهانش بسیار باشد ، آتش دوزخ به وی سزاوارتر است از این رو است که امیرمومنان علی (ع) می فرماید: خردمند کسی است که زبانش را در بند کشد: العاقل من عقل لسانه(غررالحکم، ص 20) و همین مساله سبب شده است که لقمان به فرزندش بفرماید: پسرم اگر می پنداری که سخن گفتن نقره است، خاموشی و سکوت زر و طلاست.(بحارالانوار، ج 71 ، ص 297) حضرت عیسی (ع) در ارزش سکوت و خاموشی می فرماید: عبادت ده جز است که نه جزء آن در سکوت و جزء دیگر آن در فرار از مردم است. رسول خدا (ص) فرمود: نجاه المومن فی حفظ لسانه / نجات مؤمن در حفظ زبان اوست.
کم گویی؛ از نشانه های خردمندی
یکی از نشانه های انسان عاقل و دوراندیش، پرهیز کردن از سخنان زیان بار و بیهوده است. فرد خردمند وقتی در خطرها و آفت های بسیار زبان می اندیشد، سکوت و کم گویی را در همه حال ترجیح می دهد.
از آن جایی که عقل هر کسی میزان ارزش انسانی وی را مشخص می دارد می توان از طریق سخن گفتن دریافت که این شخص تا چه اندازه از عقل بهره برده است و چه مقدار توانسته است از خردمندی خود سود برده و رشد نماید و در زندگی از آن استفاده کند.
کسی که عقل وی کامل شد سخن وی کم و پر بها و گوهر می شود؛ زیرا "تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد". کم گویی و گزیده گویی بیانگر کمال عقل است و کسی که گزیده گو باشد نشان می دهد که تا چه اندازه از میزان انسانیت یعنی عقل بهره برده است: کلام الرجل میزان عقله ، سخن مرد وسیله سنجش عقل او است.(غررالحکم ، ص 573) زبان در عین اینکه یکی از شگفت انگیزترین آفریده های پروردگار و از بزرگترین نعمت های او است ، می تواند بسیار خطرناک و سرچشمه گناهان بیشماری باشد و خرمن سعادت انسان را به آتش بکشد.
حضرت مولی الموحّدین، علی علیه السلام در این باره می فرماید:
«إذا تَمَّ العَقْلُ نَقُصَ الکلامُ؛ آن گاه که عقل کامل شود، سخن کاهش می یابد».
نقل است که «از خردمندی پرسیدند: چرا کم سخن می گویی و بیشتر به سخنان دیگران گوش فرا می دهی؟ پاسخ داد: خدا به انسان دو گوش داده است و یک زبان؛ یعنی دو تا بشنو و یکی بگو». همچنین در احوالات آیت اللّه سیداحمد خوانساری رحمه الله نقل شده است: «شخصی نزد ایشان آمد و پیرامون موضوعی، یک ساعت با ایشان صحبت کرد؛ ولی ایشان تنها با یک کلمه «بله»، جواب او را دادند».8 پیام متن: کم گویی و پرهیز از به زبان آوردن سخنان بیهوده و زیان آور، از ویژگی های صاحبان خِرد و اندیشه است.
در سخن گفتن مانند غذا خوردن از غلبه هوی و هوس خودداری کنید
شاید بتوان سخن گفتن را از برخی جهات با غذا خوردن مقایسه کرد، در بسیاری از احادیث پرخوری و شکم پرستی به عنوان منشأ امراض مختلف ذکر شده و از آن نهی شده است. در واقع زیاده روی کردن در غذا روح انسان را دچار رخوت و سستی می کند و فرصت اندیشه را از او سلب می کند؛ زیرا دیگر، به قدري سنگین و بی رمق است که فقط و فقط به هضم غذا فکر میکند و از دیگر امور مهمه خود باز میماند. سخن و کلام نیز مانند غذا است. وقتی در خوردن غذا زیادهروی میشود، انسان دائما در این اندیشه است که اگر در خوردن غذا جانب اعتدال را پیش می گرفتم هرگز دچار این رخوت و سستی نمی شدم و این چنین عقل خود را بازیچه شکم قرار نمی دادم. در واقع همچنان که در احادیث بسیاری به اعتدال و حتی غلبه بر هوی و هوس در خوردن غذاها سفارش شده؛ از پرحرفی و کلام بسیار که ناشی از وسوسههای شیطان است نیز نهی شده است.
سکوت
سکوت یکی از دستورات اساسی این راه است علامه حسینی طهرانی تاکید میکند: سکوت یکی از دستورات اساسی این راه است. اگر انسان سکوت نکند مطلقاً تمام دارائیهای نفس و مکتسبات نفس از بین میرود. نفس زحمتی کشیده ذکری میگوید، عبادتی دارد، منباب مثال شبی تا به صبح احیاء داشته، خب این نفس کسب میکند؛ اگر سکوت کرد آن برایش محفوظ میماند؛ و آرام و با سکینه، دنبال مکتسبات جدیدی میرود؛ و اما اگر سکوت نکرد تمام نفسش به هم میخورد.
در «مصباح الشريعة» از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده است كه: الصّمت شعار المحبّين، و فيه رضا الرّبّ، و هو من اخلاق الأنبياء و شعار الأصفياء. [سكوت شعار محبّان است، و خشنودى خدا در آن است، و آن از اخلاق پيامبران و شعار برگزيدگان است].
و در حديث بزنطى است از حضرت رضا عليه السّلام: الصّمت باب من ابواب الحكمة، و انّه دليل على كلّ خير. [سكوت درى از درهاى حكمت است، و رهنماى به هر خيرى است]. قسم دوّم، كه سكوت خاصّ و مطلق است عبارت است از: حفظ لسان از تكلّم با ناس در حين اشتغال به اذكار حصريّه كلاميّه، و در غير آن غير مستحسن است. رسالة لبّاللباب في سيروسلوك أوليالألباب ( تالیف علامه طهرانی، ص 126)
مراد از سکوت
ممارست بر سکوت سبب مىشود که انسان زبانش را در اختیار خود بگیرد، و از طغیان و سرکشى آن بکاهد و به این ترتیب به جائى مىرسد که جز حق نگوید و جز به رضاى خداوند سخن نراند. باید توجّه داشت که مراد از سکوت، سکوت مطلق نیست- زیرا بسیارى از مسائل مهمّ زندگى اعم از معنوى و مادّى و اطاعات و عبادات و نشر علوم و فضائل و اصلاح در میان مردم، از طریق سخن گفتن است بلکه منظور از قِلّةُ الکلام (کم سخن گفتن) یا به تعبیر دیگر، خاموشى، در برابر سخنان فساد انگیز یا مشکوک و بى محتوا و مانند آن است.
تكلم و سكوت
تكلم و سخن گفتن از رحمت رحمانيه الهيه است ولى سكوت و لب فرو بستن از رحمت رحيميه حق تعالى است لذا آن سفره عام براى همه است ولى اين سفره خاص است كه اهل دل از آن طرفى مى بندند. با داشتن آن ، نفس دائما مشغول است و انصراف از اين نشئه پيدا نمى كند ولى اين موجب انصراف از اين نشئه و موجب انقطاع الى الله است كه و المنصرف بفكره الى قدس الجبروت مستديما لشروق نور الحق فى سره تحقق مى يابد آن اشتغال به غير آورد و اين يكى اشتغال به خويشتن آن انسان را به غير خدا انس مى دهد و اين انس به حق را روزى مى كند. آن انسان را مى ميراند و اين درون را گويا و احيا مى نمايد. آن كثرت آورد و اين وحدت و توحد. آن دنيا را بروز مى دهد و اين قيامت ....
معایب و مزایا سکوت و کلام
حضرت می فرمایند: سکوت و سخن گفتن هر کدام یک سری مزایا و معایب دارند که اگر آنها را در دو کفه ترازو قرار دهیم؛ سکوت را ارزشمندتر خواهیم یافت. مسلما سخن گفتن مزایاي فراوانی دارد: برقراری ارتباط با دیگران، جلب توجه دیگران به خود، نشان دادن جایگاه علمی، معنوی و عقیدتی خود به دیگران، ... اما با این وجود، معایب آن بر مزایایش پیشی میگیرد.
السكوت راحة للعقل
«سكوت ، مايه آرامش فكر و عقل انسان است».
بحارالانوار، ج 68، ص 276، حديث 6
گناهان زبان
بیشترین گناهان انسان مربوط به زبان است. از مجموع روایاتی که در این زمینه داریم، حدود هفتاد نوع گناه کبیره و صغیره استخراج می شود که به آنها اشاره می کنیم. 1.غیبت. 2. سخن چینی. 3. دروغ. 4. دو زبانی. 5. بهتان و افتراء. 6. قذف. 7. افشاء اسرار مؤمن. 8. دشنام 9. لعن و نفرین. 10. طعن و شماتت. 11. سُخریه و استهزاء. 12. مدح. 13. اظهار غضب. 14. غنا. 15. کثرت مزاح و خنده. 16. مراء و جدال. 17. خصومت.18. سؤال عوام از امور مشکله. 19. تکلم بدون علم. 20. تکلم بی فایده. 21. منکر خدا شدن. 22. غیر خدا را پرستش کردن. 23. دروغ بستن به خدا. 24. تکذیب آیات خدا. 25. کفران نعمت. 26. از خدا شکوه کردن. 27. اظهار ناامیدی کردن از خداوند. 28. به خداوند دشنام دادن. 29. نسبت فرزند به خدا دادن. 30. نسبت بی عدالتی به خدا. 31. ادعای خدائی کردن. 32. از خدا درخواست بیجا کردن. 33. دعای خیر برای ستمگران. 34. نفرین کردن. 35. چون و چرا کردن در کار خدا. 36. خدا را متهم کردن که به قتل امام حسین راضی بوده. 37. با دشمنان خدا اظهار دوستی کردن. 38. منکر رسالت پیامبر شدن. 39. پیامبر را مجنون خواندن. 40. اسرار امامان معصوم را فاش کردن. 41. از سخن امام عیب گرفتن. 42. برای ظهور امام زمان وقت تعیین کردن. 43. ادعای امامت کردن. 44. حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال دانستن. 45. احکام را با قیاس سنجیدن. 46. به ناحق شهادت دادن. 47. تفسیر به رأی کردن قرآن. 48. مؤمن را خوار کردن. 49. فاسق را عزیز شمردن. 50. مؤمن را ترساندن. 51. اظهار فقر و تنگدستی کردن. 52. راز خود را به دیگران گفتن. 53. به پدر و مادر اُف گفتن. 54. عیبجوئی کردن. 55. نسبت زنا به کسی دادن. 56. خلافکار را تشویق کردن. 57. مؤمنان را با القاب زشت خواندن. 59. به مال و منال دیگران غبطه خوردن. 60. وعدة دروغ دادن. 61. صفات نیک زنان را به نامحرمان گفتن. 62. با زن نامحرم شوخی کردن. 63. فال بد زدن. 64. عذرتراشی برای ظلم ظالمان. 65. سخن برادر مسلمان خود را قطع کردن. 66. پیشگویی و کهانت. 67. منّت کشیدن. 68. با خواندن قرآن کسب روزی کردن. 69. امر سلاطین را امر خدا دانستن. 70. در کیفیت خدا سخن گفتن.(صفری، محمدعلی، گناهان زبان، تهران، چاپ فرهنگ، چاپ اول، شهریور 1361.)
فوايد سكوت
فايده اول: سكوت ، موجب پنهان ماندن عيب ها و اشكالات انسانى است . از پيامبر اكرم روايت شده است كه فرمودند: رحم اللّه عبدا تكلم خيرا فغنم اءو سكت فسَلِمَ. ((خداوند رحمت كند بنده اى را كه سخن خيرى بگويد و سودى ببرد، و اگر سخن خيرى براى گفتن ندارد، سكوت كند كه سالم مى ماند)).
فايده دوم: در معارف دين سكوت به عنوان يك عبادت تلقى شده است ، از حضرت رسول اكرم نقل شده است : اءلا اءُخبركم باءَيسر العبادة و اءهونِها على البدن ، الصَمتُ و حسن الخلق . ((آيا به شما بگويم كه چه عبادتى ساده ترين عبادت هاست؟ سكوت و خوش اخلاقى )).
فايده سوم : سكوت نه تنها عبادت است، بلكه تجارت و ضامن سلامت است، از امام صادق عليه السلام روايت شده است: الصُمتُ... مفتاح كل راحة منَ الدُّنيا و الاخرة. ((سكوت، كليد هر راحتى در دنيا و آخرت است )).
فايده چهارم: سكوت، موجب آرامش انديشه و فكر انسان است، از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند: السكوت راحة للعقل. ))سكوت ، مايه آرامش فكر و عقل انسان است )). بسيارى از آنچه در فوايد سكوت بيان شده در نصايح لقمان نيز آمده است؛ در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است كه لقمان عليه السلام خطاب به فرزندش مى گويد: يا بُنَىَّ ان كنت زعمت اءَنَّ الكلام من فضة فانَّ السكوت مِن ذَهَب. ))پسرم ! اگر گمان مى كنى سخن از جنس نقره است ، پس بدان كه سكوت از جنس طلاست (و يقينا انسان تاجر و عاقل ، طلا را بر نقره ترجيح مى دهد)). حضرت اميرالمومنين عليه السلام مى فرمايند: مَن كَثِرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطاؤُه (216). ))پرگويى و زياده گويى ، باعث كثرت خطا و اشتباه مى شود)). فقط يك جا كلام زياد استثنا شده است : لا تكثروا الكلام فى غير ذكر اللّه . ((زياده سخن مگوييد؛ مگر در ذكر خدا. لذا امام سجاد عليه السلام در دعاى مكارم الاخلاق فرموده اند: و ما اءجرى على لسانى من لفظة فحش اءو هجر اءو شتم عرض اءو شهادة باطل اءو اغتياب مؤ من غائب اءو سبِّ حاضر و ما اءَشبه ذلك نطقا بالحمد لك و اغراقا فى الثناء عليك و ذهابا فى تمجيدك و شكرا لنعمتك و اعترافا باءحسانك و اءحصاء لِمِننك (218). «خدايا! به جاى هرزه گويى، بدگويى، گواهى دروغ، غيبت انسان مومنى كه غايب است ، دشنام به مومنى كه حاضر است و هرچه كه مصداق سوءاستفاده از زبان است ، مرا موفق كن كه گفتارم در سپاس تو و اغراق در ستايش تو و تمجيد تو و شكرگزارى نعمت تو و اعتراف به نيكى هايى كه به من كردى و شمارش منت هاى تو، باشد».
معایب سخن گفتن
1. بسیاری از گناهان با زبان صورت میگیرد از جمله غیبت، سخن چینی و ...
2. ذهنیت مثبت افراد در مورد فرد سخنگو، در بسیاری از موارد با سخنان بیجا و نادرست از بین می رود
3. فراهم شدن موجبات رنجیدگی خاطر افراد
4. خدشه دار شدن روابط افراد 5. تملّق، چاپلوسی و ...
بیهوده گویی؛ یکی از آفت های زبان
زیاده گویی و افراط در سخن گفتن مذموم است و انسان آنچه می گوید باید بداند که چه سخنی می گوید و چرا این سخن را می گوید. اگر آدمی در سخنان و در هدف سخن گفتن خود دقت نکند دچار اشتباهاتی می شود که ضرر آن به او و به دیگران می رسد. حضرت علی علیه السلام در کلامی آموزنده، از انسان هایی که گرفتار سخنان بیهوده اند، این گونه یاد می کند:
عَجِبْتُ لِمَن یتَکلَّمُ بِما لا ینْفَعَهُ فی دُنْیاهُ و لایکتَبُ لَهُ اُجْرَه فی اُخْراهُ. در شگفتم از کسی که درباره چیزی سخن می گوید که نه در دنیا برایش سودی دارد و نه در آخرت، پاداشی را نصیب او می کند.
به زبان آوردن سخنان بی فایده، حتی اگر گناهی را برای انسان در پی نداشته باشد، از آن جا که اوقات گران بهای عُمر را تباه می کند و آدمی را از یاد خداوند باز می دارد، مایه خُسران و خسارت در دنیا و آخرت خواهد بود.
پیام متن: پرهیز از سخنان بیهوده که نه سود دنیایی دارد و نه منعفت اُخروی، حُکم مسلّم هر عقل سلیم است.
آیا پرگویی و بیهوده گویی می تواند مانع خودسازی باشد؟
یکی از موانع خودسازی که ناشی از هوای نفس است، پرگویی است. مشکل پرگویی این است که باعث می شود انسان به انواع گناهان زبانی آلوده گردد. سخن در جای خود ارزش فراوانی دارد، ولی سکوت به دلیل اینکه مانع گناهان بسیاری می شود، در برخی مواقع بر سخن ترجیح دارد.
پرحرفی نکنید جز در مورد ذکر خدا
رسول خدا می فرمایند: «پرحرف نباشید جز درباره ذکر الهی که پرحرفی جز در مورد ذکر خدا موجب سختی و قساوت قلب است و دورترین مردم از قرب الهی کسی است که قساوت دل داشته باشد.»رسول خدا در این حدیث یکی دیگر از معایب پرحرفی را یادآور میشوند و يادآوري ميكنند که برای دوری از قساوت قلب و نزدیک شدن به قرب الهی سکوت را برای خود درونی کنید و دائم الذکر باشید. معایب کلام بیجا، بسیار است که شاید شمارش آن در این کلام نگنجد و از حوصله خواننده خارج باشد. پس به ذکر چند مورد از آن کفایت میکنیم. در مقابل اگر بخواهیم مزایا و معایب سکوت را بر شماریم کار بسیار راحتتر خواهد بود؛ زیرا معایب سکوت اندک و مزایای آن بسیار است.
ارزش سکوت
مراد از ستایش سکوت در
آیات و روایات اسلامى، باز داشتن از پرگویى و سخنان لغو و بیهوده و گفتارهاى اضافى و غیر لازم است وگرنه در بسیارى از موارد، سخن گفتن، واجب و لب فرو بستن و سکوت، حرام مسلّم است. هدف از سکوت مبارزه با انبوه فضول کلام و سخنان اضافى و بى هدف، و احیاناً بى معنى یا گناه آلود است. ممارست بر سکوت سبب مى شود که انسان زبانش را در اختیار خود بگیرد، و از طغیان و سرکشى آن بکاهد و به این ترتیب به جائى مى رسد که جز حق نگوید و جز به رضاى خداوند سخن نراند. به همین دلیل، در حدیثى از امیرمؤمنان على(ع) مى خوانیم: « کسى که سخن بسیار بگوید خطا و لغزش او فراوان مى شود; و کسى که خطا و لغزشش فراوان گردد، حیاء او کم مى شود; و کسى که حیائش کم شود، پرهیزگارى اش کم مى شود; و کسى که ورعش کم شود، قلبش مى میرد; و کسى که قلبش بمیرد، داخل آتش دوزخ مى شود!» (نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه 349) در جایی دیگر امیر المومنین می فرمایند: « سخن مانند دارو است، اندکش مفید و کثیرش قاتل است!» (غرر الحکم، شماره 2182)
امام باقر علیه السلام فرمود: شیعیان ما بى زبانند (کم گوی و گزیده گویند)(اصول کافى ج: 3 ص : 175 روایة 2) زبان بیش از هر چیز دیگر بر انسان حاکمیت دارد، و همیشه در اختیار انسان است از این رو اگر افسار گسیخته باشد، خطرات آن با خطرات هیچ یک از اعضاء دیگر قابل قیاس نیست، آفات و گناهان کبیره ای که از زبان برمی خیزد، بسیار است که می توان آن را به گفته بعضی به دهها رسانید مانند: تهمت، دروغ، غیبت، سخن چینی، گواهی به باطل، خودستایی،اشاعه فحشاء و نشر اکاذیب، بیهوده گفتن، ناسزا گویی، خشونت با زبان، اصرار بی جا، تکدی گری و چاپلوسی با زبان، مسخره کردن، و آزار رسانی به دیگران با زبان، نکوهش دیگران، کفران نعمت با زبان، تبلیغ باطل و تشویق به گناه، وعده دروغ، بدزبانی، نهی از معروف و امر به منکر با زبان و... و بعضی از گناهان نیز به طور غیرمستقیم از زبان سرچشمه می گیرد و می تواند رابطه ای با زبان داشته باشد، مانند: ریا، حسادت، تکبّر، قتل نفس، زنا و روابط نامشروع و...بر همین اساس از رسول خدا(ص) روایت شده فرمود: «انّ اکثر خطایا ابن آدم فی لسانه؛ قطعاً بسیاری از گناهان انسان از ناحیه زبان او است.»
قرآن می فرماید : «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ ؛ بعضى از مردم خریدار سخنان بیهوده اند، تا به نادانى مردم را از راه خدا گمراه کنند . قرآن را به مسخره مى گیرند. نصیب اینان عذابى است خوار کننده» . (لقمان، 6) روشن است که لهو اعم از سخن و عمل بوده، مشتمل بر سخنان بیهوده یا سرگرم کننده که انسان را از یاد خدا باز می دارد می باشد. بنابراین پرحرفی از جمله مصادیق لهو الحدیث در آیه کریمه است و به همین جهت مذموم است. از آن جایی که هدف اصلی مومن در زندگی که می خواهد در مسیر تکامل حقیقی خود گام بردارد، تقرب به خدا و قرار گرفتن در جوار رحمت او است، از کار های لغو و لهو که انسان را از توجه به مقصد اصلی باز می دارد، پرهیز می کند. اصولا یکی از نشانه های انسان عاقل آن است که بی جا سخن نمی گوید، زیرا سخن گفتن بیان کننده میزان عقل آدمی است. از امام صادق(علیه السلام) نقل است : «دَلیلُ الْعاقِلِ التَّفَکُّرُ وَ دَلیلُ التَّفَکُّرِ الصَمْتُ؛ نشانه عاقل فکر کردن و نشانه فکر کردن، سکوت نمودن است. »( بحارالانوار، جلد 75، صفحه 300)
از جمله مضرات پرحرفی این است که قسمت مهمّى از نیروى فکرى انسان در سخنان بیهوده از میان مى رود؛ هنگامى که انسان سکوت را پیشه مى کند، نیروها متمرکز مى گردد، و فکر و اندیشه را به کار مى اندازد، ابواب حکمت را به روى انسان مى گشاید؛ به همین دلیل، مردم سخن گفتن بسیار را دلیل کم عقلى مى شمرند و افراد کم عقل سخنان بیهوده بسیار مى گویند.
امیر المومنین فرمود : الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ. انسان زیر زبان خویش پنهان است. (نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت 14.)
برخی از آثار و مضرات پرحرفی به شرح ذیل است:
۱. سلب فرصت سخن از دیگران
دیگران ممکن است به احترام شخص پرحرف سکوت کنند که پس از اتمام سخن او آنان نیز سخنان خود را مطرح کنند، اما چون ممکن است شخص پرحرف به مذموم بودن پرحرفی خود ملتفت نباشد یا فکر کند که دیگران اعتراضی بر این کار او ندارند، لذا حرف های خود را ادامه می دهد و دیگران فرصتی برای صحبت با یکدیگر پیدا نمی کنند. پس انسان هنگامی که با کسی یا در جمعی که همه می توانند با یکدیگر سخن بگویند، اگر شروع به صحبت می کند باید کوتاه سخن بگوید و کلام او طولانی نشود. حضرت امام علی (علیه السلام) می فرمایند: "آفَةُ الکَلامِ الإِطالَةُ"، "آسیب سخن گفتن، درازگویى است". (۱)
۲. عدم بهره مندی از سخن دیگران
یکی از ضررهایی که در اثر پرگویی به شخص پرحرف می رسد این است که همانگونه که دیگران فرصتی برای گفتگو با یکدیگر نمی یابند، او فرصتی برای شنیدن سخنان دیگران نمی یابد، چون پیوسته در حال سخن گفتن است. کسی که شهوت کلام و هوس حرف زدن داشته باشد، نیروی خود را صرف سخن گفتن می کند و دیگر برای شنیدن مطلبی احساس نیاز نمی کند. جالب است که خداوند متعال به انسان یک زبان داده است و دو گوش. ممکن است یک نکته اش این باشد که انسان باید کمتر سخن بگوید و بیشتر گوش بدهد. انسانی که از ابتدای خلقت چیزی را نمی دانست و در طول زندگی خود با انواع جهل های خود روبرو می شود و برای رفع آنها می کوشد، علیرغم تربیت شدن و یادگیری سبک زندگی و فراگیری علوم و مهارت های گوناگون، دچار انواع خطاها و اشتباهات می شود، این نشانگر این مطلب که او هنوز نیاز به تعلیم و تربیت، تذکر و کسب تجارب دارد. پس او بیش از آنکه به دیگران آموزش دهد، باید کسب علم و دانش کند، بیش از آنکه به دیگران تذکر دهد، باید از سخن، دانش و تجربه های دیگران استفاده کند و بیش از آنکه خود را شایسته نصیحت کردن بداند باید خود را نیازمند پند و اندرز بداند و با شنیدن انتقاد دیگران خود را اصلاح کند.
۳. منفور شدن شخص پرحرف
عادت به پرحرفی مذموم است و مردم این عادت را نمی پسندند، حتی کسی که عادت به پرحرفی دارد، پرحرفی دیگران را نمی پسندد و این را درک می کند که اگر شخص دیگری پرحرفی کند، او فرصتی برای حرف زدن نخواهد داشت و او مدام از این عادت ناپسند شخص دیگر رنج می برد تا اینکه خودش شروع به صحبت کند، خود این دلیل بر این مطلب است که پرحرفی مورد پسند مردم نیست، البته شخص پرحرف دوست دارد که یکطرفه سخن بگوید نه آنکه او یکطرفه حرف زدن دیگران را نیز بپسندد، چنین شخصی در نظر مردم منفور می شود. مثلاً شما از کسی سوالی می کنید، او علاوه بر این که پاسخ سوال شما را می دهد، حواشی بحث را نیز شروع به توضیح دادن می کند که ارتباطی به سوال شما ندارد و شما سودی از توضیحات بیشتر او نمی برید. این روش پاسخگویی باعث می شود که سوال کننده هیچگاه از او سوالی نکند. البته گاهی پیش می آید که سوال کننده درباره ابعاد مختلف مسئله بی اطلاع است و شخص پاسخگو پس از پاسخ دادن سعی می کند راهکاری برای حل مشکل او پیشنهاد دهد و او را راهنمایی کند، این کار خوبی است، اما باید شرایط را سنجید و حتی الامکان کوتاه و به مقدار نیاز پاسخ داد تا انسان موجب انزجار و تنفر دیگران از خود نشود. بهترین شاهد این گونه پاسخگویی کلام اهل بیت (علیهم السلام) است، چنانکه از نحوه پاسخ دادن در بسیاری از روایات نقل شده بر می آید که آن بزرگواران پاسخ را در عین کامل بودن کوتاه بیان می فرمودند. خود این یکی از شیوه های تبلیغی است که باعث جذب مردم به دین و علاقه مند شدن آنان به معارف دینی می شود و عمل کردن به آموزه های دینی را برای آنان آسان می گرداند. آن پیشوایان هدایت علاوه بر سیره عملی خود به شیعیان خود نیز دستور به جلوگیری از زیاده گویی داده اند. حضرت امام صادق (ع) می فرمایند: "مَعاشِرَ الشِّیعَةِ، کونوا لنا زَیناً و لا تکونوا علَینا شَیناً، قولوا لِلناسِ حُسنا، و احفَظُوا ألسِنَتَکُم، و کُفُّوها عنِ الفُضولِ و قَبیحِ القَولِ"،اى گروه شیعه! مایه زیور ما باشید و باعث ننگ برای ما نباشید. با مردم نیکو سخن بگویید و زبانهایتان را نگه دارید و از زیاده گویى و سخن زشت، بازشان دارید".
۴. از بین رفتن انگیزه عمل
شخصی که زیاد صحبت می کند علاوه بر اینکه انگیزه و فرصتی برای شنیدن صحبت های دیگران ندارد، به سخنان خود عمل هم نمی تواند بکند، چون پس از حرف های زیاد انگیزه عمل نیز از بین می رود و با لذت بردن از سخن گفتن درباره موضوعی، لذتِ عمل به آن را درک نمی کند تا عمل کند. وقتی به سیره و سبک زندگی علماء و عارفان واقعی توجه کنیم، مشاهده می کنیم که آنان کمتر سخن می گفتد و به سخنان مفید و وعظ و نصیحت زیاد گوش فرا می دادند و بیشتر عمل می کردند. یکى از آقایان از علاّمه طباطبایى پرسید: چه کنم تا در نماز حضور قلب داشته باشم؟ ایشان فرمودند: اگر مىخواهى در نماز حضور قلب داشته باشى، کم حرف بزن.
سکوت برتر است یا سخن؟
سکوت اختیار کردن، انسان را از بسیاری از خطرها و آفت ها مصون می دارد و از این نظر، فضیلتی اخلاقی است، ولی این گونه نیست که همیشه سکوت، بهتر از سخن باشد؛ گاهی سخن گفتن، سودمندتر و واجب تر از سکوت است. جاحظ، ادیب و سخن شناس معروف که از نوابغ ادب، در کتاب البیان و التّبیین که یکی از ارکان چهارگانه ادب است، می نویسد: سخن زیاد که نکوهش و مذمت شده است، سخن بیهوده است؛ نه سخن مفید و سودمند. وگرنه علی بن ابیطالب و عبدالله بن عباس نیز سخن فراوان داشته اند.
پیام متن: در صورتی که سخن و کلام انسان، آفت و لغزشی در پی نداشته باشد، و به جا و به موقع، ادا شود، سودمندتر و سزاوارتر از سکوت است.
فوائد و آثار سكوت
1- كليد هر گونه راحتى و آسايش دنيوى و اخروى است.
2- موجب رضا و خوشنودى پروردگار متعال است.
3- حساب انسان در روز رستاخيز سبك و آسان مىشود.
4- از خطا، لغزش و اشتباه محفوظ مىماند. 5- براى شخص جاهل پرده ساتر و براى عالم زينت است.
6- با سكوت هواها و هوسهاى نفسانى قطع مىشود.
7- به خاطر سكوت و جلوگيرى از تظاهرات مجاهدت با نفس حاصل مىشود.
8- در اثر قطع هوى و مجاهدت با نفس توجه به روحانيت و عبادات پيدا شده و حلاوت و لذت عبادت فهميده مىشود.
9- سختى قلب و قساوت دل مرتفع مىشود.
10- براى نفس عفت، حياء و پرهيزكارى حاصل مىشود.
11- در اثر سكوت، تدبر، تعقل و سپس مروت و مردانگى حاصل مىشود.
12- موجب تدبر صحيح و سپس موجب فهم و كياست و عقل است. پس «تا مجبور و ناچار نشدى، لب به سخن گفتن مگشاى و زبان فروبند، مخصوصا اگر شنونده اهل و مناسبى كه براى خدا و در راه خدا باشد مشاهده نكردى.»
به ندرت پیش می آید که انسانی به خاطر سکوت کردن خود را مورد سرزنش قرار دهد. شاید در همان لحظات ابتدایی با خود بگوید که به عنوان مثال چرا فلان حرف را نزدم، اما با گذشت زمان و فاصله گرفتن از آن موقعیت با خود می گوید چه خوب کاری کردم که سکوت پیشه کردم. این اندیشه همه ما در مورد سکوت کردن است. همه ما وقتی در جلسهای در سخن گفتن و اظهار فضل زیاده روی میکنیم و یا حتی شاید زیاده روی هم نکرده باشیم، اما حرف به جا و ضروریی را هم بیان نکرده باشیم، تا مدت ها از سخن گفتن خود در آن مجلس پشیمان هستیم؛ زیرا احساس می کنیم که آن کلام بیجا جایگاه و ذهنیت افراد از ما را خدشهدار کرده است.
شاید کم حرف زدن مورد پسند بسیاری از ما باشد، اما در عمل برای انجام آن ناتوان باشیم و مدیریت درست بر روی آن نداشته باشیم، جالب است بدانید با استفاده از برخی راهکارها میتوانید بر روی صحبت کردن خود مدیریت داشته باشید، این کار از طریق انجام برخی تمرینات مداوم امکان پذیر است و موجب میشود تا با کمتر حرف زدن بیشتر مورد علاقه اطرافیان خود باشید.
قدرت کلمات
یکی از مباحث مربوط به زبان، قدرت سخن و انرژی کلمات است. ما از قدرت کلمه و کلام نباید غفلت کنیم. کلمات، چنان قدرتی دارند که می توانند آتش جنگی را بیفروزند و یا صلحی را بر قرار سازند، رابطه ای را به نابودی کشانند و یا آنرا محکمتر کنند. کلمات شما می توانند زیباترین رؤیاها را ایجاد کنند یا حتی می توانند شما و تمام چیزهای پیرامون شما را نابود کنند. کلمات منفی مسیر حرکت ما را نابود می کنند. کلمات قدرت بی نظیری دارند و می توانند براحتی بر اثر تکرار در ضمیر ناخودآگاه ما نفوذ کنند و باورهای ما را شکل دهند.
قدرت کلمات رو جدی بگیرید بخودتان اجازه ندهید هر حرف و کلمه ای رو به زبان آورید وقتی می گویید من نمی توانم پس نمی توانید.آن وقت احساس بی کفایتی خواهید کرد. وقتی می گویید زمان کافی ندارم آنگاه احساس شتاب خواهید کرد و سرشار از اضطراب خواهید شد . کلمات می توانند احساس تان را تغییر دهند و شما را به سمت تغییرات عمیق تر سوق دهند،کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی و امورمان شکل می دهند کلمات منفی می توانند کاملاً وضعیت سلامتی، زندگی و دیدگاه شما را تغییر دهند. کافی است احساساتتان با کلمات منفی ادغام شوند تا ببینید که چه فاجعه ای به بار می آورند! بله می توانند کاملاً سلامتی شما را به خطر بیندازند.
کلمات قدرت این را دارند که شما را بیمار کنند یا درمان کنند. بسیاری از بیماری های روانی از طریق کلمات منفی عارض می شوند، روان شناسان با کلمات مثبت قادر اند بسیاری بیماری های روانی را درمان کنند. بیماری های فکری تنها با کلمات قابل درمان اند، آشیل، نمایشنامه نویس یونان باستان، نوشته است، "کلمات پزشک ذهن بیمارهستند." کلمات قدرت شفا، ویرانی و تغییر دنیای شما را دارند، ما با کلمات می توانیم زندگی افرادی را که با آنها ارتباط داریم، تخریب کرده ویا بسازیم.
یک کلمه قادر است کسی را دوست یا دشمن سازد. می تواند خانواده ای را از هم بپاشد، یا استحکام ببخشد. استفاده از کلمات مثبت سازنده است و کلمات منفی ویرانگر می باشند.
کلمه به لحاظ دینی هم ارزش فراوانی دارد. اولین چیزی که بر پیامبر اسلام (ص) وحی شد، کلمه بود. قرآن کلمات خدا است، همین کلمات هستند که انسان را هدایت می کنند. انبیای الهی با سخن و کلمه بر مردم تاثیر هدایتی می گذاشتند. رهبرانی مذهبی تنها با مردم سخن می گویند. رشد معنوی بشر مدیون کلمات است.
پر حرفی میتواند ریشه در کودکی فرد داشته باشد، حرف زدن کودک با خودش و بیان داستانهای تخیلی میتواند منجر به پر حرف شدن کودک شود؛ و یا شاید این تصور وجود داشته باشد که سکوت کردن شما موجب کمتر شدن محبوبیت و حاکمیت سکوت بر جمع میشود، اما در حقیقت کمتر حرف زدن موجب میشود تا شما سخنان تأثیرگذار بیشتری را ارائه دهید.