کد خبر: ۳۰۱۱۹۷
تاریخ انتشار: ۱۹:۰۰ - ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ - 2022March 20
سکوت در حضور بیگانگان، بهترین مکانیسم دفاعی است؛ و تنها سکوت است که می تواند بگوید چقدر واژه ها در ادای حق مطالب ناتوانند. انسان زمانی به ارزش سکوت پی می برد که از آنچه به زبان آورده باشد پشیمان باشد.
شفاآنلاین>اجتماعی>هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد. قبل از اینکه سخن‌گفتن را آغاز کنید، از خودتان بپرسید که آیا واقعا لازم است که چیزی بگویید یا نه. اگر آنچه قصد گفتنش را دارید ربطی به بحث ندارد، بهتر است از گفتن آن پرهیز کنید. مردم جذب صحبت‌های کسی می‌شوند که کلمات و جملات خود را بادقت انتخاب می‌کند. کسانی که همواره در حال اظهارنظر و نقل داستان هستند به‌مرورزمان محبوبیت خود را از دست می‌دهند. معمولا بیشتر گفته‌های افراد پرحرف بی‌ربط و غیرضروری است.

به گزارش شفاآنلاین:سکوت هدیه‌ای خدایی است که بسیاری از ما شهرنشینان تا حدود زیادی از آن محرومیم و اگر هم به ندرت به آن دست پیدا کنیم با کمک رادیو و تلویزیون در چشم برهم‌زدن از دستش می‌دهیم. انسان امروز از سکوت و لذت‌بردن از آن عاجز شده است و ناتوان در بودن و ماندن در آن!سکوت در ادبیات اجتماعی ما عموما در بار معنایی منفی آن به کار برده شده. نظیر آنچه که زنده‌یاد اخوان ثالث در شعر زمان به آن اشاره دارد؛ سلام‌ات را نمی‌خواهند پاسخ گفت، سرها در گریبان است.

پذیرش خاموشی، ناتوانی انسان برای تغییر و اصلاح تلقی شده است. در حالی که سکوت در ادبیات ایران مفهومی پرمعنا دارد. در این رویکرد سکوت، فضایی امن برای بازنگری در خود، زمینه‌ساز بازخوانی افکار و اندیشه‌ها و وسیله‌ای مهم برای کنترل و رفتار و کردار آدمی است. در ادبیات و در شعر شاعران ایرانی سکوت، گاه انتخابی، گاه اجباری و گاه از سر رمز آلودگی و سرشار از گفتنی‌ها و علامت‌ها است.

از نظرگاه فلسفی سکوت عبارت است از ترک سخن گفتن با وجود دارا بودن توانایی آن. در «کلیات ابی البقاء» سکوت چنین تعریف می شود: کسی که لب های خود را یک لحظه بر هم نهد ساکت است، اما صامت نیست مگر اینکه این حالت طولانی شود؛ و نیز سکوت به معنی امتناع از گفتن است، چه حق و چه باطل؛ اما صمت فقط امتناع از گفتن باطل است، و سکت عبارت است از قطع صدا و قطع نَفَس در زمانی محدود.


سکوت در ادبیات روانشناسی ریشه در افکار پریشان و ناهنجار دارد و نوعی بیماری به حساب می‌آید. در این صورت است که حرف نزدن، ساکت ماندن و به رفتارهای عاطفی دیگران پاسخ ندادن از علائم افتادن در دام سکوت است. همچنین سکوت بین انسان‌ها را می‌توان نبود صحبت نامید. سکوت، نبودن صدا نیست، بلکه بعضی اوقات سکوت اصلا وجود ندارد. زیرا همیشه سر و صدا است. همچنین به این معنا نیست که بگوییم سکوت یعنی گفتن هیچی.


سکوت در حضور بیگانگان، بهترین مکانیسم دفاعی است؛ و تنها سکوت است که می تواند بگوید چقدر واژه ها در ادای حق مطالب ناتوانند. انسان زمانی به ارزش سکوت پی می برد که از آنچه به زبان آورده باشد پشیمان باشد. آنقدر این واژۀ سکوت عظیم و ژرف است که هرگاه آدمی بدان فکر می کند ذهنش در تفکر پراکنده و بی کران می شود. سکوت همیشه عدم صدا نیست. سکوت هم صدا شدن با اعماق وجود خویش است؛ سکوت هم صدایی با طبیعت و هستی است .


صحبت کردن مانند یک خط شعاع است، اما با ایماء و اشاره. حرکات رفتاری حتی اگر در سکوت صورت گیرد، باز هم مانند یک خط شعاع در سکوت به کارگرفته می‌شود. حرف نزدن، ساکت ماندن، به رفتارهای شخصی و عاطفی دیگران جواب ندادن، از علائم افتادن در دام سکوت است. در مواقع بسیاری، سکوت کردن می‌تواند عکس‌العملی در مقابل یک وضعیت دشوار باشد. این سکوت نوعی انتخاب برای نگفتن است که می‌تواند علامتی باشد مبنی‌بر اینکه فرد برای متعادل شدن نیاز به کمک ما دارد. با این حال در مواقعی نیز سکوت به معنای یک رفتار ناهنجار نیست بلکه انتخاب فرد است برای اینکه یک راز خانوادگی یا یک سنت دوستانه را پوشش دهد. گاه زمانی سکوت ما را دربرمی‌گیرد طوری که دوست داریم وارد عالم رؤیا و لذت‌بردن از رؤیاها شویم. این لحظاتی است که برای خود ساختن، آرامش و تعادل‌بخشی به روح و روان‌مان ضروری است. سکوت به ما اجازه فکر کردن قبل از حرف زدن می‌دهد. برای فکر کردن و تمرکز باید سکوت کنیم و در این مرحله است که احساس می‌کنیم این سکوت باعث ایجاد و تقویت حال خوب برای ما می‌شود. با این حال بعضی از اشخاص به راحتی نمی‌توانند سکوت را تحمل بکنند و دچار استرس و افسردگی می‌شوند و از سکوت هراس دارند.

یادمان باشد که اشخاص با همدیگر فرق می‌کنند. هرکسی عکس‌العمل خاص خودش را دارد. بعضی از اینکه مورد تمسخر دیگران واقع نشوند و یا اینکه دیگران حرفشان را نمی‌فهمند، سکوت می‌کنند و بعضی دیگر نیز از این طریق می‌خواهند ابراز عقیده کرده. یا حرف خودشان را به کرسی بنشانند. باید گفت که قدرت مبارزه با قانون و قدرت گفتن «من نمی‌توانم» و یا داشتن مدعای امروزی همیشه مقدور و ممکن نیست. در هر صورت مشکلات یا دشواری‌های زندگی اجتماعی، شهرنشینی و به دست آوردن یک احساس خاص و حتی ناشناخته، فرد را به مشکلات می‌کشاند و منجر به سکوت می‌شود. از زاویه‌ای دیگر سکوت می‌تواند یک انتخاب و اراده شخصی باشد، برای سخن نگفتن. در واقع ما در زندگی اجتماعی و به تجربه یاد می‌گیریم که در مواقعی ساکت بمانیم و حرفی نزنیم و این نوع سکوت کمتر فراموش می‌شود. پس می‌توانیم بگوییم که سکوت اکتسابی است و می‌توانیم یاد بگیریم ساکت بمانیم یا ساکت نمانیم و یا در چه مواقعی سکوت کنیم و چه زمان‌هایی نه.

از سوی دیگر واقعیت این است که اگر بیش از حد و اندازه وارد دنیای سکوت بشویم، باعث تقویت سکوت می‌شود و ما به راحتی از این مهلکه نمی‌توانیم خارج شویم. این قسمت را می‌توان به معنای منفی سکوت نامید که باعث بسته شدن و قرار گرفتن ما در موقعیتی می‌شود که به راحتی نمی‌توان از آن خارج شد. از بعدی دیگری می‌توان گفت گاهی سکوت یک نوع وسیله گریز است. ما گاهی اوقات می‌توانیم سکوت اختیار کنیم. آن هم به خاطر اینکه با مسائل نگران‌کننده مواجه نشویم. حال سؤال این است که آیا سکوت ابعاد دیگری نیز دارد که با تاریخ و فرهنگ یک جامعه رابطه داشته باشد؟

در برخی از فرهنگ‌ها یا ادیان، سکوت امری با ارزش تلقی‌ می‌شود. مثلا در فرهنگ مردم آسیای شرقی و چین، سکوت مملو از رازهای سنگین است. سکوت به معنای احترام و یادبود به کار می‌رود و اساساً کم‌سخن گفتن یک ویژگی خوب به شمار می‌آید. سکوت یک نوع بیماری تعریف نشده است، اما باید توجه داشت که می‌تواند علامتی برای برخی بیماری‌های خاص باشد. بنابراین سکوت می‌تواند نمایانگر درد و رنج و مشکلات روانی باشد. اما نباید زندانی سکوت شد و در حصار سکوت سلامت روانی و اجتماعی خود را از دست داد. بعضی اوقات افراد با سکوت کردن خود یک نوع فشار روحی و روانی بر دیگران وارد می‌کنند و از وسیله‌ای به نام سکوت خشم و ناراحتی خود را بروز می‌دهند و البته این بهتر از جیغ کشیدن و فریاد زدن است. به عبارت دیگر یک سکوت معنادار و دردآلود، سکوتی است که به سختی یک دیوار باشد. حتی بدتر از یک فریاد. همچنین سکوت گاهی می‌تواند به مانند یک نوع واکنش منفی به مثابه خشم علیه خویش باشد. عموما سکوت و تنهایی با هم می‌آیند و نتیجه آن برقرار نکردن ارتباط و همدلی با دیگران است. در این حالت حرف زدن و برقراری ارتباط انسانی می‌تواند این دیوار سخت را بشکند و راه را برای سخن گفتن و خود را نشان دادن هموار کند. برای خروج از تنهایی هنگامی که فرد در اثر برخورد با مشکلات، ترس، شک و تردید سکوت اختیار می‌کند روش‌هایی وجود دارند که می‌توانند در از بین بردن سکوت موثر واقع شوند، مانند شوخ‌طبعی. البته گوش کردن خودش باعث شکسته شدن سکوت می‌شود. ولی باید بدانیم که گوش دادن به یک گفت‌وگوی ساده نمی‌تواند موثر شود. بلکه باید شخص مقابل درباره چیزی حرف بزند که مورد علاقه شدید و یا مسئله ذهن آن فرد باشد. با تمام اینها باید گفت هر چند سکوت در زندگی لازم است مانند شب که سکوت در آن لازمه زندگی است اما نباید در انتخاب و به کار بستن آن زیاده‌روی کرد.

همچنین سکوت می‌تواند قابلیت انتقالی بالایی داشته باشد. شخص در این وضعیت می‌تواند عکس‌العمل بدون حرف زدن داشته با شد. به هر حال حرف نزدن و سکوت کردن سد راه ارتباطات می‌شود. شخصی که در این موقعیت قرار می‌گیرد نمی‌تواند با دیگران ارتباط برقرار بکند. از سویی دیگر خجالتی بودن می‌تواند با سکوت ارتباط داشته باشد. وقتی شخص جرأت ابراز عقاید خود را ندارد و از نگاه کردن به دیگران و گوش دادن ترس دارد، با ناامیدی می‌گوید: این کار از من ساخته نیست و سکوت می‌کند. اکثر اوقات شاهد اشخاصی هستیم که برای اولین بار در یک جمعی می‌نشینند و فقط به دیگران گوش می‌دهند. اینها اشخاصی هستند که دوست دارند حرف بزنند ولی تا زمانی که از آنها دعوت به حرف زدن نشده است، در سکوت خود باقی می‌مانند. این وظیفه ما است که به آنها جرأت و اجازه حرف زدن را بدهیم.

همچنین در مواقع خاصی مثلا وقتی کسی عاشق می‌شود، شدیدا در افکار خود غرق شده و سکوت اختیار می‌کند. اگر از او بپرسیم چه شده؟ جوابی نمی‌یابیم، جز سکوت. از رفتار و احساساتش متوجه می‌شویم که عاشق شده است. در هر صورت می‌توان گفت در طول روز ما نیازمند سکوت کردن و دقایقی را با خود بودن هستیم. دقایقی در روز سکوت کردن باعث می‌شود که فقط با خودمان صحبت بکنیم. مخصوصا افرادی که نیاز به سکوت آخر روز دارند. بعضی اوقات خیلی خوب است که تلویزیون و رادیو را خاموش کرده و حتی در تاریکی و در آرامش فکر بکنیم و تصمیم بگیریم. تجربه ثابت کرده است که در مواردی اینگونه به تصمیمات مهمی دست می‌یابیم. شما هم امتحان کنید و از نتیجه آن لذت ببرید!به ویژه اینکه این سکوت در پایان غوغای روز می‌تواند موجب تخلیه عصبانیت‌ها و فشارهای عصبی شود. ‌سکوت روزانه باعث ایجاد ایده‌های جدید می‌شود و راه‌های جدیدی پیش‌پای ما می‌گذارد. یادمان باشد بعضی مواقع سکوت باعث پیشگیری از یک‌سری مسائل دردسرزا می‌شود. بعضی مواقع سکوت کردن، سبب می‌شود که بهتر در مورد ایده‌هایمان تمرکز کنیم. مواقع سکوت، مواقع آرامش است که به ما اجازه تصمیم‌گیری می‌دهد تا اینکه بدانیم کجا هستیم و چه می‌کنیم. بعضی مواقع واقعا باید سکوت کنیم تا اینکه هم بتوانیم به خوبی تمرکز ذهنی داشته باشیم و هم بتوانیم به دیگران گوش فرا دهیم.

 
گاهی سکوت کردن در مورد بعضی مسائل موجب سالم ماندن فکر و اعتقاد ما نسبت به آنها می‌شود، چه بسا زیاد گفتن درباره آنها ما را از حق منحرف کند، پس همان بِه که زبان خود را حفظ کنیم، چرا که هرچه بر زبان آوریم ثبت خواهند شد و در قیامت مسئول آن خواهیم بود و از آن سوال می‌شویم.

در زمانه ای که عصر ارتباطات یکی از نام های آن است، چه کسی فرصت فکر کردن به سکوت را دارد؟ عصر پسامدرن، عصر وحشت از سکوت است. به گونه ای که تکنولوژی و علم به خدمت گرفته شده تا فقط بتواند سکوت را بشکند و از آن دور شود. تلفن، ماهواره ، تلویزیون ، رادیو ... همگی در شکستن سکوت هم پیمان اند. پسامدرن، عصر ارتباطات است. در این عصر هیچ کس نه حق دارد و نه می تواند که سکوت کند و یا در سکوت خویش فرو رود.

 
حفظ زبان
خداوند زبان را نعمتی بزرگ برای بشر بر شمرده است که با آن قدرت بیان آدمی تحقق می یابد و زمینه برای خلافت و ربوبیت آدمی فراهم می گردد. همین ارزش زبان است که آن را در جایگاه رفیعی نشانده است و امیرمومنان علی(ع) می فرماید: اللسان میزان الانسان؛ زبان وسیله سنجش انسان است.(غرر الحکم، ص 46) به این معنا که اگر بخواهیم ارزش انسانی را بسنجیم می بایست به سخنان وی توجه یابیم، زیرا سخنان وی نشان می دهد که از نظر شخصیت تا چه اندازه در مسیر کمالی رشد داشته و در کدام مقام عالی انسانی نشسته است.

بعضی از جوارح انسان نقش زیادی در کسب خیر و شر دارند؛ از جمله این اعضاء عورت و چشم و زبان هستند. کنترل هر یک از این اعضاء می‌تواند تا حد زیادی ما را از افتادن در گناهان کوچک و بزرگ در امان بدارد، خصوصا زبان که می‌تواند گناهان زیادی از جمله غیبت، فحاشی، سخن چینی، دروغ، بهتان و یا جاری کردن سخنان شرک و کفر آمیز را مرتکب شود. اینجاست که کنترل زبان نقش زیادی در کاستن بار گناهان ایفاء می‌کند، از اینرو خداوند متعال و پیامبرش ما را بر کنترل زبان سفارش نموده‌اند، و سلف صالح ما نیز همواره بر حفظ زبان تاکید زیادی داشتند.

 
اهمیت زبان
خداوند متعال در قرآن کریم، هنگام برشماری برخی نعمت هایی که به آدمیان داده است، از زبان نیز سخن به میان می آورد. پس در سوره مبارکه بلد، به این موهبت بزرگ چنین اشاره می کند: ألَم نَجْعَلْ لَهُ عَینَینِ و لِسانا و شَفَتَینِ و هَدَیناهُ النَّجْدَین. آیا به او دو چشم عطا نکردیم. و زبان و دو لب (برای سخن گفتن) به او ندادیم. و راه خیر و شر را به او نشان ندادیم؟ از این سخن برمی آید که بر همگان واجب و شایسته است قدر این نعمت بزرگ را بدانند و به درستی از آن استفاده کنند.

امام صادق علیه السلام به مردی که در حضور ایشان پرحرفی می کرد، فرمود: ای مرد! سخن را کوچک و ناچیز می شماری، درحالی که خداوند آن هنگام که پیامبران خود را برانگیخت، آن چنان نبود که آنها را با طلا و نقره برانگیزد، بلکه آنان را با کلام و سخن برانگیخت.2 بسیاری از حسناتی که زمینه تقرب انسان به درگاه الهی را فراهم می سازند، از ناحیه «زبان» صادر می شود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دراین باره می فرماید: مردی سخن می گوید، سخنی که سبب خشنودی خدا می شود و نمی داند به کجا می رسد و ارزش آن تا چه اندازه است. پس خداوند به خاطر آن سخن، خشنودی خود را تا قیامت برای او می نویسد.

 
زبان در کلام معصومین به عنوان یکی از سرچشمه های لغزش معرفی شده است. تا کنون به گناهانی که انسان با زبان خود می کند فکر کرده اید؟ دروغ، غیبت، تهمت، ...

امیر المؤمنین می فرمایند: «جبران آن‌چه با سکوت از دست مي‌دهی آسان‌تر است از آن‌چه با سخن گفتن از دست برود.» در حقيقت حضرت در کلام خود به طور ضمنی ما را به سکوت دعوت می‌کنند و با این بیان در واقع به انسان‌ها یاد‌آور می‌شوند که ای انسان‌هایی که دنیا، به عنوان یک فرصت کوتاه، در اختیار شما گذاشته شده است و شما به دنبال آن هستید تا از لحظه لحظه زندگی خود بهترین استفاده را بکنید!

ای انسان‌هایی که می خواهید از تمام فرصت های زندگی‌تان بهره ببرید و هیچ فرصتی را از دست ندهید! پس زبان خود را کنترل کنید. زبان همان‌طور که بسیاری از فرصت ها را در اختیار ما می‌گذارد در صورتی که درست و به جا نباشد بسیاری از فرصت ها را از ما سلب می‌کند.
 
امام کاظم (ع):
قِلَّهُ المَنطِقِ حُکم عَظیمٌ، فَعَلَیکُم بِالصَّمتِ فَانَّهُ دَعَهٌ حَسَنَهٌ وَ قِلَّهُ وِزرٍ وَ خِفَّهٌ مِنَ الذُّنوبِ.
کم گویی، حکمت بزرگی است ، بر شما باد به خاموشی که آسایش نیکو و سبک‌باری و سبب تخفیف گناه است.
بحاالانوار (ط-بیروت)، ج ۷۵، ص ۳۰۹



مراقبت از زبان
اگر زبان انسان کنترل نشود، دردسرآفرین خواهد بود و چه بسا خطرها و آسیب هایی که بر اثر زبان نگاه نداشتن و به سبب ناسنجیده گویی، دامن گیر انسان می شود. حضرت علی علیه السلام در توصیف ماهیت واقعی زبان می فرماید: «اَللِّسانُ سَبُعٌ إنْ خُلِّی عَنْهَ عَقَرَ؛ زبان، درنده ای است که اگر رهایش کنند، می درد».

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به ابوذر غفاری فرمود: یا أباذَر! ما مِن شَی ءٍ أَحَقُّ بِطُولِ السِّجْنِ مِنَ اللِّسانِ.5 ای ابوذر! هیچ چیزی برای زندانی شدن طولانی، شایسته تر از زبان نیست. حضرت علی علیه السلام در بیانی نورانی، درباره پرگویی و لغزش های حاصل از آن، چنین هشدار می دهد: مَن کثُرَ کلامُهُ، کثُرَ خَطاؤُهُ وَمَن کثُرَ خُطاؤُهُ، قَلَّ حَیاؤُهُ وَ مَن قَلَّ حَیاؤُهُ، قَلَّ وَرَعُهُ. وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ، ماتَ قَلبُهُ و مَن ماتَ قَلبُهُ دَخَلَ النّارَ.6 آن که کلامش زیاد باشد، لغزشش زیاد خواهد بود و آن که لغزشش بسیار باشد، حیایش کم می شود. هر که حیایش کم شود، پارسایی اش اندک می شود و هر کس که پارسایی اش اندک شود، قلبش خواهد مُرد و آن کس که قلبش بمیرد، گرفتار دوزخ خواهد شد.

پیام متن: رها ساختن زبان و از یاد بردن زیان های آن، انسان را به گرداب هلاکت می کشاند.


کنترل زبان
سکوت و سخن هر دو در جای خود خوب و مطلوب و در غیر آن نامطلوب است. پس بایستى سخنان را طبقه بندى کرد و در موارد لزوم سخن گفت. در موارد غیرضرورى نیز از سخن باز ایستاد؛ مثلاً اگر سخن گفتن براى هدایت کسى یا براى ابراز محبت به همسر و فرزند باشد، بسیار نیکو است. هم چنین احوال پرسى از دیگران و...؛ ولى اگر سخن لغو و بیهوده و یا خداى ناکرده مشتمل بر گناه باشد، در این صورت بایستى از آن پرهیز کرد.

سعدی نیز در این باب سروده است:
اگر چه پیش خردمند خامشی ادب است. به وقت مصلحت آن به که در سخن کوش. دو چیز طیره عقل است: دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی.

گاهی انسان وظیفه دارد در جایی سخن بگوید و از حقی دفاع کند، در این صورت سکوت او می تواند گناه باشد و او را از خداوند دور کند و گاهی نیز سخن گفتن متضمن دروغ و غیبت و تهمت و مانند آن است و باعث ارتکاب گناه و دوری از خداوند می شود. بنابراین باید انسان ببیند در کجا باید سخن بگوید و در چه موقعیتی خوب است سکوت کند تا از آفات سخن گویی و سکوت بی مورد مصون بماند.

در محافل و برخوردها آن سکوتى ممدوح است که برخاسته از تسلط بر نفس و براى پرهیز از اتلاف وقت دیگران و پرحرفى باشد به عبارت دیگر دو نوع سکوت داریم: سکوت از روى قدرت و سکوت از روى عجز و آن سکوتى ممدوح است که از روى قدرت باشد نه از روى عجز و ناتوانى. در حدیثی از حضرت على(ع) آمده است: «لا خیر فى الصمت عن الحکم کما انه لاخیر فى القول بالجهل؛ آنجا که باید سخن درست گفت، در خاموشی خیری نیست، چنان که در سخن ناآگاهانه نیز خیری نخواهد بود» (نهج البلاغه، کلمات قصار 173).

حضرت امیر در جایى دیگر با صراحت فرموده اند: «تکلّموا تعرفوا؛ حرف بزنید تا شناخته شوید [زیرا مرد زیر زبانش پنهان است]»، (همان، 3845). پبامبر گرامی(ص) می فرماید که رهایی مومن در نگهداشت زبان خود است.(وسایل الشیعه، حر عاملی، ج 8 ، ص 533)؛ بنابراین کسی که می خواهد از خسران و زیان ابدی و عذاب و خشم الهی رهایی یابد می بایست به پاسبانی از زبان خود اقدام کند؛ زیرا بسیاری از گناهانی که خسران ابدی را به همراه دارد، برخاسته از زبان آدمی است. اگر کسی بخواهد تا سلامت در همه امور را دارا شود می بایست سلامت خود را در حفظ زبان بجوید چنان که امیرمومنان (ع) بیان داشته است(الاثناعشریه ، حسینی عاملی، ص 21)؛ زیرا زبان موجب می شود که شخص سلامت دین و دنیای خویش را از دست دهد؛ چرا که بسیاری از بلایایی که انسان بدان دچار می شود از زبان است(بحار الانوار، ج 71، ص 286) و بسیاری از انسان ها که دچار هلاکت و نیستی شده اند به سبب آن بوده است که زبان خود نگه نداشتند.(غرر الحکم، آمدی، ص 550) پیامبر گرامی (ص) می فرماید: هر که پر حرف باشد خطایش فراوان است و هر که خطایش فراوان باشد، گناهانش بسیار است و هر که گناهانش بسیار باشد ، آتش دوزخ به وی سزاوارتر است از این رو است که امیرمومنان علی (ع) می فرماید: خردمند کسی است که زبانش را در بند کشد: العاقل من عقل لسانه(غررالحکم، ص 20) و همین مساله سبب شده است که لقمان به فرزندش بفرماید: پسرم اگر می پنداری که سخن گفتن نقره است، خاموشی و سکوت زر و طلاست.(بحارالانوار، ج 71 ، ص 297) حضرت عیسی (ع) در ارزش سکوت و خاموشی می فرماید: عبادت ده جز است که نه جزء آن در سکوت و جزء دیگر آن در فرار از مردم است. رسول خدا (ص) فرمود: نجاه المومن فی حفظ لسانه / نجات مؤمن در حفظ زبان اوست.


کم گویی؛ از نشانه های خردمندی
یکی از نشانه های انسان عاقل و دوراندیش، پرهیز کردن از سخنان زیان بار و بیهوده است. فرد خردمند وقتی در خطرها و آفت های بسیار زبان می اندیشد، سکوت و کم گویی را در همه حال ترجیح می دهد.

از آن جایی که عقل هر کسی میزان ارزش انسانی وی را مشخص می دارد می توان از طریق سخن گفتن دریافت که این شخص تا چه اندازه از عقل بهره برده است و چه مقدار توانسته است از خردمندی خود سود برده و رشد نماید و در زندگی از آن استفاده کند.

کسی که عقل وی کامل شد سخن وی کم و پر بها و گوهر می شود؛ زیرا "تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد". کم گویی و گزیده گویی بیانگر کمال عقل است و کسی که گزیده گو باشد نشان می دهد که تا چه اندازه از میزان انسانیت یعنی عقل بهره برده است: کلام الرجل میزان عقله ، سخن مرد وسیله سنجش عقل او است.(غررالحکم ، ص 573) زبان در عین اینکه یکی از شگفت انگیزترین آفریده های پروردگار و از بزرگترین نعمت های او است ، می تواند بسیار خطرناک و سرچشمه گناهان بیشماری باشد و خرمن سعادت انسان را به آتش بکشد.

حضرت مولی الموحّدین، علی علیه السلام در این باره می فرماید:
«إذا تَمَّ العَقْلُ نَقُصَ الکلامُ؛ آن گاه که عقل کامل شود، سخن کاهش می یابد».

نقل است که «از خردمندی پرسیدند: چرا کم سخن می گویی و بیشتر به سخنان دیگران گوش فرا می دهی؟ پاسخ داد: خدا به انسان دو گوش داده است و یک زبان؛ یعنی دو تا بشنو و یکی بگو». همچنین در احوالات آیت اللّه سیداحمد خوانساری رحمه الله نقل شده است: «شخصی نزد ایشان آمد و پیرامون موضوعی، یک ساعت با ایشان صحبت کرد؛ ولی ایشان تنها با یک کلمه «بله»، جواب او را دادند».8 پیام متن: کم گویی و پرهیز از به زبان آوردن سخنان بیهوده و زیان آور، از ویژگی های صاحبان خِرد و اندیشه است.


در سخن گفتن مانند غذا خوردن از غلبه هوی و هوس خودداری کنید
شاید بتوان سخن گفتن را از برخی جهات با غذا خوردن مقایسه کرد، در بسیاری از احادیث پرخوری و شکم پرستی به عنوان منشأ امراض مختلف ذکر شده و از آن نهی شده است. در واقع زیاده روی کردن در غذا روح انسان را دچار رخوت و سستی می کند و فرصت اندیشه را از او سلب می کند؛ زیرا دیگر، به قدري سنگین و بی رمق است که فقط و فقط به هضم غذا فکر می‌کند و از دیگر امور مهمه خود باز می‌ماند. سخن و کلام نیز مانند غذا است. وقتی در خوردن غذا زیاده‌روی می‌شود، انسان دائما در این اندیشه است که اگر در خوردن غذا جانب اعتدال را پیش می گرفتم هرگز دچار این رخوت و سستی نمی شدم و این چنین عقل خود را بازیچه شکم قرار نمی دادم. در واقع همچنان که در احادیث بسیاری به اعتدال و حتی غلبه بر هوی و هوس در خوردن غذاها سفارش شده؛ از پرحرفی و کلام بسیار که ناشی از وسوسه‌های شیطان است نیز نهی شده است.


سکوت
سکوت یکی از دستورات اساسی این راه است علامه حسینی طهرانی تاکید می‌کند: سکوت یکی از دستورات اساسی این راه است. اگر انسان سکوت نکند مطلقاً تمام دارائی‌های نفس و مکتسبات نفس از بین می‌رود. نفس زحمتی کشیده ذکری می‌گوید، عبادتی دارد، من‌باب مثال شبی تا به صبح احیاء داشته، خب این نفس کسب می‌کند؛ اگر سکوت کرد آن برایش محفوظ می‌ماند؛ و آرام و با سکینه، دنبال مکتسبات جدیدی می‌رود؛ و اما اگر سکوت نکرد تمام نفسش به هم می‌خورد.

در «مصباح الشريعة» از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده است كه: الصّمت شعار المحبّين، و فيه رضا الرّبّ، و هو من اخلاق الأنبياء و شعار الأصفياء. [سكوت شعار محبّان است، و خشنودى خدا در آن است، و آن از اخلاق پيامبران و شعار برگزيدگان است‏].

و در حديث بزنطى است از حضرت رضا عليه السّلام: الصّمت باب من ابواب الحكمة، و انّه دليل على كلّ خير. [سكوت درى از درهاى حكمت است، و رهنماى به هر خيرى است‏]. قسم دوّم، كه سكوت خاصّ و مطلق است عبارت است از: حفظ لسان از تكلّم با ناس در حين اشتغال به اذكار حصريّه كلاميّه، و در غير آن غير مستحسن است. رسالة لبّ‌اللباب في سيروسلوك أولي‌الألباب ( تالیف علامه طهرانی، ص 126)

مراد از سکوت
ممارست بر سکوت سبب مى‌شود که انسان زبانش را در اختیار خود بگیرد، و از طغیان و سرکشى آن بکاهد و به این ترتیب به جائى مى‌رسد که جز حق نگوید و جز به رضاى خداوند سخن نراند. باید توجّه داشت که مراد از سکوت، سکوت مطلق نیست- زیرا بسیارى از مسائل مهمّ زندگى اعم از معنوى و مادّى و اطاعات و عبادات و نشر علوم و فضائل و اصلاح در میان مردم، از طریق سخن گفتن است بلکه منظور از قِلّةُ الکلام‌ (کم سخن گفتن) یا به تعبیر دیگر، خاموشى، در برابر سخنان فساد انگیز یا مشکوک و بى محتوا و مانند آن است.


تكلم و سكوت
تكلم و سخن گفتن از رحمت رحمانيه الهيه است ولى سكوت و لب فرو بستن از رحمت رحيميه حق تعالى است لذا آن سفره عام براى همه است ولى اين سفره خاص است كه اهل دل از آن طرفى مى بندند. با داشتن آن ، نفس دائما مشغول است و انصراف از اين نشئه پيدا نمى كند ولى اين موجب انصراف از اين نشئه و موجب انقطاع الى الله است كه و المنصرف بفكره الى قدس الجبروت مستديما لشروق نور الحق فى سره تحقق مى يابد آن اشتغال به غير آورد و اين يكى اشتغال به خويشتن آن انسان را به غير خدا انس مى دهد و اين انس به حق را روزى مى كند. آن انسان را مى ميراند و اين درون را گويا و احيا مى نمايد. آن كثرت آورد و اين وحدت و توحد. آن دنيا را بروز مى دهد و اين قيامت ....



معایب و مزایا سکوت و کلام
حضرت می فرمایند: سکوت و سخن گفتن هر کدام یک سری مزایا و معایب دارند که اگر آنها را در دو کفه ترازو قرار دهیم؛ سکوت را ارزشمندتر خواهیم یافت. مسلما سخن گفتن مزایاي فراوانی دارد: برقراری ارتباط با دیگران، جلب توجه دیگران به خود، نشان دادن جایگاه علمی، معنوی و عقیدتی خود به دیگران، ... اما با این وجود، معایب آن بر مزایایش پیشی می‌گیرد.

السكوت راحة للعقل
«سكوت ، مايه آرامش فكر و عقل انسان است».
بحارالانوار، ج 68، ص 276، حديث 6

گناهان زبان
بیشترین گناهان انسان مربوط به زبان است. از مجموع روایاتی که در این زمینه داریم، حدود هفتاد نوع گناه کبیره و صغیره استخراج می شود که به آنها اشاره می کنیم. 1.غیبت. 2. سخن چینی. 3. دروغ. 4. دو زبانی. 5. بهتان و افتراء. 6. قذف. 7. افشاء اسرار مؤمن. 8. دشنام 9. لعن و نفرین. 10. طعن و شماتت. 11. سُخریه و استهزاء. 12. مدح. 13. اظهار غضب. 14. غنا. 15. کثرت مزاح و خنده. 16. مراء و جدال. 17. خصومت.18. سؤال عوام از امور مشکله. 19. تکلم بدون علم. 20. تکلم بی فایده. 21. منکر خدا شدن. 22. غیر خدا را پرستش کردن. 23. دروغ بستن به خدا. 24. تکذیب آیات خدا. 25. کفران نعمت. 26. از خدا شکوه کردن. 27. اظهار ناامیدی کردن از خداوند. 28. به خداوند دشنام دادن. 29. نسبت فرزند به خدا دادن. 30. نسبت بی عدالتی به خدا. 31. ادعای خدائی کردن. 32. از خدا درخواست بیجا کردن. 33. دعای خیر برای ستمگران. 34. نفرین کردن. 35. چون و چرا کردن در کار خدا. 36. خدا را متهم کردن که به قتل امام حسین راضی بوده. 37. با دشمنان خدا اظهار دوستی کردن. 38. منکر رسالت پیامبر شدن. 39. پیامبر را مجنون خواندن. 40. اسرار امامان معصوم را فاش کردن. 41. از سخن امام عیب گرفتن. 42. برای ظهور امام زمان وقت تعیین کردن. 43. ادعای امامت کردن. 44. حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال دانستن. 45. احکام را با قیاس سنجیدن. 46. به ناحق شهادت دادن. 47. تفسیر به رأی کردن قرآن. 48. مؤمن را خوار کردن. 49. فاسق را عزیز شمردن. 50. مؤمن را ترساندن. 51. اظهار فقر و تنگدستی کردن. 52. راز خود را به دیگران گفتن. 53. به پدر و مادر اُف گفتن. 54. عیبجوئی کردن. 55. نسبت زنا به کسی دادن. 56. خلافکار را تشویق کردن. 57. مؤمنان را با القاب زشت خواندن. 59. به مال و منال دیگران غبطه خوردن. 60. وعدة دروغ دادن. 61. صفات نیک زنان را به نامحرمان گفتن. 62. با زن نامحرم شوخی کردن. 63. فال بد زدن. 64. عذرتراشی برای ظلم ظالمان. 65. سخن برادر مسلمان خود را قطع کردن. 66. پیشگویی و کهانت. 67. منّت کشیدن. 68. با خواندن قرآن کسب روزی کردن. 69. امر سلاطین را امر خدا دانستن. 70. در کیفیت خدا سخن گفتن.(صفری، محمدعلی، گناهان زبان، تهران، چاپ فرهنگ، چاپ اول، شهریور 1361.)



فوايد سكوت
فايده اول: سكوت ، موجب پنهان ماندن عيب ها و اشكالات انسانى است . از پيامبر اكرم روايت شده است كه فرمودند: رحم اللّه عبدا تكلم خيرا فغنم اءو سكت فسَلِمَ. ((خداوند رحمت كند بنده اى را كه سخن خيرى بگويد و سودى ببرد، و اگر سخن خيرى براى گفتن ندارد، سكوت كند كه سالم مى ماند)).

فايده دوم: در معارف دين سكوت به عنوان يك عبادت تلقى شده است ، از حضرت رسول اكرم نقل شده است : اءلا اءُخبركم باءَيسر العبادة و اءهونِها على البدن ، الصَمتُ و حسن الخلق . ((آيا به شما بگويم كه چه عبادتى ساده ترين عبادت هاست؟ سكوت و خوش اخلاقى )).

فايده سوم : سكوت نه تنها عبادت است، بلكه تجارت و ضامن سلامت است، از امام صادق عليه السلام روايت شده است: الصُمتُ... مفتاح كل راحة منَ الدُّنيا و الاخرة. ((سكوت، كليد هر راحتى در دنيا و آخرت است )).

فايده چهارم: سكوت، موجب آرامش انديشه و فكر انسان است، از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند: السكوت راحة للعقل. ))سكوت ، مايه آرامش فكر و عقل انسان است )). بسيارى از آنچه در فوايد سكوت بيان شده در نصايح لقمان نيز آمده است؛ در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است كه لقمان عليه السلام خطاب به فرزندش مى گويد: يا بُنَىَّ ان كنت زعمت اءَنَّ الكلام من فضة فانَّ السكوت مِن ذَهَب. ))پسرم ! اگر گمان مى كنى سخن از جنس نقره است ، پس بدان كه سكوت از جنس طلاست (و يقينا انسان تاجر و عاقل ، طلا را بر نقره ترجيح مى دهد)). حضرت اميرالمومنين عليه السلام مى فرمايند: مَن كَثِرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطاؤُه (216). ))پرگويى و زياده گويى ، باعث كثرت خطا و اشتباه مى شود)). فقط يك جا كلام زياد استثنا شده است : لا تكثروا الكلام فى غير ذكر اللّه . ((زياده سخن مگوييد؛ مگر در ذكر خدا. لذا امام سجاد عليه السلام در دعاى مكارم الاخلاق فرموده اند: و ما اءجرى على لسانى من لفظة فحش اءو هجر اءو شتم عرض اءو شهادة باطل اءو اغتياب مؤ من غائب اءو سبِّ حاضر و ما اءَشبه ذلك نطقا بالحمد لك و اغراقا فى الثناء عليك و ذهابا فى تمجيدك و شكرا لنعمتك و اعترافا باءحسانك و اءحصاء لِمِننك (218). «خدايا! به جاى هرزه گويى، بدگويى، گواهى دروغ، غيبت انسان مومنى كه غايب است ، دشنام به مومنى كه حاضر است و هرچه كه مصداق سوءاستفاده از زبان است ، مرا موفق كن كه گفتارم در سپاس تو و اغراق در ستايش تو و تمجيد تو و شكرگزارى نعمت تو و اعتراف به نيكى هايى كه به من كردى و شمارش منت هاى تو، باشد».


معایب سخن گفتن
1. بسیاری از گناهان با زبان صورت می‌گیرد از جمله غیبت، سخن چینی و ...
2. ذهنیت مثبت افراد در مورد فرد سخن‌گو، در بسیاری از موارد با سخنان بی‌جا و نادرست از بین می رود
3. فراهم شدن موجبات رنجیدگی خاطر افراد
4. خدشه دار شدن روابط افراد 5. تملّق، چاپلوسی و ...


بیهوده گویی؛ یکی از آفت های زبان
زیاده گویی و افراط در سخن گفتن مذموم است و انسان آنچه می گوید باید بداند که چه سخنی می گوید و چرا این سخن را می گوید. اگر آدمی در سخنان و در هدف سخن گفتن خود دقت نکند دچار اشتباهاتی می شود که ضرر آن به او و به دیگران می رسد. حضرت علی علیه السلام در کلامی آموزنده، از انسان هایی که گرفتار سخنان بیهوده اند، این گونه یاد می کند:
عَجِبْتُ لِمَن یتَکلَّمُ بِما لا ینْفَعَهُ فی دُنْیاهُ و لایکتَبُ لَهُ اُجْرَه فی اُخْراهُ. در شگفتم از کسی که درباره چیزی سخن می گوید که نه در دنیا برایش سودی دارد و نه در آخرت، پاداشی را نصیب او می کند.

به زبان آوردن سخنان بی فایده، حتی اگر گناهی را برای انسان در پی نداشته باشد، از آن جا که اوقات گران بهای عُمر را تباه می کند و آدمی را از یاد خداوند باز می دارد، مایه خُسران و خسارت در دنیا و آخرت خواهد بود.
پیام متن: پرهیز از سخنان بیهوده که نه سود دنیایی دارد و نه منعفت اُخروی، حُکم مسلّم هر عقل سلیم است.


آیا پرگویی و بیهوده گویی می تواند مانع خودسازی باشد؟
یکی از موانع خودسازی که ناشی از هوای نفس است، پرگویی است. مشکل پرگویی این است که باعث می شود انسان به انواع گناهان زبانی آلوده گردد. سخن در جای خود ارزش فراوانی دارد، ولی سکوت به دلیل اینکه مانع گناهان بسیاری می شود، در برخی مواقع بر سخن ترجیح دارد.

پرحرفی نکنید جز در مورد ذکر خدا
رسول خدا می فرمایند: «پرحرف نباشید جز درباره ذکر الهی که پرحرفی جز در مورد ذکر خدا موجب سختی و قساوت قلب است و دورترین مردم از قرب الهی کسی است که قساوت دل داشته باشد.»رسول خدا در این حدیث یکی دیگر از معایب پرحرفی را یادآور می‌شوند و يادآوري مي‌كنند که برای دوری از قساوت قلب و نزدیک شدن به قرب الهی سکوت را برای خود درونی کنید و دائم الذکر باشید. معایب کلام بی‌جا، بسیار است که شاید شمارش آن در این کلام نگنجد و از حوصله خواننده خارج باشد. پس به ذکر چند مورد از آن کفایت می‌کنیم. در مقابل اگر بخواهیم مزایا و معایب سکوت را بر شماریم کار بسیار راحت‌تر خواهد بود؛ زیرا معایب سکوت اندک و مزایای آن بسیار است.



ارزش سکوت
مراد از ستایش سکوت در آیات و روایات اسلامى، باز داشتن از پرگویى و سخنان لغو و بیهوده و گفتارهاى اضافى و غیر لازم است وگرنه در بسیارى از موارد، سخن گفتن، واجب و لب فرو بستن و سکوت، حرام مسلّم است. هدف از سکوت مبارزه با انبوه فضول کلام و سخنان اضافى و بى هدف، و احیاناً بى معنى یا گناه آلود است. ممارست بر سکوت سبب مى شود که انسان زبانش را در اختیار خود بگیرد، و از طغیان و سرکشى آن بکاهد و به این ترتیب به جائى مى رسد که جز حق نگوید و جز به رضاى خداوند سخن نراند. به همین دلیل، در حدیثى از امیرمؤمنان على(ع) مى خوانیم: « کسى که سخن بسیار بگوید خطا و لغزش او فراوان مى شود; و کسى که خطا و لغزشش فراوان گردد، حیاء او کم مى شود; و کسى که حیائش کم شود، پرهیزگارى اش کم مى شود; و کسى که ورعش کم شود، قلبش مى میرد; و کسى که قلبش بمیرد، داخل آتش دوزخ مى شود!» (نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه 349) در جایی دیگر امیر المومنین می فرمایند: « سخن مانند دارو است، اندکش مفید و کثیرش قاتل است!» (غرر الحکم، شماره 2182)

امام باقر علیه السلام فرمود: شیعیان ما بى زبانند (کم گوی و گزیده گویند)(اصول کافى ج: 3 ص : 175 روایة 2) زبان بیش از هر چیز دیگر بر انسان حاکمیت دارد، و همیشه در اختیار انسان است از این رو اگر افسار گسیخته باشد، خطرات آن با خطرات هیچ یک از اعضاء دیگر قابل قیاس نیست، آفات و گناهان کبیره ای که از زبان برمی خیزد، بسیار است که می توان آن را به گفته بعضی به دهها رسانید مانند: تهمت، دروغ، غیبت، سخن چینی، گواهی به باطل، خودستایی،اشاعه فحشاء و نشر اکاذیب، بیهوده گفتن، ناسزا گویی، خشونت با زبان، اصرار بی جا، تکدی گری و چاپلوسی با زبان، مسخره کردن، و آزار رسانی به دیگران با زبان، نکوهش دیگران، کفران نعمت با زبان، تبلیغ باطل و تشویق به گناه، وعده دروغ، بدزبانی، نهی از معروف و امر به منکر با زبان و... و بعضی از گناهان نیز به طور غیرمستقیم از زبان سرچشمه می گیرد و می تواند رابطه ای با زبان داشته باشد، مانند: ریا، حسادت، تکبّر، قتل نفس، زنا و روابط نامشروع و...بر همین اساس از رسول خدا(ص) روایت شده فرمود: «انّ اکثر خطایا ابن آدم فی لسانه؛ قطعاً بسیاری از گناهان انسان از ناحیه زبان او است.»

قرآن می فرماید : «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ ؛ بعضى از مردم خریدار سخنان بیهوده اند، تا به نادانى مردم را از راه خدا گمراه کنند . قرآن را به مسخره مى گیرند. نصیب اینان عذابى است خوار کننده» . (لقمان، 6) روشن است که لهو اعم از سخن و عمل بوده، مشتمل بر سخنان بیهوده یا سرگرم کننده که انسان را از یاد خدا باز می دارد می باشد. بنابراین پرحرفی از جمله مصادیق لهو الحدیث در آیه کریمه است و به همین جهت مذموم است. از آن جایی که هدف اصلی مومن در زندگی که می خواهد در مسیر تکامل حقیقی خود گام بردارد، تقرب به خدا و قرار گرفتن در جوار رحمت او است، از کار های لغو و لهو که انسان را از توجه به مقصد اصلی باز می دارد، پرهیز می کند. اصولا یکی از نشانه های انسان عاقل آن است که بی جا سخن نمی گوید، زیرا سخن گفتن بیان کننده میزان عقل آدمی است. از امام صادق(علیه السلام) نقل است : «دَلیلُ الْعاقِلِ التَّفَکُّرُ وَ دَلیلُ التَّفَکُّرِ الصَمْتُ؛ نشانه عاقل فکر کردن و نشانه فکر کردن، سکوت نمودن است. »( بحارالانوار، جلد 75، صفحه 300)

از جمله مضرات پرحرفی این است که قسمت مهمّى از نیروى فکرى انسان در سخنان بیهوده از میان مى رود؛ هنگامى که انسان سکوت را پیشه مى کند، نیروها متمرکز مى گردد، و فکر و اندیشه را به کار مى اندازد، ابواب حکمت را به روى انسان مى گشاید؛ به همین دلیل، مردم سخن گفتن بسیار را دلیل کم عقلى مى شمرند و افراد کم عقل سخنان بیهوده بسیار مى گویند.

امیر المومنین فرمود : الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ. انسان زیر زبان خویش پنهان است. (نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت 14.)



برخی از آثار و مضرات پرحرفی به شرح ذیل است:
۱. سلب فرصت سخن از دیگران
دیگران ممکن است به احترام شخص پرحرف سکوت کنند که پس از اتمام سخن او آنان نیز سخنان خود را مطرح کنند، اما چون ممکن است شخص پرحرف به مذموم بودن پرحرفی خود ملتفت نباشد یا فکر کند که دیگران اعتراضی بر این کار او ندارند، لذا حرف های خود را ادامه می دهد و دیگران فرصتی برای صحبت با یکدیگر پیدا نمی کنند. پس انسان هنگامی که با کسی یا در جمعی که همه می توانند با یکدیگر سخن بگویند، اگر شروع به صحبت می کند باید کوتاه سخن بگوید و کلام او طولانی نشود. حضرت امام علی (علیه السلام) می فرمایند: "آفَةُ الکَلامِ الإِطالَةُ"، "آسیب سخن گفتن، درازگویى است". (۱)

۲. عدم بهره مندی از سخن دیگران
یکی از ضررهایی که در اثر پرگویی به شخص پرحرف می رسد این است که همانگونه که دیگران فرصتی برای گفتگو با یکدیگر نمی یابند، او فرصتی برای شنیدن سخنان دیگران نمی یابد، چون پیوسته در حال سخن گفتن است. کسی که شهوت کلام و هوس حرف زدن داشته باشد، نیروی خود را صرف سخن گفتن می کند و دیگر برای شنیدن مطلبی احساس نیاز نمی کند. جالب است که خداوند متعال به انسان یک زبان داده است و دو گوش. ممکن است یک نکته اش این باشد که انسان باید کمتر سخن بگوید و بیشتر گوش بدهد. انسانی که از ابتدای خلقت چیزی را نمی دانست و در طول زندگی خود با انواع جهل های خود روبرو می شود و برای رفع آنها می کوشد، علیرغم تربیت شدن و یادگیری سبک زندگی و فراگیری علوم و مهارت های گوناگون، دچار انواع خطاها و اشتباهات می شود، این نشانگر این مطلب که او هنوز نیاز به تعلیم و تربیت، تذکر و کسب تجارب دارد. پس او بیش از آنکه به دیگران آموزش دهد، باید کسب علم و دانش کند، بیش از آنکه به دیگران تذکر دهد، باید از سخن، دانش و تجربه های دیگران استفاده کند و بیش از آنکه خود را شایسته نصیحت کردن بداند باید خود را نیازمند پند و اندرز بداند و با شنیدن انتقاد دیگران خود را اصلاح کند.

۳. منفور شدن شخص پرحرف
عادت به پرحرفی مذموم است و مردم این عادت را نمی پسندند، حتی کسی که عادت به پرحرفی دارد، پرحرفی دیگران را نمی پسندد و این را درک می کند که اگر شخص دیگری پرحرفی کند، او فرصتی برای حرف زدن نخواهد داشت و او مدام از این عادت ناپسند شخص دیگر رنج می برد تا اینکه خودش شروع به صحبت کند، خود این دلیل بر این مطلب است که پرحرفی مورد پسند مردم نیست، البته شخص پرحرف دوست دارد که یکطرفه سخن بگوید نه آنکه او یکطرفه حرف زدن دیگران را نیز بپسندد، چنین شخصی در نظر مردم منفور می شود. مثلاً شما از کسی سوالی می کنید، او علاوه بر این که پاسخ سوال شما را می دهد، حواشی بحث را نیز شروع به توضیح دادن می کند که ارتباطی به سوال شما ندارد و شما سودی از توضیحات بیشتر او نمی برید. این روش پاسخگویی باعث می شود که سوال کننده هیچگاه از او سوالی نکند. البته گاهی پیش می آید که سوال کننده درباره ابعاد مختلف مسئله بی اطلاع است و شخص پاسخگو پس از پاسخ دادن سعی می کند راهکاری برای حل مشکل او پیشنهاد دهد و او را راهنمایی کند، این کار خوبی است، اما باید شرایط را سنجید و حتی الامکان کوتاه و به مقدار نیاز پاسخ داد تا انسان موجب انزجار و تنفر دیگران از خود نشود. بهترین شاهد این گونه پاسخگویی کلام اهل بیت (علیهم السلام) است، چنانکه از نحوه پاسخ دادن در بسیاری از روایات نقل شده بر می آید که آن بزرگواران پاسخ را در عین کامل بودن کوتاه بیان می فرمودند. خود این یکی از شیوه های تبلیغی است که باعث جذب مردم به دین و علاقه مند شدن آنان به معارف دینی می شود و عمل کردن به آموزه های دینی را برای آنان آسان می گرداند. آن پیشوایان هدایت علاوه بر سیره عملی خود به شیعیان خود نیز دستور به جلوگیری از زیاده گویی داده اند. حضرت امام صادق (ع) می فرمایند: "مَعاشِرَ الشِّیعَةِ، کونوا لنا زَیناً و لا تکونوا علَینا شَیناً، قولوا لِلناسِ حُسنا، و احفَظُوا ألسِنَتَکُم، و کُفُّوها عنِ الفُضولِ و قَبیحِ القَولِ"،اى گروه شیعه! مایه زیور ما باشید و باعث ننگ برای ما نباشید. با مردم نیکو سخن بگویید و زبانهایتان را نگه دارید و از زیاده گویى و سخن زشت، بازشان دارید".


۴. از بین رفتن انگیزه عمل
شخصی که زیاد صحبت می کند علاوه بر اینکه انگیزه و فرصتی برای شنیدن صحبت های دیگران ندارد، به سخنان خود عمل هم نمی تواند بکند، چون پس از حرف های زیاد انگیزه عمل نیز از بین می رود و با لذت بردن از سخن گفتن درباره موضوعی، لذتِ عمل به آن را درک نمی کند تا عمل کند. وقتی به سیره و سبک زندگی علماء و عارفان واقعی توجه کنیم، مشاهده می کنیم که آنان کمتر سخن می گفتد و به سخنان مفید و وعظ و نصیحت زیاد گوش فرا می دادند و بیشتر عمل می کردند. ‌‌‌یکى از آقایان از علاّمه طباطبایى پرسید: چه کنم تا در نماز حضور قلب داشته باشم؟ ایشان فرمودند: اگر مى‌خواهى در نماز حضور قلب داشته باشى، کم حرف بزن.



سکوت برتر است یا سخن؟
سکوت اختیار کردن، انسان را از بسیاری از خطرها و آفت ها مصون می دارد و از این نظر، فضیلتی اخلاقی است، ولی این گونه نیست که همیشه سکوت، بهتر از سخن باشد؛ گاهی سخن گفتن، سودمندتر و واجب تر از سکوت است. جاحظ، ادیب و سخن شناس معروف که از نوابغ ادب، در کتاب البیان و التّبیین که یکی از ارکان چهارگانه ادب است، می نویسد: سخن زیاد که نکوهش و مذمت شده است، سخن بیهوده است؛ نه سخن مفید و سودمند. وگرنه علی بن ابیطالب و عبدالله بن عباس نیز سخن فراوان داشته اند.

پیام متن: در صورتی که سخن و کلام انسان، آفت و لغزشی در پی نداشته باشد، و به جا و به موقع، ادا شود، سودمندتر و سزاوارتر از سکوت است.


فوائد و آثار سكوت
‏ 1- كليد هر گونه راحتى و آسايش دنيوى و اخروى است.
2- موجب رضا و خوشنودى پروردگار متعال است.
3- حساب انسان در روز رستاخيز سبك و آسان مى‏شود.
4- از خطا، لغزش و اشتباه محفوظ مى‏ماند. 5- براى شخص جاهل پرده ساتر و براى عالم زينت است.
6- با سكوت هوا‏ها و هوس‌هاى نفسانى قطع مى‏شود.
7- به خاطر سكوت و جلوگيرى از تظاهرات مجاهدت با نفس حاصل مى‏شود.
8- در اثر قطع هوى و مجاهدت با نفس توجه به روحانيت و عبادات پيدا شده و حلاوت و لذت عبادت فهميده مى‏شود.
9- سختى قلب و قساوت دل مرتفع مى‏شود.
10- براى نفس عفت، حياء و پرهيزكارى حاصل مى‏شود.
11- در اثر سكوت، تدبر، تعقل و سپس مروت و مردانگى حاصل مى‏شود.
12- موجب تدبر صحيح و سپس موجب فهم و كياست و عقل است. پس «تا مجبور و ناچار نشدى، لب به سخن گفتن مگشاى و زبان فروبند، مخصوصا اگر شنونده اهل و مناسبى كه براى خدا و در راه خدا باشد مشاهده نكردى.»

به ندرت پیش می آید که انسانی به خاطر سکوت کردن خود را مورد سرزنش قرار دهد. شاید در همان لحظات ابتدایی با خود بگوید که به عنوان مثال چرا فلان حرف را نزدم، اما با گذشت زمان و فاصله گرفتن از آن موقعیت با خود می گوید چه خوب کاری کردم که سکوت پیشه کردم. این اندیشه همه ما در مورد سکوت کردن است. همه ما وقتی در جلسه‌ای در سخن گفتن و اظهار فضل زیاده روی می‌کنیم و یا حتی شاید زیاده روی هم نکرده باشیم، اما حرف به جا و ضروریی را هم بیان نکرده باشیم، تا مدت ها از سخن گفتن خود در آن مجلس پشیمان هستیم؛ زیرا احساس می کنیم که آن کلام بی‌جا جایگاه و ذهنیت افراد از ما را خدشه‌دار کرده است.


شاید کم حرف زدن مورد پسند بسیاری از ما باشد، اما در عمل برای انجام آن ناتوان باشیم و مدیریت درست بر روی آن نداشته باشیم، جالب است بدانید با استفاده از برخی راهکار‌ها می‌توانید بر روی صحبت کردن خود مدیریت داشته باشید، این کار از طریق انجام برخی تمرینات مداوم امکان پذیر است و موجب می‌شود تا با کمتر حرف زدن بیشتر مورد علاقه اطرافیان خود باشید.


قدرت کلمات
یکی از مباحث مربوط به زبان، قدرت سخن و انرژی کلمات است. ما از قدرت کلمه و کلام نباید غفلت کنیم. کلمات، چنان قدرتی دارند که می توانند آتش جنگی را بیفروزند و یا صلحی را بر قرار سازند، رابطه ای را به نابودی کشانند و یا آنرا محکمتر کنند. کلمات شما می توانند زیباترین رؤیاها را ایجاد کنند یا حتی می توانند شما و تمام چیزهای پیرامون شما را نابود کنند. کلمات منفی مسیر حرکت ما را نابود می کنند. کلمات قدرت بی نظیری دارند و می توانند براحتی بر اثر تکرار در ضمیر ناخودآگاه ما نفوذ کنند و باورهای ما را شکل دهند.

قدرت کلمات رو جدی بگیرید بخودتان اجازه ندهید هر حرف و کلمه ای رو به زبان آورید وقتی می گویید من نمی توانم پس نمی توانید.آن وقت احساس بی کفایتی خواهید کرد. وقتی می گویید زمان کافی ندارم آنگاه احساس شتاب خواهید کرد و سرشار از اضطراب خواهید شد . کلمات می توانند احساس تان را تغییر دهند و شما را به سمت تغییرات عمیق تر سوق دهند،کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی و امورمان شکل می دهند کلمات منفی می توانند کاملاً وضعیت سلامتی، زندگی و دیدگاه شما را تغییر دهند. کافی است احساساتتان با کلمات منفی ادغام شوند تا ببینید که چه فاجعه ای به بار می آورند! بله می توانند کاملاً سلامتی شما را به خطر بیندازند.

کلمات قدرت این را دارند که شما را بیمار کنند یا درمان کنند. بسیاری از بیماری های روانی از طریق کلمات منفی عارض می شوند، روان شناسان با کلمات مثبت قادر اند بسیاری بیماری های روانی را درمان کنند. بیماری های فکری تنها با کلمات قابل درمان اند، آشیل، نمایشنامه نویس یونان باستان، نوشته است، "کلمات پزشک ذهن بیمارهستند." کلمات قدرت شفا، ویرانی و تغییر دنیای شما را دارند، ما با کلمات می توانیم زندگی افرادی را که با آنها ارتباط داریم، تخریب کرده ویا بسازیم.

یک کلمه قادر است کسی را دوست یا دشمن سازد. می تواند خانواده ای را از هم بپاشد، یا استحکام ببخشد. استفاده از کلمات مثبت سازنده است و کلمات منفی ویرانگر می باشند.

کلمه به لحاظ دینی هم ارزش فراوانی دارد. اولین چیزی که بر پیامبر اسلام (ص) وحی شد، کلمه بود. قرآن کلمات خدا است، همین کلمات هستند که انسان را هدایت می کنند. انبیای الهی با سخن و کلمه بر مردم تاثیر هدایتی می گذاشتند. رهبرانی مذهبی تنها با مردم سخن می گویند. رشد معنوی بشر مدیون کلمات است.


 پر حرفی می‌تواند ریشه در کودکی فرد داشته باشد، حرف زدن کودک با خودش و بیان داستان‌های تخیلی می‌تواند منجر به پر حرف شدن کودک شود؛ و یا شاید این تصور وجود داشته باشد که سکوت کردن شما موجب کمتر شدن محبوبیت و حاکمیت سکوت بر جمع می‌شود، اما در حقیقت کمتر حرف زدن موجب می‌شود تا شما سخنان تأثیرگذار بیشتری را ارائه دهید.
 
گوش دادن کمک می‌کند اطلاعات بیشتری کسب کنید و اطرافیان را بهتر بشناسید و به شما یاد می‌دهد که چگونه با جملات مختصر و مفید منظور خود را به‌درستی منتقل کنید. در ادامه سه استراتژی کاربردی برای پیشگیری و درمان پرحرفی را معرفی می‌کنیم. همراه ما باشید.
 
 
راهکار اول: حرف خود را تا جایی که امکان دارد مختصر کنید
فقط زمانی که لازم است حرف بزنید
هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد. قبل از اینکه سخن‌گفتن را آغاز کنید، از خودتان بپرسید که آیا واقعا لازم است که چیزی بگویید یا نه. اگر آنچه قصد گفتنش را دارید ربطی به بحث ندارد، بهتر است از گفتن آن پرهیز کنید. مردم جذب صحبت‌های کسی می‌شوند که کلمات و جملات خود را بادقت انتخاب می‌کند. کسانی که همواره در حال اظهارنظر و نقل داستان هستند به‌مرورزمان محبوبیت خود را از دست می‌دهند. معمولا بیشتر گفته‌های افراد پرحرف بی‌ربط و غیرضروری است.

لازم نیست برای خالی‌نبودن عریضه‌ در مجلسی پرحرفی کنید
گاهی تنها دلیل افراد برای حرف‌زدن شکستن سکوت است. این افراد برای شکستن سکوت در جمع‌های علمی و حرفه‌ای مثل محیط کار یا مدرسه سخن‌گفتن را آغاز می‌کنند. اما باید بدانیم که گاهی سکوت چندان هم بد نیست و نیازی به شکستن این سکوت وجود ندارد. مثلا زمانی که شما و همکارتان در یک اتاق مشغول استراحت هستید، نیاز نیست سکوت را با شروع یک گفت‌وگوی غیرضروری از بین ببرید. شاید همکار شما برای استراحت به سکوت نیاز داشته باشد و تمایلی به صحبت نداشته باشد. در چنین مواقعی لبخند زدن دوستانه و حفظ سکوت مؤدبانه‌تر خواهد بود.
 

به کلماتی که انتخاب می‌کنید دقت کنید
وقتی زیاد و مداوم حرف می‌زنید، هرچه به ذهن‌تان می‌رسد به زبان می‌آورید. برای‌اینکه یاد بگیرید کم حرف بزنید، باید یاد بگیرید که قبل از حرف‌زدن فکر کنید. قبل از حرف‌زدن به آنچه می‌خواهید بگویید کمی فکر کنید و حرف‌تان را سبک‌سنگین کنید. این روش باعث می‌شود از زدن برخی حرف‌ها منصرف شوید و کمتر حرف بزنید.

کسانی که زیاد صحبت می‌کنند به‌احتمال زیاد بسیاری از اطلاعات محرمانه و حرف‌های خصوصی را ناخواسته بر زبان می‌آورند. قبل از زدن چنین حرف‌هایی حتما کمی مکث کنید. فراموش نکنید که آب رفته به جوی بازنمی‌گردد. همیشه وقت دارید که اطلاعات بیشتری را درمورد یک مسئله در اختیار دیگران قرار دهید، اما وقتی حرف محرمانه‌ای را در جمع بر زبان می‌آورید، دیگر آن حرف خصوصی نیست و، برای جبران، کاری از دست شما ساخته نخواهد بود.
 
 
هنگام حرف‌زدن زمان را در نظر بگیرید
وقتی حواس‌تان به زمان باشد، کمتر حرف خواهید زد. معمولا بعد از گذشت ۲۰ ثانیه احتمال اینکه مخاطب‌تان تمرکز خود را از دست بدهد زیاد است. درنتیجه، وقتی ۲۰ ثانیه حرف زدید، حواس‌تان به شنوندگان باشد که آیا مشتاق شنیدن ادامه سخنان شما هستند یا خیر. به زبان بدن آنها توجه کنید. بی‌قراری، چک‌کردن مداوم تلفن همراه و نگاه‌کردن به درودیوار نشان می‌دهد که مخاطب شما خسته شده است. پس بهتر است هرچه سریع‌تر حرف را کوتاه و تمام کنید. در حالت کلی، بهتر است بیش از ۴۰ ثانیه به‌طور مداوم صحبت نکنید، چون باعث می‌شود مخاطب خسته شود و به ادامه حرف‌های شما توجه نکند.

برای رفع استرس پرحرفی نکنید
گاهی صرفا برای رفع تشویش حرف می‌زنیم. پس هروقت احساس کردید پرحرفی می‌کنید تا استرس خود را کاهش دهید، بهتر است برای غلبه بر استرس خود از روش‌های مناسب‌تر کمک بگیرید. در مواقع پرحرفی بهتر است چند لحظه سکوت و احساس خود را ارزیابی کنید. آیا استرس دارید؟ اگر استرس دارید تا ده بشمارید یا نفس عمیق بکشید. اگر قرار است برای جمع سخنرانی کنید، بهتر است، برای کاهش استرس، متن سخنرانی خود را آماده و از چند روز قبل آن را تمرین کنید. البته کمی استرس قبل از سخنرانی اصلا عجیب نیست و طبیعی است. اگر همواره از بودن در جمع احساس استرس می‌کنید برای حل مشکل به یک روان‌پزشک مراجعه کنید.
 

برای جلب‌توجه و رضایت دیگران پرحرفی نکنید
این مورد بیشتر در موقعیت‌های مختلف کاری رخ می‌دهد و افراد برای جلب‌توجه و تاثیرگذاری روی دیگران حرف می‌زنند. بهتر است برای جلب‌توجه و، به اصطلاح، خودی نشان‌دادن پرچانگی نکنید.

بدانید که برای شنوندگان، مختصر و مفید حرف‌زدن از حرف‌های بی‌سروته جذاب‌تر است. به‌جای پرحرفی‌کردن درباره خودتان، حرف‌هایی بزنید که واقعا ارزش گفتن دارند.
 
راهکار دوم: بیشتر گوش کنید
تمام حواس‌تان را بر کسی متمرکز کنید که در حال حرف‌زدن است
هنگام گفت‌وگو هرگز گوشی خود را چک نکنید یا اطراف را نگاه نکنید. به اینکه برای شام چه بخورید یا بعد از ساعت کاری کجا بروید فکر نکنید. تمام توجه خود را به طرف مقابل معطوف کنید. به‌این‌ترتیب، بهتر گوش می‌کنید و درمورد آنچه گفته می‌شود تمرکز دارید. به چشم‌های گوینده نگاه کنید و اگر گاهی تمرکز خود را از دست دادید، سعی کنید به زمان حال برگردید و به گوش‌دادن ادامه دهید.

ارتباط چشمی برقرار کنید
برقراری ارتباط چشمی نشانه توجه شماست. هنگامی که کسی با شما صحبت می‌کند به چشم‌های او نگاه کنید. این کار به معنای حضور و توجه شماست. قطع ارتباط چشمی ممکن است دور از ادب و به معنای بی‌توجهی باشد. هنگام گفت‌وگو تلفن همراه خود را داخل کیف یا جیب خود بگذارید تا مجبور نشوید هرازچندگاهی گوشی را نگاه کنید و حواس‌تان از جریان گفته منحرف شود. اگر مخاطب‌تان هنگامی که شما در حال صحبت هستید تماس چشمی خود را با شما قطع کند، این حرکت به احتمال زیاد نشانه این است که او خسته شده یا شما پرحرفی کرده‌اید. در چنین مواردی بهتر است کمی مکث کنید یا به طرف مقابل نیز فرصت حرف‌زدن بدهید.
 

به حرف‌های طرف مقابل فکر کنید
سعی کنید گوش دادن فعالانه را یاد بگیرید. هنگامی که کسی در حال حرف‌زدن است، شما باید به حرف‌های او گوش کنید. طرف مقابل را هنگام گوش‌دادن قضاوت نکنید. حتی اگر با آنچه گفته می‌شود مخالفید، منتظر بمانید تا نوبت شما برای حرف‌زدن برسد. وقتی دیگری در حال حرف‌زدن است، به‌جای فکرکردن به اینکه چه جوابی باید بدهید، روی حرف‌های او تمرکز کنید. برای تمرکز بهتر می‌توانید گفته‌های طرف مقابل را در ذهن خود تصور کنید. هچنین می‌توانید کلمات و عبارت‌های کلیدی حرف‌های او را به خاطر بسپارید.
 

هنگام گفت‌وگو به حرف‌های طرف مقابل اشاره کنید
در هر گفت‌وگویی نوبت حرف‌زدن به خود شما هم می‌رسد. قبل از حرف‌زدن نشان دهید که به آنچه گفته شده گوش داده‌اید. حرف‌هایی را که شنیده‌اید با جمله‌بندی خودتان تکرار و سؤال کنید. لازم نیست صحبت‌های طرف مقابل را کلمه‌به‌کلمه تکرار کنید. فقط برداشت خود از صحبت‌های او را بیان کنید. گوش‌کردن فعال باعث توجه کامل به حرف‌های طرف مقابل می‌شود و به او نشان می‌دهد که شما در حال گوش‌دادن هستید. البته باید بدانید که گوش‌دادن فعال به معنای قطع‌کردن مداوم صحبت‌های گوینده یا راهی برای بیان نظرات خودتان نیست.

از عباراتی مثل «پس شما می‌گویید برای جشنی که شرکت در هفته آینده برگزار خواهد کرد نگران هستید» استفاده کنید. بعد از چنین عباراتی می‌توانید از گوینده سؤال کنید. به‌عنوان‌مثال، جمله قبلی را با این سؤال ادامه دهید، «فکر می‌کنید علت این نگرانی چیست؟ اگر مایل باشید می‌توانیم بیشتر دراین‌باره صحبت کنیم». هنگام گفتگو سعی کنید احساس همدلی خود را به طرف مقابل نشان دهید و او را قضاوت نکنید.

راهکار سوم: در رعایت قوانین کم‌حرفی بیراهه نروید
نظرات خود را در موارد ضروری حتما بیان کنید
رعایت کم‌حرفی به این معنا نیست که در مواقع لزوم از خودتان دفاع نکنید یا منظور خود را بیان نکنید. اگر مسئله‌ای به‌طور جدی ذهن‌تان را درگیر کرده یا نظری دارید که احساس می‌کنید بسیار اهمیت دارد، حرف‌تان را بزنید. افراط در کم‌حرفی نیز مثل افراط در هر کار دیگری صحیح نیست. پس به بهانه کم‌حرفی اطرافیان را از شنیدن نظرات مهم و شاید حیاتی خود محروم نکنید. دانستن اینکه چه زمانی لازم است حرف بزنید از اصول اولیه مهارت در کم‌حرفی است. به‌عنوان‌مثال، وقتی در زندگی شخصی خود دچار یک مشکل جدی می‌شوید، بهتر است، برای کمک‌گرفتن از دوستان و نزدیکان مورداعتمادتان، مشکل را با آن‌ها در میان بگذارید. یا اگر در زمینه کاری نظری دارید که می‌تواند تأثیرات مثبتی روی روند کار داشته باشد، حتما نظر خود را در جمع مدیران و همکاران بیان کنید.

 
در برقراری ارتباط چشمی افراط نکنید
همان طور که گفته شد، برقراری ارتباط چشمی بسیار مهم است. اما ارتباط چشمی مداوم برای طرف مقابل چندان خوشایند نخواهد بود. هدف از ارتباط چشمی ایجاد اعتماد و جلب‌توجه است، اما اگر بیش‌ازحد بر ارتباط چشمی اصرار کنید، نتیجه معکوس خواهید گرفت و باعث سلب اعتماد طرف مقابل خواهید شد. بهتر است بعد از هر ۷ تا ۱۰ ثانیه ارتباط چشمی، مسیر نگاه خود را تغییر دهید.

ارتباط چشمی افراطی در برخی فرهنگ‌ها، به‌ویژه فرهنگ‌های آسیایی، به معنای بی‌احترامی است. پس بهتر است در برخورد با افرادی با فرهنگ‌های متفاوت، از اصول و آداب معاشرت آنها، ازجمله درمورد برقراری ارتباط چشمی، آگاه شوید.

هنگام گوش‌دادن به نظرات دیگران تعصب را کنار بگذارید
هر انسانی نظر و عقیده منحصر به خودش را دارد. تعریفی که هر فرد از درست و غلط دارد ممکن است با دیگری متفاوت باشد. وقتی به حرف‌های فرد دیگری گوش می‌کنید، ممکن است چیزهایی بشنوید که چندان هم موردقبول شما نیستند. اما بهتر است قضاوت کردن کردن درباره دیگران را تاخیر بیندازید. اگر مچ خودتان را هنگام قضاوت طرف مقابل گرفتید، دست از قضاوت بردارید و روی صحبت‌های او متمرکز شوید.

و در آخر باید گفت سکوت هیچ گاه یک معنای خاص ندارد: سکوت دو دوست روبروی هم ، سکوت دو دل داده که نگاه در نگاه یکدیگر دارند، سکوت آن سارق که در کمین سرقت است، سکوت دانشجویان در سر کلاس درس و همچنین سکوت استاد، سکوت کسی که نامش را صدا می زنند و او پاسخی نمی دهد، سکوت کسی که برای سکوتش حق السکوت گرفته، سکوت کسی که در حال اندیشیدن است، سکوت کسی که در حال مطالعه است، سکوت هنرمندی که در حال خلق یک اثری هنری است، سکوت مترجمی که سعی در شناخت سکوت نویسنده دارد، سکوت کسی که شرمنده است و سکوت کسی که مُرده است.


دستورالعمل
اکنون به دستورالعمل زیر توجه کنید. توجه به موارد زیر به شما کمک می کند که به راحتی زبان خود را تحت کنترل خود درآورید:
1- هر روز صبح با خود شرط کنید که زبان خود را به کنترل خود درآورید و کمتر سخن بگویید در طول روز نیز در موقعیت هایى که احتمال خروج از حد معمول حرف زدن است این مشارطه را به یاد خود آورده در پایان روز نیز به محاسبه عملکرد روزانه خود بپردازید تا به تدریج تسلط کافى و کاملى بر سخن گفتن خود پیدا کنید.
2- لیستى از مضرات پر حرفى را بنویسید و هر روز آن را مرور کنید و چند نکته دیگر به آن اضافه کنید.
3- لیستى از گناهانى که به وسیله زبان انجام مى شود تهیه کنید و روز به روز آن را مطالعه و تکمیل کنید
4- ارزش و اهمیت سکوت و کم حرف زدن را در لابه لاى کتب علمى، اخلاقى و روایات ائمه معصومین(ع) مطالعه کنید و درباره آنها بیاندیشید.
5- نکات و احایث و مطالبى که درباره ترغیب به سکوت و تفکر و تدبر وجود دارد یادداشت کنید و هر روز آن را کامل کنید.
6- سعى کنید بیشتر شنونده باشید تا گوینده و از زمان کوتاه شروع و روز به روز به مقدار آن بیافزایید.
7- سعى کنید در مورد هر کارى نظر ندهید بگذارید بیشتر دیگران نظر بدهند.
8- با اساتید، بزرگان و افراد باتجربه اى که قابل اعتماد و احترام شما هستند بیشتر رفت و آمد کنید و از آنها الگو بگیرید
9- دوستان متین و کم حرف را به عنوان رفقاى صمیمى خود انتخاب کرده و با آنها بیشتر رفت و آمد کنید.در صورت امکان، هم اتاقى هاى حلیم و کم حرف را انتخاب کنید.
10- هر بار که نتوانستید جلوى پرحرفى خود را بگیرید به گونه اى خود را جریمه و یا تنبیه کنید میزان تنبیه باید متناسب با خطا باشد مانند این که براى هر خطا یک صدقه یا روزه قرار دهید.
11- هر بار که موفق شدید جلوى پر حرفى خود را بگیرید به گونه اى خود را تشویق کنید برای شما ارزوی موفقیت در تمام مراحل زندگی داریم
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: