میانجیها نام کتابی است اثر ژیل دلوز که البته بهتر است بگویم بخشی از یک کتاب بزرگتر که این اثر مقاله از آن کتاب میباشد. دلوز در این کتاب میگوید ما در دوران پر ادباری بهسر میبریم: دوران واکنش ها
شفاآنلاین>سلامت> میانجیها نام کتابی است اثر ژیل دلوز که البته بهتر است بگویم بخشی از یک کتاب بزرگتر که این اثر مقاله از آن کتاب میباشد. دلوز در این کتاب میگوید ما در دوران پر ادباری بهسر میبریم: دوران واکنش ها.
وی عقیده دارد واکنشی بودن و فقدان فکر و خلاقیت در همه حوزها اعم از علم و فلسفه و هنر و در سرتاسر زندگی رایج شده است. فلسفه امروز دیگر آفریننده نیست بلکه بازتابی است. مثال سادهای از ورزش میزند میگوید در گذشته ورزشکار منشا نیرو و حرکت بود مثل دویدن، پرتاب کردن نیزه و... اما امروزه ورزشکار منشا نیرو و حرکت نیست مثل موج سواری، کایت سواری و... که یک موج بزرگ یا کوچک یا باد منشا حرکت است.
به همین سیاق میتوان گفت جامعه ایران ما هم یک
جامعه واکنشی است. اتفاقی میافتد و همه به یکسان شروع به واکنش نشان دادن میکنند. مثلا از چوپان و راننده تا دانشگاهیان شعر عارف قزوینی مبنی بر «از خون جوانان وطن لاله دمیده...» را که خانمی ناشیانه میخوانده استوری گذاشتند و یا در شبکههای اجتماعی فوروارد کردند و پیامهایی شبیه بهم. دریغ از فکری و تحلیلی. مطمئنا این واکنشها مقطعی بوده و از بین خواهد رفت. دلوز مفهومی دارد بنام بدن بدون اندام «Organs withouBody» بدن با اندام بد نیست که کل ارگانیسم در خدمت یک مرکز کنترلگر است و هیچکدام از ارگانیسم به تنهایی فکری نمیکنند.
بدن با اندام مثل موش کوری در درون تونلهاست اما بدن بدون اندام تکههایی از بدن هستند که دائما در حال شدن هست بدنی مرکززدایی شده و ریزموار که مسیرها را پیدا میکنند. وی خلاقیت و عدم واکنشی بودن را در گرو میانجیها میداند. میانجی کسی یا چیزی است که میتواند واقعیت را برای خودش تحریف کند. به عبارتی فهمی برای خودش از واقعیت بکند که دلوز میگوید افسانهسازی یا داستانپردازی خودش از واقعیت را بوجود میآورد. دلوز غالب کتابهایش را با همکاری گتاری نوشته است.
دلوز در این کتاب میگوید گتاری میانجی من بود و من نیز میانجی او بودم یعنی هر یک از ما دیگری را تحریف میکرد و هر یک از ما مطالبی را که دیگری مطرح میکرد به شیوه خودش میفهمید و این تحریفها یعنی هر یک به شیوه خود فهمیدن منجر به تولید حقیقت بود. البته دلوز علت جامعه واکنشی را رسانهها میداند. رسانهها با تولید گزارههای بیسر و ته و بیحاصل مردم را مجبور میکنند که خود را بیان کنند. نیروهای سرکوبگر مردم را از بیان کردن منع نمیکنند بلکه مجبور میکنند خود را بیان کنند بدون اینکه چیزی برای بیان داشته باشند؛ همه به مدد رسانه، خود را بیان میکنند اما بیانهای واکنشی. اکبر زمانی / روزنامه آفتاب یزد