رفتار سازگار به رفتاری اطلاق میشود که شخص بتواند در محیط اطراف خود به بیشترین سطح از موفقیت نایل آمده و کمترین میزان درگیری با دیگران را تجربه کند.
شفاآنلاین>سلامت> تحریک با روش امواج فراصوت ترانس کرانیال با شدت پایین میتواند هم فعالیت مغز و هم رفتارهای مرتبط با این فرآیندهای تقسیم اعتبار را تعدیل کند.به گزارش شفاآنلاین: نتایج یک مطالعه جدید بر روی میمونهای ماکاک نشان داده که کدام بخشهای مغز از فرآیندهای تقسیم اعتبار پشتیبانی میکنند و برای اولین بار چگونه تحریک با روش امواج فراصوت ترانس کرانیال با شدت پایین میتواند فعالیت مغز و هم رفتارهای مرتبط با فرآیندهای تقسیم اعتبار را تعدیل کند.
تصور کنید که در یک امتحان قبول شدهاید و به جای آنکه فکر کنید قبولی شما به ساعتهای زیادی که وقف مطالعه در آن زمینه کردهاید، بستگی داشته است؛ فکر کنید موفقیت شما به جورابهایی که پوشیده بودید یا برای مثال تعداد بیسکویتهایی که خورده بودید، بستگی داشته است. این افکار با مسئله"تقسیم اعتبار/امتیاز" مرتبط است که در آن شخص یا حیوان نتیجه اشتباهی را به یک رویداد نسبت میدهد. این مسئله در انواع مختلف اختلالات روانپزشکی مانند اعتیاد یا اختلال وسواس فکری-عملی نیز وجود دارد.
بنابر اعلام بی تی اس این مطالعه را محققان دانشگاه پلیموث انجام شده، در مجله "Science Advances" منتشر کرده اند. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که فعالیتهای مربوط به تقسیم اعتبار در ناحیه پیش پیشانی جانبی مغز که از رفتارهای سازگار پشتیبانی میکند، میتواند بهسرعت و ایمن با امواج فراصوت ترانس کرانیال مختل شود.
رفتار سازگار به رفتاری اطلاق میشود که شخص بتواند در محیط اطراف خود به بیشترین سطح از موفقیت نایل آمده و کمترین میزان درگیری با دیگران را تجربه کند. این اصطلاحی است که در زمینههای روانشناسی و آموزش ویژه به کار میرود.
محققان دریافتند پس از تحریک این ناحیه مغزی، حیوانات مورد مطالعه در تصمیم گیریهای خود دقیقتر شدند. این مطالعه همچنین نشان داد که اگر ناحیه دیگری از مغز (همچنین بخشی از قشر پیشپیشانی مغز) تحریک شود، این فرآیند دست نخورده باقی میماند و این موضوع برای اولین بار نشان میدهد که چگونه تحریک بخش خاصی از مغز میتواند به چه تغییراتی منجر شود.
دکتر "السا فوراگنان" (Elsa Fouragnan)، نویسنده ارشد این مطالعه گفت: مغز مانند یک موزاییک است و چندین بخش دارد که کارهای متفاوتی را انجام میدهند. هر بخش ممکن است به رفتار خاصی مرتبط باشد. چالش اول این است که بدانیم آیا این رفتار واقعا به ناحیه خاصی از مغز مرتبط است یا خیر که تنها تحریکی مغز به ما امکان میدهد به این سوال پاسخ دهیم. چالش دوم این است که اگر یک قسمت را مختل یا تعدیل کنید، آنگاه میتواند روی چندین قسمت دیگر تأثیر بگذارد یا خیر، بنابراین باید بدانیم که نواحی مغز چگونه با هم کار میکنند و اگر یکی از آنها تحریک یا مختل شود، چگونه بر یکدیگر تأثیر میگذارند. ما امیدواریم که این یافتهها بتواند راه را برای مطالعات جدید در انسانها، بهویژه در بیمارانی که مشکلات سلامت روانی را تجربه میکنند، هموار کند.