از همین جا اهمیت موضوع «خودمراقبتی» مطرح میشود یعنی هر جا بحث عوامل
روانی، رفتاری و به ویژه رفتاری مطرح است «خودمراقبتی» بهعنوان عامل موثر
مطرح میشود.
موضوع خودمراقبتی به ٣ عامل رفتاری، فردی و اجتماعی مربوط میشود. درواقع
«خودمراقبتی» تحتتاثیر این ٣ مجموعه قرار میگیرد. در بحث عوامل رفتاری
باید به مهارتهایی که فرد برای ایجاد سلامتی دارا است در حوزه بهداشت و
روان اشاره کرد که در این میان مهارتهای زندگی اهمیت زیادی دارد همچنین
مهارت کنترل خشم، استرس و مهارتهای ارتباطی نقش مهمی در پیشگیری از
بیماریها و کنترل آنها دارا است.
علاوهبر عوامل رفتاری، عوامل فردی نیز موثر است نگاه فرد به خود و
توانمندیها و سلامتیاش و اینکه چقدر خود را مثبت ارزیابی میکند و در
کنترل بیماریها توانمند است در «خودمراقبتی» اثر مهمی دارد چنانچه فرد
معتقد باشد که بیماریها و مشکلات قابل کنترل هستند بهتر میتواند خود را
با شرایط وفق دهد. در این میان اصلیترین عامل «خودکارآمدی» یا توانایی
کنترل فرد است که نقش مهمی را
ایفا میکند.
سومین عاملی که آن را بهعنوان عوامل اجتماعی میتوان نام برد شامل عوامل
محیطی و شبکه اجتماعی است. در عوامل محیطی وجود عوامل خطر و اینکه چه
عوامل محافظتکننده محیطی وجود دارد و فرد از چه شبکه و تعاملات اجتماعی و
حمایـتهای اجتماعی برخوردار است، اهمیت دارد.
برای اینکه فرد بتواند به نحو موثری با مشکلات جسمی و روانی مقابله کند
علاوهبر مهارتهای زندگی و سلامتی باید مراقب نوع نگاه خود و عوامل
اجتماعی نیز باشد. بر این اساس یادگیری مهارتهای زندگی و تغییرات شناختی
به خودمراقبتی در زمینه سلامت روان منجر میشود.
«استرس» بهعنوان عاملی شناخته میشود که میتواند سلامت روان را به خطر
اندازد. میزان کنترل فرد در مواقعی که دچار استرس و فشار روانی میشود
اهمیت بسزایی دارد استرس صرفا نمیتواند فرد را از پا بیندازد بلکه مهارت
مقابله و نوع نگاه ما نیز به کنترل عوامل استرسزا کمک میکند مثلا فردی که
با بیماری اعضای خانوادهاش مواجهه میشود دچار استرس خواهد شد چنانچه فرد
بیماری را بهعنوان عامل بدبختی تلقی و احساس کند نمیتواند از پس آن
برآید. استرس طاقتفرسایی را تجربه خواهد کرد.
در این حالت فرد به شدت تحت تاثیر استرس قرار خواهد گرفت و سلامت روانیاش
دستخوش تغییر میشود، اما چنانچه مهارت کنترل استرس را داشته باشد و به
توانمندی خود و اعضای خانوادهاش در بهرهگیری از روشهای کنترل بیماری
واقف باشد به جای درماندگی از روشهای منطقی و موثر برای مقابله با آن
بیماری و کنترل آن بهره میگیرد و چه بسا بیماری تاثیر کمتری بر سلامت
روانی فرد بگذارد.