به گزارش شفاآنلاین:حسین ابراهیمیمقدم در خصوص چگونگی ارتباط والدین در حضور فرزندان اظهار داشت: ارتباطات خانوادگی و روابط پدر و مادر با یکدیگر، بر فرزندان (در همه گروههای سنی) تاثیرگذار است.
این رواندرمانگر تصریح کرد: به عنوان مثال، برخی از والدین تصور میکنند، فرزندان در سنین کودکی که اصطلاحا «زبان باز نکردهاند» مفهوم واژهها، الفاظ رکیک و بیحترامی والدین به یکدیگر را درک نکرده و بنابراین تاثیر نمیپذیرند.
وی ادامه داد: اما در این دوران، کودک علیرغم عدم درک الفاظ رکیک و بیاحترامی، احساسات و عواطف پدر و مادر، لحن صدا و زبان بدن را فهمیده و این احساسات میزان امنیت محیط پیرامونی را برای او تعیین میکند.
ابراهیمیمقدم با اشاره به مشکلات ناشی از تجارب کودکی افزود: در صورت احساس عدم امنیت، پایههای زندگی روانی او در سالهای آتی به طور متعارف پایهریزی نخواهد شد و امروز بخش اعظم مشکلات شماری از مراجعان مراکز مشاوره و روانشناسی، ناشی از تجارب تلخ دوران کودکی است.
این روانشناس همچنین با تاکید بر اهمیت آموختههای دوران کودکی توضیح داد: میزان یادگیری کودک در ۵ سال نخست زندگی معادل آموختههای او از ۵ سالگی به بعد است.
وی با بیان اینکه برخی از والدین هم با تصور اهمیت این دوران، صرفا در ۵ سال نخست دوران کودکی احترام متقابل را حفظ میکنند، تاکید کرد: جنین در رحم مادر هم این اختلافات را درک میکند.
این استاد دانشگاه توضیح داد: با بروز اختلافات خانوادگی و افزایش تنش و نگرانی در خانواده، طپش قلب مادر افزایش یافته و سیستم سمپاتیک فعال میشود، این مساله باعث ترشح آدرنالین شده و جنین از طریق بند ناف با دریافت مواد غذایی و خون مادر، این محرکهای اضطرابی را هم دریافت میکند.
وی افزود: بنابراین کودک قبل از تولد، حالات اضطرابی را به همراه داشته و در دوران کودکی و نوجوانی با تداوم اختلافات پدر ومادر، برخی رفتارها همچون بیاختیاری ادراری، جویدن ناخن و گاه تیکهای عصبی مانند تیکهای چشمی را بروز میدهد.
ابراهیمیمقدم اضافه کرد: با آغاز دوران مدرسه و مشاهده این اختلافات، ترسی درون فرزندان ایجاد میشود و این مساله بروز وابستگی کودکان به والدین را به دنبال خواهد داشت، این وابستگی که با آغاز دوران مدرسه باید کاهش یابد، در کودکان تشدید شده و در کلاسهای آموزشی به طور مداوم ذهن کودک را به رویدادهای احتمالی خانه سوق میدهد.
وی تاکید کرد: در حقیقت مشاهده اختلافات پدر و مادر در این دوران باعث میشود، کودک به طور دائم در ترس و وحشت ناشی از فرضیههای احتمالی همچون درگیری والدین، کتک خوردن مادر، مرگ یکی از طرفین و... بوده و تمرکز کافی برای یادگیری دروس آموزشی را نداشته باشد.
وی افزود: برخی از فرزندان در مدرسه به دلیل این ترس و وحشت روانی، مدام به فکر اتمام کلاس و خروج از مدرسه بوده و برخی از کودکان و نوجوانان نیز سعی در فرار از مدرسه خواهند داشت.
این مشاوره خانواده یادآور شد: در نتیجه این مسائل فرزندان به محیط خارج از منزل کشیده شده و این مساله میتواند آسیبهای متعددی را به دنبال داشته باشد. اصطلاحا پسران و دختران فراری که مورد تعدی و تجاوز و سوءاستفاده قرار میگیرند نیز میتواند ناشی از مشکلات خانوادگی باشد.
ابراهیمیمقدم ادامه داد: این فرزندان همچنین برای جلب توجه گاه به مسائلی چون اعتیاد به سیگار و مواد مخدر روی آورده و احساس میکنند، باید یک بازنمایی از زندگی پدر و مادر داشته باشند.
وی افزود: این فرزندان باوجود اینکه اذعان داشته در یک محیط ناامن پرورش یافته و شاهد ناسازگاری و بیاحترامی والدین به یکدیگر بودهاند، برای ازدواج و تشکیل زندگی مشترک، همسری با شرایط مشابه را انتخاب میکنند.
ابراهیمیمقدم گفت: در واقع این فرزندان الگوی رفتاری و سبک صحیح زندگی را نیاموخته و خواستار تغییر و تحول هم نیستند، زیرا تصور میکنند که سبک زندگی آموخته شده، سبک قالب و صحیح زندگی است.
این مدرس یادآور شد: رفتارهای توام با بیاحترامی موجب کاهش احساس ارزشمندی شده و کاهش این اعتماد و عزت نفس میتواند اعمال و رفتارهای متعددی همچون خیانت و طرد طرف مقابل را به همراه داشته باشد. در واقع این رفتار و سبک زندگی همانند یک الگو از طریق خانواده به فرزندان منتقل و این چارچوب غلط زنجیرهوار ادامه خواهد یافت.
وی تصریح کرد: این فرزندان همچنین احساس کینه و بغض وعناد نسبت به والدین را در دوران کهولت سن پدر ومادر بروز داده و والدین را در دوران ناتوانی حمایت و پشتیبانی نخواهند کرد، در مقابل فرزندان خود نیز اینگونه عمل میکنند و جز این رفتار و عمل را نیاموختهاند.
ابراهیمیمقدم اظهار داشت: در حقیقت زنجیره خشونت و بیاحترامی، تهمت و افترا و ناسازگاری نسل به نسل منتقل شده و بنابراین برای حرکت در مسیر درست باید از امروز این زنجیره را قطع کنیم.ایرنا