شفا آنلاين-شهر لبریز از سکوت و تنهایی است. هیچ صدایی نیست. انگار نه انگار که اینجا همان شهر دیروز است. شهری که پایتخت نامیده میشود و تا دیروز که تقویمهای رومیزی یک روز عادی کاری را نشان میدادند، شلوغی و همهمه جزء جدایی ناپذیر آن بود اما امروز سایه یک روز تعطیل آنچنان برسر تهران سنگینی میکند که به نظر میرسد «خاک قهر وسکوت» روی شهر پاشیده اند.
به گزارش
شفا آنلاين،تهران، شاید در زمره معدود پایتخت هایی محسوب میشود که در مواجهه با روزهای
تعطیل، همه کارکردش را از دست میدهد و چنان دیواری از تقابل بین شهر و
شهروندانش بالا میرود که به نظر میرسد اهالی این شهر مدتهاست با شهر خود
قهرند.
برای اثبات این موضوع کافی است نگاهی به شهر تهران و خیابانهای آن در
روزهای تعطیل داشته باشیم. شهری با خیابانها و کوچه هایی که یکسره در سکوت و
تنهایی فرو رفته است، مغازههایی با کرکره های پایین و مراکز فرهنگی و هنری
تعطیل که تصویر پایتخت را به کل مخدوش میکند. امری عجیب که سابقه آن را
تنها میتوان در پایتخت ایران زمین گرفت.
حال و هوایی که با آیینها و تفریحات جمعی ثبت شده ایرانی مغایر است. تاریخ
نشان میدهد که ایرانیان دارای روحیه شاد و سرشار از زندگی بودهاند. دراین
باره هاینریش بروگش درسفرنامه جامع و انتقادیاش با نام «سفر به دربار سلطان
صاحبقران» که از وضع اجتماعی و سیاسی ایران در زمان ناصرالدین شاه تألیف
کرده است، در سفر به مراغه مینویسد: ایرانیان از فرط علاقه به کوه و دشت
شبیه به عشایر هستند.
بروگش در بخش دیگری از این سفرنامه میگوید: در این گردهماییها خانوادهها
در طبیعت دور یکدیگر مینشینند و با انواع واقسام بازیها و آیینها روز خود
را به شب میرسانند.
گفتههای این سیاح و سیاستمدار غربی درحالی بیان میشود که اکنون در هزاره
سوم، کمتر میتوان از آن شور، علاقه و میل مفرط به وقت گذرانی در طبیعت یا
استفاده از فضاهای تفریحی در اهالی ایران زمین بویژه ساکنان پایتخت نشانی
گرفت.
موضوعی که دکتر سعید معدنی، جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه درباره آن میگوید: «برخی ویژگیهای شهر تهران مانند وسعت، تمرکز و
بوروکراسی (نظام اداری) موجب شده تا اغلب اوقات اهالی پایتخت با مشکلاتی
مانند ازدحام و ترافیک پر شود. معضلاتی که گاهی اوقات از شهرهای مجاور و
حاشیه های به پایتخت تحمیل میشود. اما در روزهای تعطیل قاعدتاً از این حجم
ترافیک و عبور و مرور در تهران کاسته میشود و همین عوامل موجب میشود تا
تهران خلوتتر به نظر برسد.»
وی اضافه میکند: «اما مؤلفههای دیگری نیز مانند کمبود زمان و ناآشنایی
ساکنان تهران با یکدیگر هم مزید بر علت و موجب شده تا دیواری از بیاعتمادی
بین اهالی پایتخت کشیده شود. در چنین وضعیتی معیار اغلب ساکنان این شهر را
پول تشکیل میدهد و همه چیز بر محور آن ارزیابی میشود. این مسائل در نهایت
موجب میشود تا ساکنان این شهر عجیب و غریب فرصت چندانی برای مراوده یا
تفریح خانوادگی و جمعی صرف نکنند.»
این جامعه شناس توضیح میدهد: «از سوی دیگر نگاهی به وضعیت فرهنگی و روانی
ساکنان پایتخت نشان میدهد بین آنها کمتر میتوان نشانی از حس الفت، علاقه به
محله و شهر پیدا کرد موضوعی که موجب شده تا فرهنگ خود مداری و غریبگی در
اهالی پایتخت بیش از هر چیز دیگری رشد و نمو پیدا کند.»
دکتر معدنی درادامه، انتقال نمونههای کوچک شده از امکانات شهر به داخل
خانه های پایتخت را نتیجه چرخه سرگیجه آور زندگی مدرن و توسعه مدرنیسم دراین
کلانشهر برمی شمارد و میگوید: «در چنین موقعیتهایی میتوان گفت که ناخودآگاه
شهروند تهرانی نمیتواند خود را با شرایط شهر تهران در روزهای تعطیل وفق
دهد و به همین دلیل شهر، یکسره در سکوت و تنهایی فرو میرود و کارکردهای
طبیعی خود را از دست میدهد.»
این جامعه شناس میگوید: «در کشورهای غربی، روز تعطیل مساوی است با روز نشاط
و همه عوامل برای تأمین نیازهای شهروندان در این روزها تدارک دیده شده
است. به طوری که با قدم زدنهای ساده در خیابان میتوان با انبوهی از
تئاترهای خیابانی یا اجرای موسیقی های آزاد خیابانی رو بهرو شد و از تماشای
آن لذت برد. امری که در کشور ما نیازمند اخذ مجوز و هزاران نوع بوروکراسی
اداری است و هنوز بهعنوان یک فرهنگ نیز پذیرفته نشده است. مجموع این دلایل
موجب میشود تا در روزهای تعطیل شهروندان با استفاده از ماهواره و اینترنت و
دیگر وسایل ارتباط جمعی مانند سینمای خانگی خود را در خانه حبس کنند و
تمایلی برای حضور در شهر نداشته باشند.»
اما در رابطه با بیهویتی و بیگانگی شهروندان این شهر با محلاتشان این
جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه میگوید: «نگاهی به تاریخچه شهر تهران و
مدت پایتختی آن نشان میدهد، تهران قریه کوچکی از شهرری بوده است و به همین
دلیل اغلب ساکنان آن را مهاجران دیگر شهرهای ایران تشکیل میدهند همین امر
موجب شده تا ساکنان فعلی تهران هم الفت و علاقهای به شهر خود نداشته باشند و
بیشتر در قید نگهداری از خانه خود باشند تا شهرشان، زیرا خود را اصالتاً
هنوز تهرانی نمیدانند و بیشتر به شهر آبا و اجدادی خویش وابسته هستند.»
معدنی همچنین پیشنهاد میدهد: «وقتی همه شهروندان یک شهر از حقوق شهروندی
یکسان بهرهمند شوند و امکانات شهر تنها مختص به گروه اندکی نباشد میتوان
امیدوار بود که شهروندان فارغ از قومیتها و زبان، شهر و محلهشان را از خود
بدانند. با این شرایط میتوان امیدوار بود که امکانات و متعلقات شهر از گزند
وندالیسم و بیتفاوتیهای شهروندان درامان بماند.»
وی توصیه میکند: «مدیران شهری با ایجاد یک شبکه دائمی و 24 ساعته رادیو و
تلویزیونی که تنها مختص شهر تهران و بررسی مشکلات آن باشد، این الفت و
علاقه را درشهروندان این کلانشهر نهادینه کنند. ازسوی دیگر ایجاد
تفریحگاهها و افزایش این قبیل مراکز میتواند درکاهش استرس شهروندان و جذب
آنها به سوی شهر مؤثر واقع شود.»
بدون شک کمبود مراکز تفرجگاهی نیز در بیرغبتی تهرانیها برای خروج از
منازلشان بیتأثیر نیست. امری که برخی اعضای شورای شهر هر از گاهی به مدیریت
شهری تهران یادآور میشوند و بر ضرورت افزایش این مراکز در پایتخت تأکید
میکنند، امری که همچنان مغفول مانده است.
کمبود شدید مراکز تفریحی در پایتخت
در این باره محمد حقانی، رئیس کمیته محیط زیست شورای شهر تهران بااشاره به
این که تهران از نظر مراکز تفریحی دچار کمبود شدید است، میگوید: «تهران با
توجه به وسعت و جمعیتی که دارد با مشکل فقر فضاهای رفاهی و تفریحی روبه رو
است البته فعالیتهای خوبی در این زمینه انجام شده اما برای شهروندان
تهرانی کافی نیست.»
او ادامه میدهد: «برخی از پروژههای تفریحی اگر به طور کامل به بهرهبرداری
میرسید میتوانست مکان تفریحی خوبی برای تهران باشد مانند باغ پرندگان اما
به دلیل اینکه زود افتتاح شد و همه پروژههای آن به سرانجام نرسید نتوانست
آن طور که باید شهروندان را جذب خود کند.»
این عضو شورای شهر تهران وجود یک آکواریوم بزرگ را یکی از لازمههای تهران
میداند و میگوید: «درهمه شهرهای بزرگ دیگر کشورها آکواریومهای بزرگی وجود
دارد که سبب جذب گردشگران به این شهرها میشود، اگر بخواهیم تهران به قطب
گردشگری تبدیل شود باید مکانهای تفریحی جذاب در پایتخت ایجاد کنیم.»
اما دکتر طهمورث شیری جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه درباره خلوت
ناگهانی شهر تهران در ایام تعطیلات به روزنامه ایران توضیح میدهد: «رشد
بیقواره تهران و وسعت آن موجب شده وقتی بخواهیم درباره تفاوت بافت جمعیتی،
فرهنگی و سیاسی این شهر صحبت کنیم آن را در مقیاس یک کشور مورد بررسی قرار
دهیم.»
این جامعه شناس با اشاره به پیگیری بسیاری از فعالیتهای اقتصادی در بازار
تهران اضافه میکند: «با تعطیلی این مرکز بزرگ تجاری از بخش عمدهای از رفت و
آمدها به سمت بازار کاسته میشود و بسیاری از شهروندان تهرانی هم که برای
خرید یا گشت وگذار به این مرکز تجاری مراجعه میکنند نیز تفریحگاه خود را از
دست میدهند.»
وی ادامه میدهد: «از سوی دیگرمسائل و مشکلات شهر تهران مانند آلودگی هوا،
چند قومیتی بودن، وجود خرده فرهنگها، حاشیه نشینی، مسائل و معضلات اینچنینی
موجب میشود شرایط فعالیت در این شهر بسیار سخت باشد و به همین دلیل
شهروندان این شهر از تعطیلات به عنوان یک فرصت برای رسیدگی به مشکلات و
مسائل شخصی استفاده میکنند و تمایلی برای حضور در سطح شهر ندارند.»
این جامعهشناس، حذف ترافیک، آلودگی هوا و رفت و آمد حاشیه نشینان به تهران
در روزهای تعطیل را مهمترین دلیل سکوت و آرامش شهر تهران در این روزها
برمیشمارد و میگوید: «قاعدتاً با حذف این موانع تهران سکوت و آرامش را
تجربه میکند.»
شیری اضافه میکند: «پیگیری طرحهایی مانند شهر الکترونیک یا طرح دورکاری که
تنها در مرحله حرف باقی مانده و از اجرای آن خبری نیست میتواند تا حد
زیادی از ازدحام و شلوغی شهر در روزهای کاری تهران بکاهد.»
این گفتهها در حالی بیان میشود که به اعتقاد کارشناسان شهری از شهر به
عنوان پدیدهای زنده و ارگانیک و نه مکانیک با شاخصههایی مانند نشاط و داشتن
مراکز تفرجگاهی تعریف میشود امری که در پایتخت ایران زمین کمتر مشاهده
میشود و کمبود آنها نیز با استرس شهروندان رابطه مستقیم دارد.
شاید بد نباشد مدیران شهری پایتخت این فرمایش امام صادق(ع) را آویزه گوش
کنند که در توصیف یک شهر خوب میفرمایند: «بهترین شهرها مکانی است که جز
خشنودی و امنیت در آن وجود نداشته باشد.» شاید روزی تهران شهری شد که
روزهای کاریاش خلوت و روزهای تعطیلش شلوغ باشد.