دستیاری، خصوصا در سال اول، به خودی خود پر از استرس است که ساعات طولانی فرای توان انسانی فقط یکی از موارد نیازمند تصحیح است، حقوق دستیاران فاصلهی بسیار از براوردن حداقلهای یک زندگی ساده را دارد.
شفاآنلاین>سلامت> برخوردهای ناشایست با دستیاران تخصص پزشکی و کارورزان حین تحصیل از جمله مواردی آسیبزایی است که علیرغم هشدار و انذارهای مکرر فعالان صنفی و دانشجویی همچنان ادامه دارد.
بیتوجهی به این مساله مهم و نبود گوش شنوای در گروههای بالینی بیمارستانها و بخش متولی آموزش پزشکی وزارت بهداشت در مواردی به تبدیل این سوءرفتارها به سوءاستفادههای زننده منجر شده است.
قسمت مهم اولیه در تحلیل این مساله، وجه قانونی قضیه و وجود ضمانت اجرایی کافی برای تحصیل ایمن در رشتههای مختلف پزشکی است. بدین ترتیب که هم وزارت بهداشت باید نسبت به کوریکولومهای آموزشی مقید بوده، دغدغه هرچه انسانیتر شدن آنها را داشته باشد و هم مدیریت و اعضای محترم گروههای بالینی در بیمارستانها به تمکین از این کوریکولومها و ایجاد رویه برخورد سالم و محترمانه پایبند باشند؛ بدین ترتیب که نسبت به سوءاستفاده و سوءرفتارها حساس بوده، نسبت به آنها به طور جدی و درخور واکنش نشان دهند.
دستیاری، خصوصا در سال اول، به خودی خود پر از استرس است که ساعات طولانی فرای توان انسانی فقط یکی از موارد نیازمند تصحیح است، حقوق دستیاران فاصلهی بسیار از براوردن حداقلهای یک زندگی ساده را دارد.
مرگهای سریالی دستیاران زنگهای خطر را مدتهاست که به صدا دراورده، اما جز وعدههای شفاهی اقدام جدی را رخ ندادهاست.
از طرفی باور نادرستی که اعمال خشونت و روشهای بردهداری عهد دقیانوسی را باعث بهتر شدن آموزش افراد میداند، باید برای همیشه ریشهکن شود.
موارد معدودی هم وجود دارد که فرد آموزشدهنده به جای گذاشتن وقت کافی برای آموزش و انداختن
کار درمانی موظف خود بر دوش رزیدنتها، محیطی بیرحم که از قواعد حداقلی انسانی هم فرسنگها فاصله دارد را در حیطهی تحت پوشش خود ایجاد میکنند و برای منافع شخصی به اصطلاح رایج سطوح زیردست خود را «abuse» میکنند. اتفاقی بسیار خطرناک که باید هوشیارانه رصد گردیده و بهطور جدی و با آن برخورد شود.
فلسفهی وجود سطوح مختلف در آموزش از اساتید و سالهای مختلف دستیاری گرفته تا کارورزان و کاراموزان، برای داشتن بهترین بازدهی آموزشی است و سطوح بالاتر جز داشتن کسوت و مسوولیت بیشتر رجحانی بر سایرین ندارند و هرچه که این سطح بالاتر باشد از قضا انتظار رفتار انسانی بیشتر خواهد بود.
مساله مهم دیگر اینکه دستیاران سالهای بالاتر قانون طلایی «آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم مپسند» را چراغ راه خود قراردهند تا روش درست برخورد کردن با سطوح پایینتر مثل دستیاران سال پایینتر، کارورزان و ... در آنها نهادینه شود.
هر اتند یا دستیار سال بالا بهطور قطع روزی کارورز و دستیار بودهاست و شاید هیچکس به اندازهی آنها از مشقتهای راه تحصیل پزشکی اطلاع ندارد. نکته در اینجاست که در موقعیت فعلی باید به مدد اندیشیدن و تعمق، تفکر «سر من که بلا آمد، بگذار سر بقیه هم بیاید» به کناری گذاشته شده، با تقویت حس همدلی شرایط به سمت انسانیتر عمل کردن برود و همین تغییر رویههای نقطهای است که به تدریج به هم متصل شده، چرخه خشونت را ناکام مینمایند.
یک مساله دیگر هم این است که در مراحل مختلف
تحصیل پزشکی متاسفانه بررسی روانی جدی صورت نمیگیرد و این باعث میشود در مواردی معدود- چون همه مشاغل دیگری که این غربالگریها وجود ندارد-افرادی که از سلامت روان کافی برخوردار نیستند، صاحب عنوان طبابت یا معلمی گردند و چنین شرایطی باعث سوءرفتار احتمالی آنان نسبت به سایرین و خصوصا کسانی میشود که از نظر موقعیت کاری نسبت به آنها پایینتر هستند.
این مساله لزوم حیاتی پایشهای روانشناسی را در مراحل مختلف تحصیل پزشکی نشان میدهد.
در نهایت باید گفت مساله سوءرفتار طی دوره تحصیلات پزشکی مسالهای عمیق و ریشهدار است که برچیدن بساط آن عزمی قوی در برابر مقاومتها و مخالفتهای محتمل را هم در قسمت آموزش بهداشت و هم در بدنه گروههای آموزشی میطلبد. عدم توجه به این مساله به انصرافهای حداکثری نیروهای مفید، مرگ زیر فشار کار یا ایجاد عوارض جدی در این امپراطوری وحشت میشود که آسیبهای جبران ناپذیر هم به این افراد و هم به مردم به عنوان دریافت کنندگان خدمات پزشکی وارد خواهد شد.
نگارندهی یادداشت صمیمانهترین درودها را نثار اساتید و دستیارانی میکند که رفتار انسانی را ارج نهاده و به توسعه آن در آموزش پزشکی اهتمام میورزند و به آمدن روزی امیدوار است که این آموزهها به طور همهجانبه و در همهی مراکز آموزشی نصبالعین قرار گیرد.بابک خطی/ طبیب کودکان/ روزنامه سپید