کد خبر: ۲۹۲۶۹۹
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۰ - ۱۱ آبان ۱۴۰۰ - 2021November 02
روزهای اول قرار شد بنده را برای توانبخشی و درمان به کشور دیگری ببرند و آن زمان قیمت دلار یک دفعه از سه هزار تومان به ۱۷ هزار تومان رسید

شفاآنلاین>سلامت> دکتر محسن قربانی چهار سال است که به تنهایی با زندگی می‌جنگد. او اهل تهران است، اما پیش از شانزدهم تیرماه سال ۹۶ به دورافتاده‌ترین روستاهای استان سیستان و بلوچستان می‌رفت و به اهالی سرکشی می‌کرد.

به گزارش شفاآنلاین: اما در نیمه‌شب شانزدهم تیرسال ۹۶ وقتی از مناطق محروم به سمت منزل بازمی‌گشت با ماشین پراید همکارش در جاده بم با یک شتر تصادف کرد. متاسفانه در آن حادثه شتر روی سقف افتاد و آهن پاره‌های سقف به گردن محسن خورد و مهره پنجم او شکست و آسیب نخاعی شدید دید و نبود بیمارستان مجهز در منطقه، آسیب را ماندگار کرد.

بعد آن حادثه مسوولان زیادی به دیدار دکتر قربانی آمدند و وعده وعیدهای فراوانی دادند ولی به گفته دکتر قربانی تاکنون هیچ‌کدام از آن وعده‌ها عملی نشده است. با این حال او می‌خواهد سمبل امید باشد و بازهم زندگی کند، همین‌طوری که هست، با همین پاهای بی‌جان و دست‌هایی که تشنه حرکتند. چون او بر این باور است که دولت‌ها تغییر می‌کنند و تنها خداست که می‌ماند.

محسن قربانی می‌گوید که همان روزها ابتدایی حادثه مسوولان زیادی به دیدن من آمدند از قضا قول‌های هم دادند ولی بعد از مدتی ما را فراموش کردند. من که دست و پایی ندارم تا پیگیر حق و حقوقم شوم ولی با همین توانایی که خدا به بنده داده که توانستم تلفن جواب دهم، با دیگر مسوولان ذی‌ربط دسترسی پیدا کردم اما درخواستم روی زمین مانده است.

وی افزود: روزهای اول قرار شد بنده را برای توانبخشی و درمان به کشور دیگری ببرند و آن زمان قیمت دلار یک دفعه از سه هزار تومان به ۱۷ هزار تومان رسید. به همین دلیل مسوولان جا زدند. اگر بودجه مشخصی را برای درمان من کنار گذاشته بودند هم از دست رفت و سفر من به خارج از کشور کنسل شد. زمانی که پروفسور سمیعی ایران بودند یک روز بر بالین بنده آمد و از حال من باخبر شدند ولی قرار نبود دوباره جراحی شوم. چرا که جراحی تنها یکبار است ولی توانبخشی مهم است. در هر صورت مساله توانبخشی من متوقف شد.

قربانی تاکید کرد: بیمه من همان تامین‌اجتماعی است. همه بر این تصورند که من ماهی ۵۰ میلیون تومان درآمد دارم ولی اینگونه نیست. بنده ابتدای امر ماهی یک میلیون و صد هزار تومان از بیمه دریافت می‌کردم و طی این چهار سال افزایش پیدا کرده و در حال حاضر نزدیک سه میلیون از تامین‌اجتماعی دریافت می‌کنم. طی چهار ساله گذشته بنده با این مقدار پول زندگی کرده‌ام.

وی بیان کرد: متاسفانه سازمان نظام پزشکی که هرساله مبلغی بابت حق عضویت به آن پرداخت می‌کنم تاکنون برای من کاری انجام نداده است. از سه ارگان دولتی وزارت بهداشت، سازمان نظام‌پزشکی و دولت درخواست پیگیری ضعیت درمان، توانبخشی و مشکلات معیشتی‌ام را دارم. چهار سال است که به صورت درازکش هستم و مدام منتظرم تا دو نفر برای نشستن من روی ویلچرکمک کنند. این در حالی است که باید یک پرستار تمام‌وقت برای من در نظر گرفته می‌شد.
وی افزود: همچنین باید روزانه به مسائل توانبخشی من رسیدگی شود که بدنم ضعیف نشود که متاسفانه در حال حاضر تحلیل رفته است. مابقی مسائل روحی و روانی با خودم است که خداروشکر من این مورد را حل کرده‌ام. با این تفاسیر وزارت بهداشت و دولتی که مدام تغییر می‌کند می‌توانستند کمک‌های شایانی در قبال من انجام دهند ولی متاسفانه طی این مدت من حتی نتوانستم ادامه تحصیل دهم. ادامه تحصیل برای من یعنی حفظ آینده.

قربانی در پایان خاطرنشان کرد: ای کاش مسوولان ذی‌ربط طی این مدت با من تماس می‌گرفتند یا به دیدنم می‌آمدند تا از نزدیک درخواست‌هایم را به آنها بگویم. به طورکلی در حال حاضر امیدوارم و هرگز از خدا ناامید نمی‌شوم. فقط اگر یک منشی داشته باشم که برایم بنویسد همین امروز می‌توانم به کارم در سیستان‌و‌بلوچستان بازگردم و خوشبختانه مشکلی برای کارکردن ندارم اما می‌دانم فقط وقتی به آرزوهایم می‌رسم که مردم برایم دعا کنند.روزنامه جهان صنعت
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: