کد خبر: ۲۸۴۱۲۴
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۴ - ۰۸ تير ۱۴۰۰ - 2021June 29
قصه تلخ بدرفتاري خدمتگزاران در كمپ‌هاي ترك اعتياد، يك قصه قديمي و بي‌پايان است و بايد سرآغاز آن را متوجه نقص‌هاي جدي در برنامه‌هاي درمان اعتياد دانست

شفاآنلاین>سلامت> منابع آگاه، از مرگ مشكوك يك معتاد در حال بهبودي در كمپ ترك اعتياد «اخوان» خبر دادند. بنا به اين گفته‌ها، «سينا نجفي» با كد مددجويي 16885، روز پنجشنبه و پس از آنكه توسط خدمتگزاران اين كمپ خصوصي تحت نظر سازمان بهزيستي كشور، مورد ضرب و شتم قرار گرفته، فوت كرده است.

به گزارش شفاآنلاین: به دنبال اين اظهارات، داريوش تقي‌زاده؛ كارشناس مسوول درمان اعتياد بهزيستي استان تهران هم ، با استناد به گزارش‌هايي كه از مسوولان اين كمپ درمان اعتياد دريافت كرده، مرگ اين مددجو و ضرب و شتم او توسط خدمتگزاران (معتادان بهبوديافته مسوول مراقبت از ساير مددجويان در كمپ‌هاي ترك اعتياد) را تاييد اما اعلام علت قطعي فوت را به دريافت نتيجه گزارش پزشكي قانوني موكول كرد.

قصه تلخ بدرفتاري خدمتگزاران در كمپ‌هاي ترك اعتياد، يك قصه قديمي و بي‌پايان است و بايد سرآغاز آن را متوجه نقص‌هاي جدي در برنامه‌هاي درمان اعتياد دانست؛ مردان و زناني كه دوران طولاني از عمر خود را در همزيستي با پرآسيب‌ترين بيماري رفتاري سپري كرده‌اند، نسوج روان‌شان هم آلوده تحقيرها و توهين‌هاي جامعه‌اي است كه آنان را به سمت اعتياد هدايت كرده.

درمان اين زخم‌ها، بسيار پيچيده‌تر از بلعيدن مسكن‌هاي موقتي است كه همه اين سال‌ها ارايه شده. حتي بسيار فراتر از آن اعتماد به نفس كاذبي كه به روان آسيب ديده اين زنان و مردان تزريق مي‌شود. شمار زيادي از بهبوديافتگان اعتياد در ايران، چون از درمان‌هاي اصولي و ريشه‌اي محرومند، صرفا به دليل بي‌نيازي به مصرف مواد پس از سم‌زدايي، احساس دروغين بهبودي كامل پيدا مي‌كنند در حالي كه تمام وجودشان، بي‌آنكه بدانند، انباشته از بي‌شمار زخم‌هاي درمان نشده است كه در بزنگاه‌هاي غير قابل پيش‌بيني، سرباز مي‌كند و ترشحاتش، بر خود يا ديگري تحميل مي‌شود.

طي سال‌هاي گذشته، اخبار فراواني درباره ضرب و شتم منجر به مرگ معتادان و بدرفتاري بهبوديافتگان سابقه‌دار با معتادان در حال بهبودي در كمپ‌هاي مجاز يا غيرمجاز ترك اعتياد شنيده و منتشر شده و مرگ «سينا نجفي» هم آخرين نيست. پيش از روز پنجشنبه و زماني كه «سينا» هنوز زنده بود، تعدادي از بهبوديافتگان كه مدت كوتاهي را در مركز «احسان» (تنها مركز نگهداري كوتاه‌مدت معتادان خياباني داراي زخم باز و بيماري‌هاي عفوني) و يك كمپ ترك اعتياد در «ويره» (حوالي شهريار) سپري كرده بودند، از شرايط نامساعد رفاهي و بهداشتي و اقامتي اين مراكز و همچنين از بدرفتاري و خشونت خدمتگزاران با معتاداني كه به اميد بهبودي و بازگشت به يك زندگي سالم به اين مراكز منتقل شده‌اند، گفتند.

مصداق‌هاي مورد اشاره اين معتادان، خاطره «شفق» را زنده مي‌كرد؛ اردوگاه درمان اجباري «شفق» در سال پاياني دولت دهم، بدون مجوز و با تاييد ضمني مسوولان وقت ستاد مبارزه با مواد مخدر، آغاز به كار كرد و فراريان اين مركز، بعدها براي خبرنگاران تعريف كردند كه چطور به هدف‌هاي متحرك براي تخليه خشم و نفرت و حقارت خدمتگزاران اين مركز غيرمجاز تبديل شدند.«شفق» چند ماه بعد از آغاز فعاليت دولت يازدهم، پلمب شد و مسوولان وزارت بهداشت، بازگشايي مجدد را به اصلاح بسياري از شرايط غير انساني اين مركز غيرمجاز مشروط كردند.

بهبوديافتگاني كه هفته گذشته  حرف مي‌زدند هم، مصداق‌هايي داشتند كه بي‌شباهت به شرايط «شفق» سال 1391 نبود: «جيره غذايي در مركز احسان و كمپ ويره در حدي است كه تمام معتادان، دچار گرسنگي و سوءتغذيه شده‌اند؛ يك بند انگشت پنير و يك و نيم نان لواش براي صبحانه، برنج، عدس‌پلو يا ماكاروني براي ناهار، آب و جو براي شام. (اين وضعيت غذايي در حالي است كه به گفته كارشناس مسوول درمان اعتياد بهزيستي استان تهران، يارانه پرداختي به پيمانكاران اين مراكز براي هر معتاد خياباني منتقل شده از سطح خيابان‌ها، روزانه حدود 28 هزار تومان است.)

بيماران، در طول 30 روز اقامت در مركز احسان و كمپ ويره، فقط سه بار و هر بار به مدت دو دقيقه و با آب سرد امكان استحمام گروهي داشته‌اند علاوه بر آنكه تعداد جمعيت مقيم در مركز احسان هم بيشتر از ظرفيت 400 نفري اين مركز و حدود 480 نفر بوده است. پاسخ هر اعتراض به شرايط نامناسب مراكز (مركز احسان و كمپ ويره) ضرب و شتم با شلنگ و چوب توسط خدمتگزاران است. پزشك مراكز، هرگونه اعتراض مددجويان را با توهين پاسخ مي‌دهد. مسوولان مركز احسان مي‌گويند امكان تهيه داروهاي ضروري را ندارند و تنها داروي موجود در اين مركز، قرص مسكن (به تعداد بسيار محدود) است و حتي معتادان مبتلاي ايدز در مركز احسان، داروي ايدز دريافت نمي‌كنند.

(در حالي كه وزارت بهداشت موظف است براي تمام مبتلايان ايدز، در هر نقطه از كشور كه باشند، داروي كافي و رايگان براي جلوگيري از پيشرفت بيماري و انتقال ويروس فراهم و توزيع كند) در مركزي كه مخصوص نگهداري معتادان داراي زخم باز و مبتلايان هپاتيت و ايدز است، نه تنها از ظروف يك‌بار مصرف (براي پيشگيري از انتقال عفونت) خبري نبوده ، تمام ظروف غذاخوري، ظروف استيل است كه آن هم با آب و بدون هيچ مايع شست‌وشو يا ضدعفوني‌كننده، آبكشي مي‌شده.

امكان مشاوره فردي با روانشناس مركز احسان براي معتادان در حال بهبودي وجود نداشته (در حالي كه مهم‌ترين اصل بهبودي بيماري‌هاي رفتاري، بنا به تاكيد تمام درمانگران اعتياد، توانمندسازي رواني بيماران است تا با تقويت قواي روحي و بازيابي رواني خود، در مقابل آسيب‌هاي آتي اعتياد و وسوسه بازگشت به مصرف مواد مصون بمانند.)»

كارشناس مسوول درمان اعتياد بهزيستي استان تهران به اين اعتراضات پاسخ داد؛ برخي را تاييد كرد و نيازمند پيگيري و رفع دانست و برخي را هم قبول نداشت. واقعيت اين است كه مركز «احسان» كه شهريور ماه سال گذشته، با تابلوي «تنها مركز نگهداري موقت معتادان خياباني داراي زخم باز و عفوني» افتتاح شد، مشكلات متعددي دارد. مشكلاتي كه هفته گذشته، دوبار مسوولان را واداشت كه از اين مركز بازديد كرده و در جريان اين مشكلات قرار بگيرند.


پاسخ‌هاي داريوش تقي‌زاده؛ كارشناس مسوول درمان اعتياد بهزيستي استان تهران به پرسش‌هايی درباره مشكلات مددجويان مراكز «احسان» و «ويره» و تشريح جزييات مرگ تلخ مددجوي مقيم در كمپ «اخوان»

آخرين بازديد تيم نظارت ما از مركز احسان، ساعت 10 و نيم شب سه‌شنبه هفته گذشته بود كه اين بازديد تا دو ساعت بعد از بامداد هم طول كشيد.به نظرم، بعضي از اين اطلاعات، غلط است. مركز احسان، تنها مركز درمان اعتياد است كه به دليل شرايط بيماران و احتمال انتقال عفونت، غذاي اين مركز از رستوران تهيه مي‌شود. البته معتاد تحت درمان، در ماه اول بهبودي، غذاي بيشتري نياز دارد اما وقتي ما براي هر معتاد مقيم در اين مركز، روزانه فقط 28 هزار تومان پرداخت مي‌كنيم، اين رقم با هزينه‌هاي جاري و قيمت برنج و باقي اقلام غذايي همخواني ندارد.

من ناكافي بودن حجم غذا را رد نمي‌كنم اما شرايط جسمي بيماران هم در مطالبه غذاي بيشتر تاثير داشته. اوايل هفته گذشته، من از كمپ ترك اعتياد «ويژه» بازديد كردم كه 100 بيمار داشت و با تك‌تك بيماران هم صحبت كردم و اتفاقا، ناهار بيماران، ماكاروني بود و حجم قابل توجهي هم داشت. از بيماران پرسيدم وضعيت غذا در اين مركز هميشه همين‌طور است؟ گفتند حجم ناهار زياد است ولي كميت صبحانه و شام كم است.

از شهريور ماه سال گذشته و تا امروز، تقريبا هر ماه از مركز احسان بازديد كرده‌ايم. يكي از مشكلات مركز احسان، كمبود داروست. بيماران مركز احسان، داراي زخم باز هستند و به چرك‌خشك‌كن‌هاي قوي نياز دارند. قرار بود وزارت بهداشت داروي مورد نياز مركز احسان را تامين كند ولي حالا هزينه تامين دارو هم به هزينه‌هاي اين مركز اضافه شده.

تا امروز، مسوول مركز، دو بار به دليل حجم بالاي دارويي كه براي بيماران به همراه داشته دستگير شده. من با رييس بيمارستان ورامين صحبت كردم و قبول كردند كه داروهاي مورد نياز بيماران را از داروخانه بيمارستان بگيريم اما هزينه اين دارو را با قيمت آزاد از ما دريافت مي‌كنند در حالي كه من تا امروز بارها با وزارت بهداشت مكاتبه كردم ولي هيچ اتفاقي نيفتاده. همين امروز به داروخانه بيمارستان سر بزنيد و بپرسيد كه وضعيت تامين داروي مركز احسان چگونه است. ماهانه، 50 ميليون تومان هزينه دارو براي مركز احسان پرداخت مي‌كنيم.

اگر مايل باشيد مي‌توانيد ضمن بازديد از مركز احسان، پزشك اين مركز را هم ببينيد. اصلا فردي نيست كه به كسي بي‌احترامي كند. ايشان يكي از پزشكان متعهدي است كه در پر خطرترين شرايط كار مي‌كند. ما در مركز احسان دو روانشناس داريم كه براي بيماران و در طول 20 روز بعد از سپري شدن دوره قرنطينه بيماران و تا زمان انتقال به كمپ‌هاي بلندمدت ترك اعتياد، براي هر گروه، دو جلسه گروه درماني برگزار مي‌كنند. اطلاع دارم كه جلسات گروه‌درماني بدون هيچ مشكلي برگزار مي‌شده ولي ممكن نبودن مشاوره روانشناسي تك به تك بيماران را پيگيري مي‌كنم.مركز احسان، براي 400 نفر ظرفيت دارد.

مي‌توانم طبق آمار ماهانه مركز به شما بگويم كه شايد يك روز تعداد بيماران در اين مركز، 402 نفر بوده ولي يك روز هم 300 نفر و يك روز هم 270 نفر بوده. تعداد بيماران اين مركز هيچگاه بيشتر از ظرفيت نبوده و امكان ندارد كه 480 نفر در مركز احسان باشند چون مدير مركز بايد به من سند مالي بدهد و شايد در يك روز كه بايد 120 نفر به اردوگاه فشافويه اعزام مي‌شدند، تعداد بيماران بيشتر از ظرفيت بوده ولي اين تعداد بيشتر از ظرفيت، فقط براي يك روز بوده چون ما براي ارجاع بيماران از مركز احسان به مراكز اقامتي بلندمدت، نيازمند معرفي مركز جديد هستيم و بيماران هم بايد قبل از اعزام، واكسن هپاتيت بزنند و مدير مركز هم بايد براي ارجاع بيماران، حكم بگيرد.

زمان‌بر بودن اين پروسه شايد باعث شده دو يا سه روز متوالي، تعداد بيماران در مركز احسان بيشتر از همان ظرفيت 400 نفره باشد. در مركز احسان، بيماران هفته‌اي دوبار حمام مي‌روند. حمام گروهي در اين مركز غير ممكن است چون فضاي حمام مركز احسان، طوري است كه حتي سه نفر هم نمي‌توانند باهم وارد شوند. شايد در كمپ‌هاي اقامتي ما كه ساختمان قديمي و حمام‌هاي بزرگ دارد، 4 نفر هم بتوانند حمام كنند ولي شرايط فيزيكي مركز احسان چنين امكاني ندارد و بعيد مي‌دانم چنين اتفاقي افتاده باشد.

البته من اين موارد را پيگيري مي‌كنم ولي كارشناس بهداشت هم از اين مركز بازديد و شرايط را بررسي مي‌كند و حتي در بخشنامه‌اي اعلام كرديم كه بايد در مراكز بزرگ موضوع ماده 16 (اردوگاه‌هاي درمان اجباري) كارشناس بهداشت مستقر باشد. وضعيت غذا و بهداشت مركز اخوان و شفق هم هر سه يا چهار روز يك بار توسط كارشناس بهداشت مورد بازديد قرار مي‌گيرد و من هم حدود يك ماه قبل از مركز احسان بازديد كردم و تيم ناظر هم تا امروز مشكل بهداشتي از اين مركز گزارش نداده.

من هم در بازديدهايي كه دارم، وضعيت تمام امكانات بهداشتي را چك مي‌كنم و در همان بازديد آخر هم، جريان آب گرم در حمام برقرار بود. اما به هر حال ما هم هر ساعت در آن مركز حضور نداريم و حتما در بازديد بعدي، اين موارد را كنترل مي‌كنم. در مركز احسان، 45 خدمتگزار به علاوه 20 نفر كارمند مشغول كار هستند. ممكن است برخوردي هم صورت گرفته باشد.

يعني 20 نفر شلوغ كنند و با آنها برخورد بشود ولي اين برخورد از نوع ضرب و شتم نبوده بلكه برخوردهاي جدي بوده. مسوول مركز احسان هم به ما گفته كه اگر بدرفتاري در زمان غيبت او اتفاق افتاده، اسامي مقصران را به او داده‌اند و اين افراد از آن مركز جابه‌جا شده‌اند.

ظهر پنجشنبه، در كمپ اخوان، بيماري به نام نجفي كه معافيت پزشكي و سابقه خودزني و سابقه درگيري با بيماران داشته و حتي بر اثر درگيري‌ها، يكي از بيماران زخمي برداشته كه 10 تا بخيه خورده، تشنج ايجاد مي‌كند و با تكه‌اي شيشه، مددجويان را تهديد مي‌كند كه بايد از اين مركز خارج شود. نيروهاي مركز، اين مددجو را از بقيه جدا مي‌كنند و درگيري بين اين بيمار و نيروهاي مركز اتفاق مي‌افتد.

او را از بخش به محل ديگري منتقل مي‌كنند اما براي جلوگيري از خودزني بيمار، دست و پاي بيمار را فيكس مي‌كنند. بهيار مركز هر نيم ساعت به او سر مي‌زده و در يكي از دفعات متوجه مي‌شود كه بيمار، علايم حياتي ندارد. بيمار را با آمبولانس به بيمارستان منتقل مي‌كنند و در بيمارستان اعلام مي‌شود كه بيمار، فوت كرده.

به پليس تلفن مي‌زنند و پليس هم به بيمارستان مي‌آيد و در گزارش خود وجود كبودي‌هايي بر نيمه پايين بدن بيمار را تاييد مي‌كند. از مسوول مركز پرسيدم كه چه اتفاقي براي اين بيمار افتاده و گفت ظاهرا ايشان را در مسير انتقال و جدا‌سازي، با چيزي زده‌اند كه من هم گفتم اين اقدام غيرقانوني بوده ولي به گفته مسوول مركز، اين مددجو، غيرقابل كنترل بوده است.

پزشكي قانوني، صبح شنبه با معاينه جسد، گزارش تهيه كرده و خانواده بيمار هم از قم به تهران آمدند و جسد را براي دفن منتقل كردند. براي اعلام علت فوت بيمار، در انتظار اعلام نتيجه پزشكي قانوني هستيم كه آيا اين مددجو بر اثر سكته يا همان برخوردها فوت كرده و پس از اعلام نتيجه، ميزان قصور و پيگيري‌ها را انجام خواهيم داد. روزنامه اعتماد
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: