شفاآنلاین>سلامت> رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری ایران با همه فراز و فرودهای خود و حاشیههایی که به همراه داشت به پایان رسید و آقای ابراهیم رییسی عنوان منتخب مردم را به خود اختصاص داد. حال فارغ از همه هیجانات تبلیغاتی وی باید کابینه خود را تشکیل داده و زمام امور را به دست گیرد.نکته قابل توجه اما در جریان تبلیغات و به ویژه مناظرات انتخاباتی، رویکرد نامزدها برای حل مشکلات و بحرانهای ساختاری جامعه ایران بود.
تردیدی نیست که جامعه کنونی ایران با برخی بحرانهای جدی و عمیق دست و پنجه نرم میکند و با گذر زمان نهتنها بر عمق بحرانها افزوده میشود بلکه شمار آنها نیز در حال افزایش است. شاید چندان گزافه نیست اگر تصور کنیم جامعه ایران به مانند بیماری است که مدتهاست دچار یک عفونت داخلی شده و عفونت به مرور زمان در حال سرایت به دیگر بخشهای بدن است و این موضوع مساله درمان بیمار را سخت و سختتر کرده است.
در عین حال نامزدهای ریاستجمهوری به مانند پزشکانی هستند که ادعا میکنند توان درمان این بیمار را دارند. نیک میدانیم با تشدید بیماری، روند درمان نیز سختتر شده و روند درمان زمان بیشتری را نیز طلب میکند. بیماریای که روزی با تجویز یک قرص قابل درمان است در زمان دیگری ممکن است بدون عمل جراحی قابل درمان نباشد. در جریان تبلیغات، هیچیک از نامزدها از سالهای سخت درمان با مردم سخن نگفت. هیچکدام اشارهای به لزوم حل بحرانها در یک بازه بلندمدت نداشتند. هیچکدام از لزوم جراحیهای ساختاری و دردناک سخن نگفتند.
برخیها حتی پا را از این نیز فراتر نهاده و مدعی بودند فارغ از شرایط بینالمللی، مشکلات همگی قابل حل هستند. سوالی که مطرح میشود این است که ریشه این نگاه غیرواقعبینانه به حل مشکلات چیست؟ آیا نامزدها در شیوه حل مسائل و زمان لازم برای آن بیش از حد خوشبین هستند یا اینکه به دلیل کمصبری بیمار و تحمل پایین او جسارت بیان شیوه درست درمان را ندارند؟ به نظر نگارنده هر دو اینها میتوانند بخشی از پاسخ باشند. از یک سو به دلیل عدم وجود رویکرد علمی مناسب نسبت به مسائل و غفلت از تجربه سایر کشورها، افراد مدعی درمان در یک فضای بیش از حد خوشبینانه روزگار میگذرانند و از سوی دیگر جامعه ایران به دلیل انبوهی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی دیگر تحمل شنیدن این مساله که برای رهایی از مشکلات باید چند سال دیگر نیز سختی را تحمل کنند، ندارند.