این روزها که درباره انتخابات با مردم گفتوگو کردهام، با رنجهای مشترکمان درد کشیدهام، از مردم برای همراهی خواهش کردهام، از دردهای مشترکمان گفته و شنیدهام و جز مروت و رواداری ندیدم و نشنیدم.
شفاآنلاین>سلامت> مگر چه میخواهند از شما و ما؟ باز هم به خیابان رفتهام، با مردم گفتوگو کردهام و برای آینده ایران و برای پاسداری از دستاوردهای تاریخی مشروطه تا انقلاب، برای چارهجویی صمیمانه خواهش کردهام. وقتی با مردم خسته گفتوگو میکردم، با همه رنجیدگیها و آزردگیهایشان جز مهر و مدارا و مروت ندیدم.
این روزها که درباره انتخابات با مردم گفتوگو کردهام، با رنجهای مشترکمان درد کشیدهام، از مردم برای همراهی خواهش کردهام، از دردهای مشترکمان گفته و شنیدهام و جز مروت و رواداری ندیدم و نشنیدم.
در میانه این رقابت سخت تاریخی که بخشی به مجادله و زورآزمایی مشغول است، آن کسی که با مردم به فروتنی و از سر راستی و وفا و احترام روبهرو شود و دستهای بیرمقشان را بفشارد بر قلبهایشان مرهم نهاده است. مرهم بر زخم مردم راه گفتوگو را میگشاید. ما مردم خسته و سرگشته مگر چه خواستهایم؟ آن کسی که راست و درست و در موضع برابر با مردم زندگی کند، آن کسی که سخن و کار و زندگیاش همخوان باشد، آن کسی که نفریبد تو را، تحقیر نکند و تو را نترساند، همان است که میتواند با مردم، با جمهور این سرزمین راه گفتوگو را بگشاید. این روزها بیش از همیشه میبینم که گرچه فشار اقتصادی شانههای مردم را خرد کرده؛ ولی گلایهشان از نادیده گرفتهشدن است.
مردم رنجیدهاند و دلشکسته. هم پیامدهای جنگ تحریمی را میفهمند و هم وفا کردهاند و ملامت کشیدهاند. آنچه در چشمهای نجیب و آزردهشان موج میزند، دلشکستگی است. در چه بزنگاههای هولناکی با جنگ و نداری ساختند و ماندند. با همه نامهربانیها کوشیدند و آفریدند. این رنجش که در این سالها فزونی یافته، ریشه در حس نادیده گرفتهشدن و فراموششدن دارد.
آدمهای آسیبدیده سخت اعتماد میکنند؛ چون حریم جان و خیالشان در هم شکسته است. چه بسا از نقش و سهم خود بگذرند؛ چون خودباوریشان آسیب دیده است و گویی خشم را به سوی خود بازمیگردانند.
جامعه هم اگر گمان کند که نامحرم انگاشته شده، چه بسا باور به توان خویش را از دست بدهد، بیکنش شود و مبادا که در خانه خود قهر کند. برای مرهمنهادن بر دلی شکسته، روانی آزرده و پیکرهای نحیفشده نخست باید زانو زد، زخمهای کهنه را شست، راست و درست سخن گفت، به مهر دلجویی کرد و وفا پیشه کرد.
ایران امروز دلشکسته و آزرده؛ ولی زنده است. دستهای مردم را به مهر و لطف صداقت میتوان گرفت، از مردم برای کژیها و کاستیها پوزش خواست و راهی نو گشود. من از مردم جز مهر و رواداری و مروت ندیدهام. دلگرم کردند و قول یاوری دادند، از دستفروش تا خانهدار، از کاسب تا آموزگار. با رنجهایشان گریستهام و با شادیهایشان به شوق آمدهام.
در چشمهای مردم گله و خستگی هست؛ ولی با همه اینها باز هم وفادارترین یار و یاور را مردم دیدم. من به جمهور مردم باور دارم و پایبندم. مگر چه میخواهند از من و شما؟ جز وفا و مروت و کنارگذاشتن جفا، جز احترام به حریم خصوصی و تنوع اجتماعی و برخورداری از یک زندگی آبرومندانه.
کنشگران مدنی و چهرههای سیاسی میهندوست، از مردم دلجویی کنیم، در کنار هم باشیم و از مردم برای بازگشت و یاوری در این پیچیدهترین کارزار، فروتنانه خواهش کنیم، برای ایران، برای مردم، برای جمهور ایران.الهام فخاری. عضو شورای شهر تهران/ روزنامه شرق