به گزارش شفاآنلاین:تیمهای کاری تا حدودی مانند یک خانواده هستند. با این حال، هنگامی که گروهی از مردم که دارای شخصیتهای متفاوت هستند، مجبور به همزیستی با یکدیگر میشوند، همه چیز همیشه خوب و عالی پیش نمیرود.
در حالی که بعضی از تیمها دارای افراد با تیپهای شخصیتی هستند که به خوبی تعادل یکدیگر را برقرار میکنند، بسیاری از آنها یک یا دو شخصیت مسلط بر بقیه دارند که پویایی تیم را از بین میبرند.
وجود اعضایی در تیم که بیشتر از بقیه صحبت میکنند، به خودی خود چیز بدی نیست، اما وقتی این اعضا بر مکالمات و جلسات مسلط میشوند، تعامل سایر همکاران را خفه میکنند. این میتواند باعث شود افراد حس کنند محل کارشان مکان ناامنی برای مشارکت، انتقاد سازنده و ارائه نظرات متنوع است و در نهایت به روحیه آنها آسیب برساند.
گاهی اوقات این اتفاق میافتد، زیرا شخص سلطه گر فاقد خودآگاهی است، یا از نظر مشارکت بسیار برون گرا و هیجان زده است. در بقیه مواقع به این دلیل است که فرد درگیری "Enforcer" دارد. کسانی که این نگرش را دارند باور دارند که مهمترین چیز این است که "برنده" شوند و نیازهای خود را برآورده کنند، حتی اگر به روابطشان آسیب برسد.
مقابله با این مشکل شجاعت میخواهد، اما اگر میخواهید هماهنگی را در تیم خود برقرار کنید، حل آن بسیار حیاتی است. این که آیا شما مدیر یک کارمند سلطه گر هستید، یا یک همکار هستید که میخواهید رفتار هم تیمی خود را مهار کنید، یا یک حرفهای که میخواهد تمایل خود را برای تصاحب قدرت کنترل کند، در این جا نحوه حل موثر این مسئله بیان شده است:
اگر در جلسات سریع شروع به صحبت میکنید، خوب است روی خودآگاهی خود کار کنید تا مطمئن شوید دیگران را از تعامل باز نمیدارید. اگر چیزهای زیادی برای گفتن دارید، از خود بپرسید: "آیا من مکث میکنم تا ببینم شخص دیگری هم حرفی برای گفتن دارد یا خیر؟ " و "آیا متوجه میشوم که چند دقیقه است بی وقفه در حال صحبت کردن هستم؟ "
به طور کلی، آگاهیِ بیشتر از شخصیت و رفتارهای خود در زمینههای مختلف میتواند مفید باشد. ابزاری مانند ارزیابی شخصیت DISC - معیاری از سبک رفتاری مبتنی بر ویژگیهای سلطه، نفوذ، ثبات و وظیفه شناسی - از جمله مواردی است که در محل کار برای کمک به کارکنان در تعمیق ارزش درک خود استفاده میشود.
کمی وقت بگذارید و برای یافتن اطلاعات بیشتر در مورد اولویتهای خود از DISC و سایر تستهای ارزیابی در دسترس، کمک بگیرید.
همچنین این کار فشار را از همکارانی که تیپ شخصیتی صلح جو دارند و میخواهند مطمئن شوند نظرات همه شنیده میشود، بردارد.
ممکن است با انگشتتان نشان دهید هنوز نوبت آنها نرسیده است. یا میتوانید بگویید که میدانید آنها میخواهند صحبت کنند، اما ابتدا باید نظر دیگران را نیز بپرسید.
یک تکنیک، استفاده از مطالبی که آنها گفته اند به عنوان نقطه پرش و شروع بحثی مثبت است. به عنوان مثال، صحبت آنها را قطع کنید و بگویید: "من آن چه را که در مورد این موضوع گفتید دوست دارم. اما اجازه بدهید ببینیم دیگران چه نظری دارند. "
توضیح دهید که قصد دارید فضایی ایجاد کنید که همه از حضور در آن احساس خوشایندی داشته باشند. آنها را متوجه کنید که وقتی همیشه یک نفر سریع شروع به صحبت کردن میکند، انجام این امر دشوار میشود.
اگر آنها حرف دیگران را قطع میکنند، مودبانه به این نکته اشاره کنید که شما اشتیاق آنها را دوست دارید، اما لازم است قبل از این که حرفشان را شروع کنند، بقیه افراد صحبت خود را به پایان برسانند.
در غیر اینصورت، اگر این روش هم موثر واقع نشد، شاید زمان آن باشد که بررسی کنید آیا این محیط کار مناسب شما هست یا خیر. وقتی همکاران شما به این موضوع توجهی نمیکنند، ایرادی ندارد به دنبال محل کاری با محیط هماهنگتر باشید.
هیچ شکی در این نیست که رو به رو شدن با مسئله کارمند مسلط احساس ناخوشایندی دارد. اما این موضوع برای برقراری هماهنگی در تیم بسیار مهم است. این یک مسئله متداول است که بسیاری از شرکتها با آن مواجه هستند. پرداختن به آن، به نفع فرهنگ کار است و فضای امن تری را برای مشارکت دیگران ایجاد میکند.
بخاطر داشته باشید که اکثر کارمندان مسلط نیت خوبی دارند. مقابله مستقیم با این مسئله نه تنها به نفع هم تیمیهای آن هاست، بلکه به خود آنها هم کمک میکند تا مهارت شنیداری و تیم سازی خود را تقویت کنند و موفقیت حرفهای بیشتری کسب کنند.YJC