جامعه و حکومت، طبیبان را فقط ابزارهایی میبیند که درهرحال با هرگونه امکاناتی میتوانند و باید بهترین خدمت را ارائه دهند. اهميت كنش اجتماعي ايشان و ضرورت طرف معامله قرار گرفتن در مسائل اساسی سلامت را درك نمیکنند
شفاآنلاین>سلامت> ثبتنام براي هيئت مديره نظام پزشکیهای كشور يكي از کمفروغترین انتخابات سالهای اخير را نويد میدهد.
راستي چرا؟ به نظر میرسد آخرين قطرات اميد به اصلاح امور از طريق مشاركت اجتماعي در وجود جامعه پزشكي به هوا رفته است! اما ریشههای ناامیدی عمیقترند. جامعه پزشكي آهستهآهسته درمییابد كه گويا حكومت و جامعه نيازي به مشاركت اجتماعي پزشكان و جوامع پزشكي در اداره امور احساس نمیکنند.
جامعه و حکومت، طبیبان را فقط ابزارهایی میبیند که درهرحال با هرگونه امکاناتی میتوانند و باید بهترین خدمت را ارائه دهند. اهميت كنش اجتماعي ايشان و ضرورت طرف معامله قرار گرفتن در مسائل اساسی سلامت را درك نمیکنند.
هیچکس حاضر نيست هيچ خلباني را از حق پرواز نكردن با يك هواپيماي معيوب يا حتي مشكوك محروم كند. هیچکس جرئت نمیکند بر هواپيمايي كه چنين خلبان محروم و ناقص عقلي آن را ميراند بنشيند. هرچه مسئولين شركت هواپيمايي بگويند و هر اظهارنظر تخصصیای كه مهندسان پرواز به عملآورند، بازهم حق خلبان در لغو پرواز با هواپيماي معيوب را كسي خدشهدار نمیکند. مهمترین راز امنيت پرواز و تداوم آن همين حق است. بیتردید در صورت اجبار به پرواز با هواپيماهاي معيوب هم بسياري از آنها سقوط نمیکنند؛ اما امنيت و كيفيت پرواز و اطمینان از آن بهشدت خدشهدار میشود. خلبان در مهمترین جايگاهي است كه میتواند و بايد كارايي عملي سيستم را ارزيابي نهايي كند.
جامعه پزشكي ازنظر درك نواقص و اشکالات سيستم سلامت كشور در همان جايگاهي است كه خلبان در مورد هواپيما قرار دارد. با اين تفاوت كه شايد سقوط سيستم سلامت كشور مثل سقوط يك هواپيما با همان سروصدا و با همان ابعاد درك نشود. بنابراين درك بیتفاوتی جامعه نسبت به نظرگاه جامعه پزشكي در قبال نواقص سيستم سلامت كشور ناامیدکنندهترین نقطه ايست كه میتوان به آن رسيد. در اين صورت پزشكان و جامعه پزشكي به خلباناني میمانند كه به فرموده يا بهاجبار قوت لايموت، پشت فرمان هواپيماهايي با چند صد سرنشين نشستهاند. از نواقص هواپيما اطلاع دارند و نهتنها از به خطر افتادن جان مسافران بلكه از اينكه هيچ نقشي در اصلاح امور ندارند به خود میپیچند.
فلسفه وجودي سازمان نظام پزشكي بهعنوان حلقه رابط بين دولت و جامعه پزشكي در اصل امكان اعمالنظر عملي جامعه پزشكي در امورات سلامت بوده است. بهترتيبي كه اين اعمالنظر با در نظر گرفتن مصالح عمومي صورت بگيرد. وقتي سازمان نظام پزشكي هیچگونه حق و اختياري در نحوه عملكرد پزشكان و مراكز درماني نداشته باشد و اگر توان او متکی بر اراده پزشكان و هدايت اين اراده نباشد، اگر اين حق را نداشته باشد كه بهعنوان نماينده پزشكان وارد معاملات اجتماعي بشود - معاملهای كه هر يك از طرفين حقوق مساوي دارند و یکطرف فروشندهای محكوم به فروش نيست - نهایتاً تبديل به صادرکننده بيانيه و درخواست میشود. نهادهای دولتي و غیردولتی كه در مقاطع مختلف بيانيه صادر میکنند كم نيستند.
تفاوت سازمان نظام پزشكي در آن است كه باید بر قدرتي كه حاصل تجميع بیقدرتان (پزشكان) باشد تكيه زند تا در محاسبات اجتماعي بهحساب آيد و بتواند در ذهن يك تصميم گير فرادست تصويري از واكنش احتمالي جمعي -در صورت عدم رعايت آن نظر - بپردازد. تنها از همين طريق است كه جوامع پزشكي میتوانند امنيت سلامت (بر وزن امنيت پرواز) در كشور را تأمين كنند. مسئولين فرادست آنقدر مشكلات درهمپیچیده دارند و آنقدر بیانیههای جورواجور احاطهشان كرده كه چارهای جز تكيه بر واقعيات و جديت گروهها ندارند.
ناامیدی جامعه پزشكي از سازمان نظام پزشكي نه به نيات و خصوصيات مسئولین آن -كه همواره از شریفترین و صدیقترین پزشكان كشور بودهاند- كه به جايگاه عرفي اين سازمان بهعنوان يك موسسه نیمهدولتی ديگر برمیگردد. سازمان حتي براي یکبار هم نتوانسته یا امکان آن را نداشته که جامعه پزشكي را در مقابله با روشنترین نمونههای نقض سيستم سلامت به واكنشي عملي ترغيب و آن واكنش را هدايت كند. حتي در مقاطعي كه قانون هم اجازه میداد قادر به اين كار نبود. واکنش مدنی و اجتماعی با هدایت سازمان تابویی است که حتی نمیتوان بر زبان راند. ازآنجاکه هيچ تلاشي براي ساماندهي واكنش قانوني، مدني و همگاني پزشكان به عمل نيامده اساساً چنين تجاربي هم اندوخته نشده است.
اينكه خود سازمان چنين جايگاهي براي خود قائل نيست يك مسئله است اما نكته مهمتر و ناامیدکنندهتر جامعهايست كه ترجيح میدهد برسفينهاي بنشيند كه راهبر آن نهتنها در لغو پرواز بیاختیار است، بلكه کوچکترین امكان عملي در ترميم مشكلات اين سفینه هم ندارد. ركود انتخابات سازمان نظام پزشكي شايد آخرين كنش باقيمانده مدني براي جامعه پزشكي باشد تا یکبار ديگر بر اهميت نقش خود در كليت كار سلامت تأکید كند.دکتر بابک زمانی/ روزنامه شرق