ین حجم از خشونت و پنهانکاری آن هم از سوی والدین خانوادهای محترم برای ایرانیان خوکرده به ارزشهایی مانند احترام به پدر و مادر، رعایت منزلت سالمندان و درک خانواده بهعنوان کانون امن زندگی، قابل فهم و هضم نیست
شفاآنلاین>سلامت> چند روزی از فاششدن ماجرای قتلهای رخداده در خانواده خرمدین میگذرد. شهرکی آرام در غرب تهران دچار آشفتگی و جامعه ایران در شوک و بهت فرو رفته است.
این حجم از خشونت و پنهانکاری آن هم از سوی والدین خانوادهای محترم برای ایرانیان خوکرده به ارزشهایی مانند احترام به پدر و مادر، رعایت منزلت سالمندان و درک خانواده بهعنوان کانون امن زندگی، قابل فهم و هضم نیست. موقعیت اجتماعی و سن قاتلان و قربانیان که همگی از یک خانواده بودهاند و بازتاب گسترده آن نشان میدهد که با یک ماجرای ساده خشونت خانوادگی روبهرو نیستیم و باید به ریشهها و ابعاد دیگر مسئله هم توجه کنیم. توجیه والدین در بهقتلرساندن یک داماد، یک دختر و یک پسر خانواده عمدتا مجازات فرزندان خطاکاران و دفاع از حیثیت خانوادگی عنوان شده است. از شواهد چنین برمیآید که پدر بهعنوان یک نظامی بازنشسته و فردی خوکرده به دیسیپلین، جنگدیده و متعصب به باوری خاص (طرفداری از شخصیت تاریخی بابک خرمدین)، همسری تسلیم و مطیع را کنار خود داشته. این دو در کنار هم، رفتار عزیزان خود را قضاوت کرده، حکم قتل صادر کرده و احکام را هم اجرا کردهاند. شاید اگر در زمانه و در جامعهای بسته به سر میبردیم، آنها نه بهعنوان متهمان جنایت، بلکه بهعنوان افرادی مدافع حیثیت و شرف خانوادگی، مورد ستایش و احترام قرار میگرفتند؛ اما در روزگار حاضر قاعده بر قانون و مراجعه به دستگاههای تخصصی انتظامی و قضائی حتی برای اختلافات خانوادگی است.
در شهرک محل زندگی این خانواده یک شورای حل اختلاف فعال وجود دارد که میتوانست مورد مراجعه والدین باشد. از آنجایی که چنین اتفاقاتی نادر هستند، نمیتوان الگویی از علل و انگیزهها ترسیم و بر اساسآن به تحلیل و تفسیر ماجرا اقدام کرد. هرچه هست، باید در چارچوب افراد این خانواده و تأثیرپذیری احتمالی آنها از متغیرهای کلان مانند سیاستهای اجتماعی و اقتصادی گفته شود. تحلیل روانکاوانه و روانعصبشناسانه باید از سوی متخصصان این حوزه انجام شود و آنها باید به پرسشهایی مانند تأثیر ترومای ناشی از تجربیات تلخ بر ذهن و روان پدر خانواده، تعارض نسلها و بیماریها و گرفتاریهای روانی ناشی از سالمندی پاسخ دهند. از متخصصان جامعهشناسی خانواده هم انتظار میرود که اطلاعات و تحلیلهای خود را درباره خانواده ایرانی بیان کنند و به توضیح عواملی بپردازند که این نهاد بنیادین جامعه ایران را دچار چالشها و مشکلات کرده است. نمیتوان از تأثیر پیامدهای منفی اوضاع اقتصادی بهسادگی عبور کرد و از این واقعیت چشم پوشید که با وجود افزایش افراد مجرد، مسکن مناسب و قابل استطاعت برای آنها فراهم نیست و شاید از اینرو به اجبار اقامت در خانواده پدری را پیشه میکنند و حضور همزمان و فشرده افرادی با ارزشها و انتظارات متفاوت چه آسان میتواند زمینه ستیز و خشونت را از هر دو سوی ماجرا فراهم کند.
به نظر میرسد بیشتر نیازمند مددکاران اجتماعی و مشاوران خانواده هستیم تا مراقبت دائمی و منظم از خانوادهها بهویژه سالمندان داشته و به گرفتاریها و مشکلات آنها توجه و در صورت لزوم اقدامات تسکینی، ترمیمی و تعدیلی را توصیه کرده یا انجام دهند. نهاد خانواده را نمیتوان در دریایی از مشکلات اجتماعی، اقتصادی و مکانی رها کرد و از آن انتظار تابآوری داشت. بیتوجهی و بیتفاوتی به تأثیرات منفی متغیرهای کلان اجتماعی-اقتصادی بر خانواده میتواند این نهاد را به جای سازوکاری برای حل مشکلات، بدل به کانون مسئله کند.
واقعه تلخ خانواده خرمدین میتواند زنگ هشداری برای همه ما باشد که به تصور امنیت پولادین خانواده بهراحتی از کنار مشکلات آن عبور میکنیم و توجه لازم را به تخریب و گسستگی تعاملات انسانی در نهادهای اولیه یعنی خانواده، گروه دوستان و محله نداریم. به احتمال نیازمند تغییر برخی هنجارها هستیم، باید اجازه داد تا والدین و فرزندان از مشکلات خود در خانواده با مشاوران و متخصصان گفتوگو کنند و با همفکری برای یافتن راهحل بکوشند.
تذکر جرمشناسان و متخصصان خشونت درباره افزایش خشونتهای خانوادگی و خانوادهکشی در دهههای اخیر باید جدی گرفته شود و زمینه برای طرح روشن مسائل، تدوین سیاستها و برنامه حمایتی فراهم شود؛ باشد که به این طریق مانع از تکرار حادثه تلخ دیگری در چارچوب امن خانواده شد. ایران جامعهای خانوادهگراست و همواره این نهاد بهعنوان سپر و چتر ایمنی و حمایتی برای افراد متعلق به آن در قبال ناکارآمدی و بیکفایتی نهادهای دیگر عمل کرده است.
به عبارت دیگر همواره این خانواده بوده که جور کاستیها در جامعه بزرگتر را کشیده؛ اما اکنون به نظر میرسد که حجم مشکلات از آستانه تحمل خانواده بسیار بیشتر باشد. نهاد خانواده را دریابیم.حسین ایمانیجاجرمی جامعهشناس/ روزنامه شرق