واکسیناسیون سالمندان را در ایران از اواخر فروردین آغاز کردند. گروه هدف اول 80سال به بالا بودند و حالا چند روزی است که نوبت 70و 75سالهها شده، مراکز تزریق واکسن در این هفتهها جز مردان و زنان عصا بهدست و ملول از روزهای دشوار کرونایی، جوانهایی را هم بهخود میبیند که با ذوق و شوق عزیزانشان را همراهی میکنند تا زودتر لحظه رهایی آنها از این ویروس منحوس را ببینند.
شفاآنلاین>سلامت> دلخوشی این روزهاست؛ روزنه امیدی که لبخند واقعی بهصورتها نشانده است؛ ستاره اقبالی که گرچه دیر و کمفروغ روی برخی شانهها نشسته، اما بالاخره نشسته است. تنها نمایشی از فرح و کامیابی در فضای بیدر و پیکر مجازی که هیچکس از دیدن آن مغموم و سرخورده نمیشود؛ امیدواری واقعی که حالا یکییکی در خانه همه را میزند و نوید روزهای شیرینی را میدهد که دیگر نباید از دیدار و همنشینی با پدربزرگها، مادربزرگها، پدرها و مادرها ترسید؛ اینکه مسبب بیماریشان شوی، آلودهشان کنی و از دستشان بدهی؛ واکسیناسیونی که اگر سرعت بیشتری گیرد، طفل گمشده شادی و امید در کوچه پسکوچههای این کشور غمگین همین روزها پیدایش میشود.
به گزارش شفاآنلاین: آن لحظه باشکوه واکسن زدنشان نباید از دست برود؛ لحظهای که از دل 400و اندی روز تلخی، فاصله، سیاهی و از کف دادن عزیزانی بیشمار چون سیمرغی نجاتبخش از خاکستر بیرون آمده است. پیرزن و پیرمردهایی که نیش سوزن آمپول روی بازوان خسته و لرزانشان هم نقش خنده روی چین و چروکهای صورت خودشان میاندازد و هم رد پررنگی از برق امید را در چشمان پسرها و دخترها و نوههایشان مینشاند.
واکسیناسیون
سالمندان را در ایران از اواخر فروردین آغاز کردند. گروه هدف اول 80سال به بالا بودند و حالا چند روزی است که نوبت 70و 75سالهها شده، مراکز تزریق واکسن در این هفتهها جز مردان و زنان عصا بهدست و ملول از روزهای دشوار کرونایی، جوانهایی را هم بهخود میبیند که با ذوق و شوق عزیزانشان را همراهی میکنند تا زودتر لحظه رهایی آنها از این ویروس منحوس را ببینند. لحظههای روشنی که دوربینهای موبایل شکارشان میکنند و با سرعت نور در رگ و پی خانواده، دوستان، آشنایان و جامعه تزریق میشود. «بدون شک تنها خبر خوش این روزها همین واکسیناسیون پدربزرگها و مادربزرگهایمان است. به زور مرخصی گرفتم و گفتم میخواهم خودم ببرمشان تا حتی یک روز هم عقب نیفتد. میخواستم این لحظه را برای کل فامیل ثبت کنم.» صدای خنده در زمینه ویدئو زنده قطع نمیشود؛ «بالاخره تو کوچه ما هم عروسی شد.»
سلام بر روزهای روشن
صفحات مجازی از اینستاگرام، توییتر و... این روزها پر شده از تصویر پیرزنها و پیرمردهایی که رو برگردانده از سوزن تیز واکسن منتظرند که آن درد شیرین بالاخره بر جانشان بنشیند. پرستار داخل کادر دوربین میگوید که اگر تب کردی، نترس، طبیعی است مادرجان؛ « فکر کنم تنها تبی باشه که همه با لذت توش میسوزیم؛ چون بعدش خلاصی و راحتیه.» پیرزن با بغض و صدای لرزان از پرستار تشکر میکند و میخواهد کمکش کنند بلند شود تا نفر بعدی سریعتر بنشیند. صف طولانی است و امیدی که در گرو چند سیسی واکسن جاخوش کرده باید نصیب بقیه هم شود.
تا حالا 25هزار عکس و ویدئو با هشتگ واکسیناسیون سالمندان در اینستاگرام منتشر شده است. پدربزرگ و مادربزرگهایی از کرمان، خوزستان، آذربایجان، لرستان، بوشهر، گیلان و مازندران، قوچان، فریمان، مشهد، چابهار و... که آستین بالا زده و منتظر آن لحظه طلایی هستند. محمد از فعالان مجازی است که صفحه شخصی خود را این روزها اختصاص داده به انتشار امید و روشنایی واکسیناسیون سالمندان؛ «من دیدم که این روزها هیچ خبری مردم را به اندازه واکسن زدن سالمندان خوشحال نمیکند. یک جور امیدواری برای همه است. این شد که از دنبالکنندگانم خواستم اگر فیلم و عکس از لحظه واکسیناسیون دارند، برایم ارسال کنند تا منتشر کنم و تا حالا 134فیلم و عکس منتشر کردیم که زیاد از آن استقبال شد. فقط میخواهم با این کار به بقیه روحیه بدهم که همچنان رعایت کنند تا نوبتشان شود.»
نگین اما مادرش را آذر98 درحالیکه ویروس ریهاش را پر کرده بود و زیر دستگاه ونتیلاتور هم نمیتوانسته نفس بکشد، از دست داده، اما حالا خوشحال است که پدرش و جفت مادربزرگهایش واکسینه شدهاند؛ «با هر سه نفرشان خودم رفتم خانه بهداشت مرکز، دوست داشتم آن لحظه واکسن زدنشان را ببینم. تمام این چندماه با کابوس اینکه عزیزان دیگرم را از دست بدهم، شبها میخوابیدم و صبح بیدار میشدم. حالا چند شب است که آسودهترم. این تنها خوشحالی واقعی من در طول این مدت است. پدرم لحظه تزریق واکسن گریهاش گرفت، یاد مادرم افتاده بود، اما من خوشحال بودم که نگاه او را از دست نمیدهم. چه چیزی باارزشتر از این؟»
فداکاری در فصل واکسیناسیون
دورنمای بازگشت به جامعه و دوران خوش دورهمیهای خانوادگی که دیگر تبدیل به یکرؤیا برای خیلی از سالمندان شده بود، حالا شفافتر شده است. اندوه مشترکی بین همه آنهاست؛ «نوهام که آرزوی پوشیدن لباس دامادیاش را داشتم، عقد کرد، اما مرا بهخاطر اینکه آسم دارم، نبردند. از توی گوشی مراسمش را میدیدیم. دخترم بهتازگی بعد از 13سال بچهدار شده و نتوانستم کنارش باشم. برادرم کرونا گرفت و فوت کرد و اجازه ندادند در تشییع جنازهاش شرکت کنم. همه روزهای خوب و بدم را تنهایی سپری کردم. حالا اگر عمری باقی باشد، میخواهم یکی، دو هفته بعد از زدن دوز دوم واکسن همه را جبران کنم. اول میروم سر مزار برادرم.» فتانه خانم چشمانشتر میشود؛ «دعای من سر نماز این است که همه مردم واکسن بزنند. پیر و جوان و مسلمان و کافر هم ندارد؛ همه.» در میان سالمندان بیشمارند زنان و مردانی که دوست دارند دختران یا پسران میانسالشان یا نوههای جوانشان به جای آنها واکسن بزنند؛ فداکاری والدین که سر واکسیناسیون هم بروز پیدا کرده است. منیره توسلی، یکی از پرستاران مرکز بهداشت کاشان در اینباره میگوید: «پیرزنها و پیرمردها 80، 90ساله وقتی مینشینند روی صندلی، آرام طوری که کسی نشنود، میگویند که نمیشود واکسن مرا به پسرم یا دخترم بزنی، ما که جایی نمیرویم اینها در معرض خطرند. گاهی اوقات میایستند به اصرار و تمنا؛ بهخصوص مادرها. وقتی برایشان توضیح میدهیم که بهزودی نوبتشان میشود، بالاخره حاضر میشوند واکسن بزنند.»
کنارتان هستیم
همبستگی اجتماعی در این روزهای واکسیناسیون سالمندان هم به اوج خود رسیده، اگر تا دیروز گروهها و نهادهای محلی بودند که در خرید روزانه به سالمندان کمک میکردند که از خانه بیرون نیایند و کمتر در معرض خطر بیماری قرار بگیرند، در این چند هفته بهعنوان حامی، سالمندان را برای تزریق واکسن تا مراکز درمانی همراهی میکنند. حامد از کسانی است که در مجموعهای زندگی میکند که اکثرا بازنشسته ارتش هستند؛ افرادی که اغلب بالای 70سال دارند و تنها زندگی میکنند؛ «خبر دارم که چند نفری از همسایهها فرزندانشان از ایران رفتهاند یا به هر دلیلی به پدر و مادرشان سر نمیزنند. چند روز پیش متوجه شدم برای دریافت واکسن به همسایه طبقه اول زنگ زدند و چون کسی را نداشته، نرفته. این شد که من بردمشان. بعد از طریق او فهمیدم این اتفاق برای چند نفر دیگر از همسایههای مجتمع هم افتاده و این شد که با 2نفر از اهالی پوستری طراحی و در ورودی ساختمانها نصب کردیم که اگر کسی احتیاج به همراهی داشت با ما تماس بگیرد. تا حالا 6نفر را همراهی کردیم.»
شبکه دوستدار کودک هم یکی از نهادهای مردمی بود که بهصورت رسمی و گسترده اعلام کرد که سالمندان بالای 75سال را در واکسیناسیون همراهی میکند. آنها میگویند که میتوانند در این روزها در کنار سالمندان تنها باشند؛ «گروه بزرگی از دوستداران کودک این آمادگی را دارند که از همه پدربزرگها و مادربزرگها برای واکسیناسیون در شهر تهران حمایت کنند.»
جامعهشناسان و فعالان مدنی معتقدند اگر واکسیناسیون در ایران سرعت بالاتری بگیرد و افراد بیشتری واکسینه شوند، میتوان شادی و امید را به جامعه برگرداند؛ طفل گریز پایی که به قول استاد شفیعیکدکنی در این سالها گم شده است.
8 میلیون و 300 هزار سالمند باید واکسینه شوند
بسیاری از شهروندان ایرانی این روزها سؤال دارند که واکسیناسیون گروههای سنی مختلف به چه ترتیبی انجام میشود. علیرضا رئیسی، سخنگوی ستاد مقابله با کرونا به این پرسش پاسخ داد. «فاز دوم واکسیناسیون کرونا که با تزریق واکسن به سالمندان بالای 80سال آغاز شده بود، با انجام واکسیناسیون افراد بالای 75سال یعنی متولدین سال ۱۳۲۵ به قبل از هفته جاری وارد مرحله تازه خود شد. حدود 8میلیون و 300هزار سالمند در کشور داریم که آنها را به چند گروه سنی با فاصله 5سال تقسیم کرده و پیشبینی میشود که تا پایان خرداد، تزریق واکسن کرونا به سالمندان به پایان برسد. در فاز دوم واکسیناسیون کرونا، افراد را به گروههای سالمندان بالای 80سال، افراد بین 75تا 80سال، سالمندان بین 70تا 75سال، 65تا 70سال و 60تا 65سال تقسیم کردهایم؛ گروه بالای 60سال حدود 8 میلیون و 300هزار نفر و افراد بالای 80سال جمعیتی حدود یکمیلیون و 200هزار نفر را دربرمیگیرد. اطلاعات افراد سالمند در روستاها و شهرهای زیر 20هزار نفر کشور، بهطور کامل در سامانه و پرونده الکترونیک سلامت ثبت شده است، اما در تهران تنها اطلاعات حدود 60درصد تهرانیها در پرونده الکترونیک سلامت ثبت شده است؛ بنابراین ممکن است در تهران از لحاظ فراخوان افراد برای تزریق واکسن کرونا دچار مشکل شویم و علت تجمع برای واکسیناسیون بالای 80سال نیز همین است. هر چند وارد مرحله واکسیناسیون افراد بالای 75سال شدهایم، اما به این معنا نیست که افراد بالای 80سال که هنوز واکسن دریافت نکردهاند، دیگر قرار نیست واکسن بگیرند. در تمام شهرها با افراد بالای 80سال تماس گرفته و یا پیامک برایشان ارسال میشود تا برای تزریق واکسن کرونا به مراکز بهداشتی مراجعه کنند.»