شفاآنلاین>سلامت> در روزهای اول سال آنقدر بحث قرارداد چین در فضای مجازی بالا گرفت که آخر سر، نسخهنویسی همچون حقیر -که بیشترین مکاشفاتش از پلههای مطب آنطرفتر نمیرود- هم به صرافت افتاد.
نمیخواهم بگویم در کشور ما همه در هر کاری بدون هرگونه آشنایی سر میکشند و در هر کاری تخصص دارند و بهخصوص در کار سیاست نظر میدهند، این موضوع آشکار است، همه میدانند و واقعیت است. ما سیاسیترین مردم روی زمین هستیم و اگرچه سیاست تمام زندگی ما را فراگرفته و اوست که ما را راحت نمیگذارد، با اینهمه کمتر از هر زمان دیگری از الفبای سیاست اطلاع داریم و کمتر از هر جامعه دیگری آن را در فعالیت اجتماعی خود به کار میگیریم.
خیر، مقصود من اشاره به این واضحات نیست. مهمتر از همه اینکه در چنین مورد مهمی، هرکس باید نظری داشته باشد. بهعلاوه نمیخواهم به رسم معمول، میانهداری بکنم و راهی میانه بگشایم که هر دو سو را نه به خشم آورد و نه مشعوف کند.
میانهداری و لاادریگری و راضیکردن هر دو طرف نیز بیماری ملی دیگر ماست که تازه وقتی میخواهیم خوب رفتار کنیم، آن را برمیگزینیم؛ یک ارزش اخلاقیشده؛ نوعی لیبرالیسم و آزاداندیشی کاذب! موافقت با هر دو سوی منازعه، هم راحتتر است و هم کمخطرتر و هیچ نیازی هم به اطلاع عمیق از مباحث دو طرف ندارد.
روش قدیمی آپاراتچیکها و مدیرانی است که تنها آرزویشان برآمدن فردا از پس امروز است. خیر، این ژست را هم نمیخواهم بگیرم و اگر جانبی را نمیگیرم، آن است که هنوز اطلاع دقیقی ندارم. آنچه در ارتباط با قرارداد برای من جالب است، نحوه موافقت یا مخالفتی است که ما با آن انجام میدهیم. لازم نیست دراینباره از کسی موافقت یا مخالفتش را سؤال کنید؛ تنها کافی است به نظرات قبلی او در سایر موارد مراجعه کنید! در این صورت، جواب سؤال را پیشاپیش دریافتهاید. آنکه پیشتر در بسیاری مسائل که پای دولت و حکومت در میان بوده موافقت و توجیه و جانبداری میکرده، در این مورد هم از ابتدا موافق و توجیهگر است و آنکه همواره ساز مخالفت میزده از پیش مخالف است. برعکس این روال را بسیار بهندرت مشاهده میکنید.
دلایل هر دو گروه، برخی از پیش آمادهاند، برخی هم به مقتضای بحث گاه در تناقض با آنچه از پیش ادعا کردهاند، پدیدار خواهند شد. همه ما از موافق گرفته تا مخالف، وقتی در برابر این سؤال قرار بگیریم که آیا این قرارداد را خواندهایم یا نه، معلوم میشود از پیش به واسطه نویسندهاش میدانستهایم در آن چه نوشته خواهد شد.
وقتی هم از پیش موافقت یا مخالفت ما معلوم بوده، اساسا خواندن و مطالعهکردن برای چه؟ جای تعجب است وقتی هیچ تحلیل و بررسیای درباره چنین موضوعی صورت نگرفته، هیچ گروه کاربلدی در جایی که به آن اعتماد داریم، مثلا در یک حزب، دلایل توجیهی مخالفت و بهخصوص موافقت خود را برای ما بیان نکردهاند، اینهمه موافقت کورکورانه و مخالفت عصیانگرانه برای چیست؟ دولت بهعنوان مهمترین متولی فرهنگی و مهمترین نهادی که باید رفتار اجتماعی ما را شکل بدهد و وظیفهای مهمتر از این ندارد، با اینگونه رفتارها آیا به این مهم دست مییابد؟ یا با برنامهریزی چراغخاموش و ساکت خود از یک سو موضوعات مهم را به دست موافقتها و مخالفتهای سطحی اما آتشین میسپارد و از سوی دیگر سنتی منفی در برآمدن و تولید نظرات اجتماعی ما در اساسیترین مسائل ملی بر جا میگذارد و بدتر از همه اینکه اینگونه موافقت و مخالفت را هم رسمیت میبخشد.
حتی نسخهنویسان هم حق دارند از همه چیز سر دربیاورند؛ همانطورکه همه حق دارند در خوب و بد نسخهنویسی و برنامهریزی برای آن نظر بدهند. آنچه مهم است، نحوه اطلاعپیداکردن، شیوه اظهارنظر، مخالفت و اطمینان و پافشاری بر نظر است که باید بیاموزیم یا به ما بیاموزند.بابک زمانی- نورولوژیست/ روزنامه شرق