این واقعیت ساده که یک ویزیت ایرانی که اساس طب بالینی است از هیچ لحاظی شبیه یک ویزیت استاندارد بینالمللی نیست و با این تعرفهها نمیتواند باشد، راهی در این تحلیل ندارد
شفاآنلاین>سلامت> افتخار حضور در جلسهای از بزرگان و تصمیمگیران را دارم که دارند درباره آینده طب غیرحضوری (دورا پزشکی) بحث میکنند. کارشناس دانشمند که معلوم است مدتها وقت صرف تهیه گزارش کرده است شمهای از پیشرفتها در این زمینه با اتکا به منابع خارجی را ارائه میدهد و با استفاده از منابع خارجی برنامه برخورد با این پیشرفت را به طور کامل عرضه میکند. از اینهمه اطلاعات جمعآوریشده تعجب میکنم.
بسیار عالی است، فقط یک نکته بیاهمیت در آن مفقود است؛ اوضاع فعلی ما در این زمینه و بهخصوص بحران طب بالینی که گریبانگیر سیستم سلامت در کشور ماست! به طور ساده یعنی اینکه آن تحلیل و برنامه را میتوان برای یک کشور اسکاندیناوی پیشرفته هم نوشت و ارائه داد، برای بنگلادش و ایران هم میتوان عین همین مطالب را گفت.
این واقعیت ساده که یک ویزیت ایرانی که اساس طب بالینی است از هیچ لحاظی شبیه یک ویزیت استاندارد بینالمللی نیست و با این تعرفهها نمیتواند باشد، راهی در این تحلیل ندارد. این احتمال که این ویزیتهای نازل ثبتنشده، کوتاهمدت و نسخهمحور، در طب غیرحضوری و تلفنی به چه روزی خواهند افتاد، جایی در این تحلیل ندارد.
در جمع دیگری از دوستان هستیم. بحث آموزش پزشکی مطرح است. دو نفر از کارشناسان دانشمند درباره آخرین روشهای آموزش
پزشکی سخنرانی میکنند. باز هم تفاوتی نمیکند که این گزارش را برای گینه بیسائو تهیه کرده باشند، برای ایران، ترکیه یا فنلاند. گزارش آکنده است از اصطلاحات تخصصی به شکل اختصاری که تا در ذهن معنی کنی رشته کلام از دستت درمیرود، اما دریغ از کوچکترین اشارهای به این واقعیت آشکار که سیستم آموزش تخصصی ما با آن امتحان فوقبشری حافظه برتر، کار اجباری به اسم آموزش، دیوار چین تفاوتهای قبل و بعد از تخصص، نبود هیئت علمی متنوع و کافی و نبود چرخش بینالمللی، در یک قیاس بینالمللی تبدیل به یک موجود عجیبالخلقه شده است.
وبیناری است درباره نحوه توزیع واکسن کرونا؛ بازهم کارشناس مربوطه بعد از بحث زیبایی درباره بحران کرونا و ضرورت قسط و عدالت برنامه اولویتبندی تزریق واکسن را به اطلاع همه میرساند و بلافاصله درخواست پرسش و پاسخ میکند. هیچ کس حتی نمیپرسد برنامه شما با توجه به شرایط خاص کشور ما چگونه باید پیاده شود؟ چه برآوردی از مشکلات پیشرو دارید؟ در بخشهای خصوصی که تاکنون هیچگونه نظارت کیفی نکردهاید در سیستمهای دولتیای که درگیر تنگدستی شدید و بوروکراتیسم هستند چطور؟ برای تخطی از دستورالعملها چه واکنشی اندیشیدهاید؟ برای ساخت اخلاقیاتی مناسب برای این روند دشوار چندماهه یا چندساله چه اقدامات فرهنگیای در پیش دارید؟ کسی نمیپرسد چرا از مهمترین چالش روبهرو شروع نمیکنید؟ جالبترین نکته آنکه وقتی با همه این کارشناسان به طور خصوصی صحبت میکنید متوجه میشوید همه آنها به این بحرانها و مشکلات معترفاند و آنها را قبول دارند اما بلافاصله اضافه میکنند؛ «خب این مسائل را که نمیتوان با سرعت حل کرد» و این احتمال را هم که بتوان با برنامهریزی مناسب قدمی هرچند کوتاه به سمت اصلاح آن زیرساختها برداشت نادیده میگیرند. جامعهشناسی، اخیرا لفظ «جَلّاس» را برای کسانی که عمده وقت خود را در جلسات صرف میکنند به کار برده بود.
منش «جَلّاسی» در حال حاضر عبارت است از تهیه دستورالعملها یا قوانینی برای اصلاح امور بدون کوچکترین تلاش برای شناخت نظم (order) جاری آنها (به بیان «فوکو» اقتصاد درونی در فیزیک این روابط) بدون تلاش برای درک قانونمندیهایی که علیرغم اراده افراد باعث بروز مشکلات شدهاند، بدون نظرپردازی در مورد آن حدی از اصلاح که در این سیستمها قابل تصور و امکانپذیر است، بدون تلاش برای ارزیابی تواناییهایمان و مهمتر از همه بدون راهاندازی مکانیسم نظارتیای که با بازخوردهای مداوم ما را از حصول نتیجه مطمئن کند و اطلاعاتی ارزشمند در شناخت قانونمندیهای پیشگفته فراهم کند.
با همه اینها، جَلّاسان جزء گرانبهاترین ذخایر ما هستند؛ کافی است به آنها اجازه دهید تنها مشکلات را ببینند و تنها برای کلیدیترین مشکلات راهحل بدهند و به آنها آموزش و اجازه دهید هیچ ملاحظهای نکنند؛ تنها آن زمان است که شاهد تمام تواناییهای ایشان خواهید بود.بابک زمانی- نورولوژیست/ روزنامه شرق