حالا که کرونا بیش از یک سال جامعه را زیر بیسابقهترین فشارهای روانی قرار داده است شاید احساس تنهایی فراتر از اپیدمی مذکور در اجتماع نفوذ کرده باشد و روح و روان ایرانیان را بیشتر از هر زمان دیگری خراش داده باشد
شفاآنلاین>سلامت> ژاپن دومین کشور جهان پس از انگلیس است که وزارتخانه «تنهایی» تاسیس کرده است. ظاهرا آمار خودکشی در این کشور خصوصا پس از شیوع کرونا افزایش قابل ملاحظهای داشته است و مزید بر پیری جمعیت شده و حالا دولت در تلاش است تا با این مشکل اجتماعی مبارزه کند. احساس تنهایی البته مشکل دیرین بشر است و گویا با پیشرفتهای همهجانبه خصوصا در انواع ارتباطهای مجازی نه تنها از این احساس کاسته نشده که بر آن افزوده شده است! اما اگر کشور دیگری نیازمند وزارتخانه تنهایی باشد احتمالا ایران است که انواع علل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی برای تزاید احساس تنهایی را دارد.
حالا که
کرونا بیش از یک سال جامعه را زیر بیسابقهترین فشارهای روانی قرار داده است شاید احساس تنهایی فراتر از اپیدمی مذکور در اجتماع نفوذ کرده باشد و روح و روان ایرانیان را بیشتر از هر زمان دیگری خراش داده باشد. واقعیت آن است که اوجگیری مشکلات اقتصادی و خصوصا افزایش شدید فاصلههای طبقاتی به تولید انبوه ناهنجاریهای اجتماعی منجر شده و احتمالا به همین سبب آمار خودکشی در سال 98 افزایش 8 درصدی داشته است. بنا بر اعلام مدیر برنامه پیشگیری از خودکشی دفتر سلامت روان وزارت بهداشت، آمار خودکشیها در ایران در سهماهه نخست سال 99 نسبت به سال ۹۸ با افزایش ۲۳ درصدی همراه و ماهیت و کیفیت آن وحشتناکتر بوده است. با این حساب و با درنظرگرفتن آثار گسترده روانی کرونا ما در انتهای سال جاری در آمار خودکشی رکوردشکنی خواهیم داشت؛ البته در کنار انواع مشکلات و حادثههای تلخ و گزنده که طی سالهای اخیر گریبانگیر جامعه ما شده است که همه فشارآفرین هستند و افراد مستعد و ضعیف را رهسپار انتخاب مرگ میکند، باید صریحتر باشیم و روی عوامل دیگر هم انگشت بگذاریم.
سالهاست با پدیده نامهربانی همهجانبه روبهرو هستیم. نامهربانی اولیا نسبت به فرزندان، فرزندان نسبت به پدر و مادرها، برادر با خواهر، خواهر با برادر، همسایه با همسایه، مالک نسبت به مستاجر، کارفرما با کارمند و کارگر، کارمندان نسبت به ارباب رجوع، دوست با دوست و از همه مهمتر افول مهربانی در ساحت سیاسی کشور. مثلا اگر نیاز قطعی بود که بنزین گران شود و راه دیگری برای کم کردن انواع هزینههای بیمورد و ریختوپاشها وجود نداشت، مهربانی دولت با ملت اقتضا میکرد که مسئولان بلندپایه هفتهها پیش از این تصمیم تلخ با مردم سخن میگفتند، اظهار شرمساری میکردند، دلگرمی میدادند، درست مانند پدری که ناچار شده است پول توجیبی فرزند را قطع کند یا بدتر از آن خبری از لباس جدید نباشد یا بدتر از آن یک وعده غذایی شبانهروزی حذف شود... فرزند را نوازش کند، اوضاع را باز گوید و حتی گونه خیس خویش را نشان دهد و عذر بخواهد. لابد در این صورت هیچ تظاهراتی نمیشد که کسی بخواهد سوءاستفاده کند و جوانی تحریک شود و شیشه بانکی را بشکند و مجبور شوند که توی سرش بزنند! شاید برخی از مسئولان مقتدر با خواندن این سطور استهزا کنند ولی بگذار بنویسم که جامعه ما سخت نیازمند مهربانی است. احساس تنهایی خیلیها را درنوردیده است، آن گورخواب بینوا، آن کارگر بیکارشده و شرمنده خانواده، آن نوجوان محروم از یک گوشی تلفن، آن تحصیلکرده جویا و محروم از شغل، آن بازنشسته حداقلبگیر خانهنشین، آن سالمند چشم به در دوخته، آن جوان بیرفیق چگونه احساس تنهایی نکند؟ با جیب خالی امید را از کدام بقالی بخرد و به خانه ببرد؟ شاید احساس تنهایی که در آمارها نمیگنجد ولی انواع آثارش از در و دیوار شهر میبارد بیش از هر بیماری دیگری گسترش پیدا کرده است و در اعماق اجتماع چون خوره به جان آدمها افتاده باشد و اگر روزنهای امیدآفرین پیدا نشود و کسی برای اقامه مهربانی برنخیزد و شعارهای خیرخواهانه توخالی باشند، آینده روشنی در پیش نخواهیم داشت. البته خلأهای موجود در جامعه عمیقتر از آنند که با تاسیس یک وزارتخانه قابل پرکردن باشند. ما تا رسیدن به نقطه مهربانی اجتماعی و زدودن احساس تنهایی اشتغالات فراوان دیگری داریم که اگر درک و دانشی پیرامون آنها وجود داشته باشد ابتدا در رفع آنها کوشش میکنیم. چنانچه همه ظرفیتهای کشور برای رفاه مردم هزینه شود و همه ایرانیان با عقیدهها و اندیشههای مختلف حق و سهمی به اندازه خود در تصمیمها داشته باشند و احساس ارزشمند مالکیت مردم نسبت به کشور خویش فراگیر و جدی و عینی شود، جامعه استحکام پیدا میکند و با خودآگاهی و احساس مسئولیت به رفع عیبها و مشکلات میپردازد. در چنین جامعهای حتی هنگامی که آسیب یا حادثه بزرگی پدید آید تحملها بالا میرود و هرکس تنها گلیم خود را از آب بیرون نمیکشد.
اتفاقا جامعه ما ظرفیت رسیدن به همدلی عمومی را کاملا داراست و شاید در این زمینه از جوامع دیگر مستعدتر باشد. مشکل آنجاست که عدهای مردمان را صغار میدانند و با تنگنظریها و تصمیم بهجای آنها به شکوفایی اخلاق و گذشت و مهربانی و نوعدوستی مدد نمیرسانند. اگر پایههای اخلاقی و انسانی جامعه بهصورت جدی و از راه تجربهشدهاش تقویت شود و میان حاکمیت و ملت همدلی برقرار باشد، چندان نیاز به نمایشهای تلویزیونی برای کمک به همنوع لازم نمیشود، چنانچه هنگام جنگ اکثر ایرانیان اخلاقی استوار و جانانه و بزرگمنشانه ازخود بروز دادند و با هم مهربانی عجیب و ستودنی کردند. احساس تنهایی بد درد ویرانکنندهای است و چون تکثیر شود کل جامعه را تهدید میکند، یک جامعه تنها چه خواهد کرد؟جعفر گلابی روزنامهنگار/ رزنامه آرمان ملی