در شرايطي که سفير جمهوري اسلامي ايران در روسيه اعلام کرد که «دومين محوله واکسن روسي «اسپوتنيک وي» جمعه با يک پرواز اختصاصي به تهران ارسال شد» صحبتهاي مسئولان پزشکي و سياسي به خصوص سعيد نمکي به عنوان بالاترين مقام اجرائي کشور در زمينه سلامت عمومي و درماني بهجاي اينکه در مورد فوائد و خصوصيات واکسن کروناي اسپوتينک وي صحبت کند نيز به اين بياعتماديها دامن ميزند. او در پاسخ به منتقدين اين واکسن مانند مينو محرز، عضو کميته علمي ستاد کرونا که گفته بود «واردات واکسن کروناي روسي توسط دولت از شانس بد مردم ايران است و من واکسن کرونا نميزنم» و بيانيه سازمان نظام پزشکي اعلام کرد که «به کوري چشم خيليها، اول خانواده خودمان واکسن روسي ميزنند!» يا کيانوش جهانپور منتقدان را به منفعت طلبي و سخنان غير علمي متهم کرد، بدون اينکه مانند نشريه پزشکي «لنست» از نتايج آزمايشهاي باليني واکسن اسپوتنيک وي ساخت روسيه يا فوائد آن سخن بگويند. اين درحالي است که به نظر ميرسد با واردات واکسنهاي هندي و چيني به زودي شاهد صحبتهاي غير کارشناسانه در فضاي واقعي و مجازي مطرح ميشود.
کاهش اعتماد عمومي
با توجه به اقدام دو مسئول و آغاز واکسيناسيون با اولين تزريق واکسن به فرزندانشان، اين بحث به وجود ميآيد که چرا آنها براي اعتماد سازي عمومي از فرزندانشان مايه ميگذارند. يک جامعهشناس در واکنش به اين موضوع، به اتفاقات چند سال اخير اشاره ميکند که سبب شده اعتماد عمومي به پايينترين سطح خود برسد. همانطور که سعيد معيدفر اعتقاد دارد: بيش از پنج ماه است که انواع حرف و حديثها در رابطه با مزايد و فوايد واکسن کرونا در کشور مطرح ميشود که خيلي از آنها بيپايه و اساس است و هيچ مسئولي به طور شفاف به آن پاسخ نميدهد. اما اين نوک کوه يخي است که سر از آب بيرون آورده و مستقيما به کاهش اعتماد عمومي نسبت به مديريت جامعه و نظام تصميمگيري و سياستگذاري و برنامهريزي کشور مرتبط است. زمانيکه انشقاق بين حوزه مديريت جامعه با خود جامعه وجود داشته باشد و اساسا اين نظام مديريت و تصميمگيري از درون خود جامعه نجوشيده باشد و از بطن جامعه و با مکانيزم منطقي و واقعي باشد، طبيعي است که درمورد هر موضوعي حتي بحث پيش پا افتادهاي مانند واکسن که قرنهاست انسان ميزند، اعتماد سازي کنند.
سه نوع شکاف در اعتماد
وي در ادامه خاطرنشان کرد: به اين موضوعات، منازعهاي که در درون ساختار مديريت جامعه وجود دارد و در بسياري از مواقع در حرفهاي متناقض و حتي درگيري لفظي بين مسئولان خود را نشان ميدهد، بايد اضافه کنيم. در اين سيستم مديريتي هر مسئولي حرف خود را ميزند و کار خود را انجام ميدهد و ظاهرا يک نوع قبيلهگرايي در سيستم مديريت وجود دارد که در اين وضعيت هر مسئولي گناه را بر گردن ديگري مياندازد و همديگر را نفي ميکند. همين چند وقت پيش در سفر رئيس مجلس به کشور روسيه چقدر حرف و حديث از طرف جناحهاي سياسي مطرح شد، يا در موضوع واکسن يک روز از ميکروچيپ در واکسن سخن گفتند و روز ديگر از عدم تاييد واکسنهاي روسي توسط سازمان جهاني بهداشت، درصورتي که اين موضوع حياتي براي مردم مانند ديگر موضوعات، سياسي شده و هرکسي که در آن طرف مرزها اين صحبتها را بشنوند، متوجه ميشود که در اين بين جنگ قدرت وجود دارد. اين گفتههاي مسئولان در حضور مردم بيان ميشود و مردم اين حرفها را ميشنوند و بر افزايش بياعتمادي و شکاف اعتماد عمومي ميافزايد. در حقيقت ما با سه شکاف بزرگ در موضوع اعتماد عمومي روبهرو هستيم، نخست شکاف ميان مردم با مديريت جامعه، دوم شکاف در درون سيستم قدرت و مسئولان، و سوم شکاف اعتمادي در ميان نخبگان جامعه با مسئولان و هر کدام از اينها همديگر را نميپذيرند و قبول ميکنند. مجموعه اين شکافها، فضايي را به وجود ميآورد که مسئولان براي هر موضوع کوچکي بايد خود را به جامعه و در اشکال مختلف، ثابت نماييد. معيدفر به واکسيناسيون کرونا که به صلاح جامعه است اشاره ميکند و ميافزايد: قرنهاست که مردم از کودکي تا سن شش سالگي انواع و اقسام واکسنها را ميزنند. چه اتفاقي رخ ميدهد که زدن يک واکسن با اين حجم از مشکل و حرف و حديث روبهرو ميشود؟. در کدام کشور اينقدر درباره زدن واکسن حرف و حديث بهوجود آمده و ابتدا اين واکسن را روي فرزندان مسئولان امتحان ميشود؟ از ابتدا هر مسئولي که در زمينههاي مختلف فعاليت داشت، در مورد اين واکسنها سخن گفت و برخي از مسئولان ميگفتند ميکروچيپ در واکسنها قرار دارد يا موضوعات ديگر، اين سخنان را چه کسي گفت؟ سپس نيز برخي ديگر باور داشتند که اين واکسنها زشت و زيبا دارند و... مردم نيز در فضاي مجازي به اين حرفها، موضوعات عجيبتري اضافه کردند، مثلا در واکسن ايراني مادهاي وجود دارد که آدم را با حجاب ميکند و... همه اين حرفها نشان ميدهد که برسر يک موضوع کوچک و ساده مانند واکسن چه جنجالي برپا شد و طبيعي است که بايد انرژي بسيار زيادي به کار برود تا مردم بتوانند به واکسن اعتماد کنند و براي اين کار وزير مجبور است که اولين واکسن را برروي فرزندش امتحان کند. اين جامعه شناس در پايان صحبتهايش اظهار ميکند: نبايد اين همه انرژي براي خريد واکسن صرف شود. کشورهاي ديگر در مورد ايران چه فکري ميکنند که شخص وزير يا مسئول توليد واکسن ايراني، اولين واکسنها را برروي فرزندانشان امتحان ميکنند. زمانيکه انسجام اجتماعي جامعه سست شده و افراد همديگر را قبول نداشته باشند و اين موضوعات که بيشتر رنگ و بوي سياسي دارد، به عرصههاي خصوصي زندگي مردم کشيده شود، برروي ذهن مردم تاثير خود را ميگذارد و ما درگير چنين شرايطي ميشويم.آرمان ملی