به گزارش شفاآنلاین:حدود یک سال است که گرهای کور در کار مردم عالم افتاده؛ ویروسی چنان کوچک که حتی با چشم هم دیده نمیشود و میگویند اگر تمامش را از سراسر عالم جمع کنی به اندازه یک قاشق چایخوری است، تمام تلاشش را کرده که دنیا را از پا بیندازد. بیمارمان کرده، عزیزان و دوستانمان را دور کرده، مشاغل و صنعتها را دچار مشکل کرده و از همه مهمتر یک سال است که چنان اضطراب و ناامنی به جانمان انداخته که باور نداریم دنیایی پیش از کرونا که با فراغ بال عزیزانمان را در آغوش میگرفتیم و ماسک و الکل همنشین همیشگی صورت و دستانمان نبود هم وجود داشته است.
این اضطراب و ناامنی یکی از اصلیترین مسائلی است که این روزها با آن دست به گریبان هستیم و هرازگاهی با اخباری ناامیدی مانند سیاهی شب به زندگیهامان چیره میشود اما در دل این سیاهی، موضوعی که نباید آن را نادیده گرفت انجام برخی رفتارها و فضاسازیهایی شاید ناآگاهانه از سوی کسانی است که مردم آنها را قبول دارند و به همین واسطه تریبون تاثیرگذاری در دستشان است. شاید نتوان در نیت خیر این افراد برای مردم کشورشان دچار شک شد اما واقعیت این است که برخی اظهار نظرهای نادرست و غیر کارشناسی تنها این ناامنی و ناامیدی را در شرایطی که بیش از هرچیز نیازمند کورسوی امیدی هستیم، در دل مردم بیشتر میکند.
به طور مثال پس از فوت مهرداد میناوند و سپس علی انصاریان، سلبریتی ورزشکاری که همه با خندههایش او را میشناختیم، غم در دل مردم خیمه زد. بعد از این دلهای عزادار گفتمانی را در فضای مجازی ایجاد کردند که اگر واکسن زودتر از این وارد شده بود، آنها را از دست نداده بودیم و این گویی نمکی بود بر زخم غم و ناامیدی مردم؛ در حالی که اگر واقع بینانه با مسئله برخورد کنیم، نظر به تعداد محدود واکسن در همه جای دنیا، کادر درمان و گروههای پرخطرند که در اولویت دریافت واکسن قرار دارند و مرگ این دو عزیز همانقدر که برای همه تراژدی و غم انگیز است لزوما ارتباط مستقیمی به واکسن ندارد و یا دستکم به مراقبت و رعایت پروتکلها ارتباط بیشتری دارد.
نمونههای دیگر دامن زدن ناخواسته به این آشفتگی و ناامنی کم نیستند. آن هم در شرایطی که امنیت و آرامش را بیشتر از هرچیز نیاز داریم. در همین رابطه با سیمین کاظمی، پزشک و جامعه شناس گفتوگویی داشتیم برای اینکه بدانیم برای کمک به امنیت ذهنی جامعه باید چه کرد و نقش رسانه در اینجا چیست تا هم در روشنسازی حقیقت کمکی کرده باشد و هم به دروغگویی یا جانبداری متهم نشود. گفتوگو را در ادامه میخوانید:
کرونا طی نزدیک به یک سال اخیر اضطراب، افسردگی، ترس و نگرانی زیادی به شهروندان و جامعه وارد کرده است، فارغ از اینکه مهمترین وظیفه سیاستگذاران و حاکمیت ایجاد امنیت است و گاه دیده شده این امر به درستی اتفاق نمیافتد، اما آنچه که در شبکههای اجتماعی رخ میدهد و تحلیلهای غیر علمی خصوصا از سوی چهرهها بیشتر به این ناامنی دامن زده، شما چطور این مساله را ارزیابی میکنید؟
در شبکههای اجتماعی شاهد دوقطبی سازی درباره اغلب موضوعات هستیم، دوقطبی درباره آمار کرونا، رعایت پروتکلها، واکسن، و حتی اینکه در مرگ افراد چهره خصوصا موارد اخیر مرحوم انصاریان، چه کسی مقصر است؟ فرد یا دولت؟ واکسن با رعایت پروتکلها و... این دوقطبیسازیها چقدر فضاسازی برای نقد و بررسی است و چقدر مخرب و موجب افزایش ناامنی روانی؟
دو قطبی سازی حاصل این است که در فقدان مرجعیت یک نهاد علمی خیرخواه و مورد اعتماد در جامعه، نزدیکان قدرت که تخصص و سررشته ای در امور پزشکی و بهداشتی ندارند، در مورد همه گیری (که از نظر جامعه موضوع مرگ و زندگی است) تصمیم گیری و اعمال نظر می کنند، که همین مداخله غیرتخصصی، نگرانی و ناامنی در جامعه را دامن می زند و باعث شکل گیری واکنش هایی در قطب مخالف می شود و به این ترتیب تنش و کشمکش در جامعه بالا می گیرد. چنین تنش و کشمکشی ریشه در تضادهای عمیق تر در جامعه دارد و یک شبه هم ایجاد نشده است و رفع آن هم به آسانی نخواهد بود. اگر این تنش ها به شکل گیری گفتگو و تعامل درباره همه گیری تغییر یابد و طرف های مختلف بتوانند نظرات شان را بیان کنند و کارشناسان و متخصصان هم در این مباحث مشارکت کنند، از درون آن ممکن است سنتزهایی حاصل شود که به مدیریت بهتر همه گیری کمک کند.
مرگ آقایان انصاریان و میناوند به عنوان دو چهره ورزشکار که از نظر جامعه نماد سلامت جسمانی و مقاومت در برابر بیماری هستند، برای جامعه تکان دهنده بوده و بسیاری را ترسانده و به بیان عامیانه توی دل خیلی ها را خالی کرده. برای همین در حال حاضر ضرورت پیشگیری از کووید بیشتر از قبل آشکار شده است. اما پیشگیری به شیوه ای که تعاملات اجتماعی و زندگی اقتصادی را محدود می کند، به دلیل طول کشیدن، غیرقابل تحمل شده و از این رو تقاضا برای واکسیناسیون عمومی (به عنوان روشی که علاوه بر مصونیت در مقابل بیماری بازگشت به زندگی عادی را ممکن می کند) بالا رفته است. حالا مساله این است، در حالیکه بخشی از روش های پیشگیری معمول مثل در خانه ماندن یا فاصله گذاری اجتماعی یا ماسک زدن بیشتر متکی به اراده و رفتار فردی است، اما واکسیناسیون کاملا متکی به اراده و تصمیم حاکمیت است. برای همین افکار عمومی برای دست یابی به سلامت و زندگی عادی که حق خود می داند، مطالبه واکسن را در صدر مطالبات بهداشتی خود قرار داده است و شبکه های اجتماعی هم راه اصلی طرح این مطالبه است.
با توجه به اجتنابناپذیر بودن بحث حضور در شبکههای چه کنیم که از آسیبهای این فضاها خصوصا در مقوله موضوعات اجتماعی خودمون را از اضطراب و افسردگیهای و ناامنی مصون نگه داریم؟
در فضای فعلی که ناامنی نسبت به بیماری کرونا هر روز با وقوع اتفاقات مختلفی مانند مرگ سلبریتیها بیشتر میشود، برای روشن سازی وضعیتی که واقعا در آن قرار داریم، چه باید کرد؟
این که ما به عنوان یک فرد در جامعه چه کاری می توانیم برای کمک به خودمان و دیگران انجام دهیم این است که واقعیت های موجود را دریابیم که بیماری کووید ۱۹ فعلا هست و حتی واکسیناسیون هم ما را از رفتارهای پیشگیرانه بی نیاز نمی کند، بنابراین لازم است تا پایان همه گیری کماکان به پیشگیری متعهد باشیم و از حضور در جاهای شلوغ، مسافرت و مهمانی خودداری کنیم و توصیه بهداشتی را فراموش نکنیم.
اخباری که هرروز منتشر میشود و اظهار نظر از سوی کسانی که مردم آنها را باور دارند، به این جو ناامیدی و ناامنی دامن میزنند، نقش رسانه در اینجا برای آگاه سازی مردم و همزمان انگ دروغگویی نخوردن چیست؟
رسانه ها لازم است در انتشار اخبار همه گیری مسوولانه عمل کنند، ابتدا از صحت و درستی اخبار اطمینان حاصل کنند و از نظرات متخصصان و کارشناسان بی طرف و قابل اعتماد بهره ببرند. مساله ای که در حال حاضر آن با آن مواجهیم این است که آنقدر که نظرات نادرست چهره های هنری، ورزشی و مذهبی مختلف منتشر می شود، نظرات درست و عالمانه بازتاب ندارد، علتش هم این است که نظرات نادرست چهره ها، جذابیت و جنجال ایجاد می کند و تعداد مخاطب را افزایش می دهد و رسانه ها هم به طمع مخاطب به چنین راهی می افتند.خبرآنلاین