کد خبر: ۲۷۳۲۹۵
تاریخ انتشار: ۱۸:۴۸ - ۱۸ بهمن ۱۳۹۹ - 2021February 06
یکی از تاثیرگذارترین موضوعاتی که انسان با آن درگیر است و لازمه رشد انسان است، عشق است. بعضی از نظریه‌پردازان معتقدند عشق از ابتدای هستی انسان به وجود می‌آید، رشد می‌کند و تقویت می‌شود.
شفاآنلاین>اجتماعی>شاید هیچ چیز به اندازه عشق نتواند باعث امنیت جامعه باشد و متقابلا از جامعه تاثیر می‌پذیرد و رسالت ما پرورش عشق و ترویج عشق‌ورزی در جامعه است.

اگر بخواهیم درباره عشق و تاثیرات آن روی افراد جامعه صحبت کنیم، می‌توانیم ساعت‌ها گفتمان داشته باشیم و مطلب بنویسیم.

یکی از تاثیرگذارترین موضوعاتی که انسان با آن درگیر است و لازمه رشد انسان است، عشق است. بعضی از نظریه‌پردازان معتقدند عشق از ابتدای هستی انسان به وجود می‌آید، رشد می‌کند و تقویت می‌شود. مانند عشق مادر به فرزند. نوزاد از بدو تولد در وجود مادر تحت مراقبت همه جانبه مادر قرار می‌گیرد. فرزند رشد می‌کند و به ثمر می‌رسد. هیچ عنوانی به غیر از عشق نمی‌توان بر این مراقبت و حس مادرانه گذاشت. بنابراین می‌توانیم بگوییم انسان از ابتدا با حس عاشقانه‌ای که به او تزریق شده رشد می‌کند و در هر مرحله از زندگی عشق را در شکل‌های مختلف تجربه می‌کند. (از می عشق ریختن بر دل آدم اندکی/ از دل او به هر دلی دست به دست می‌رود)

کودک عشق را با پدر و مادر آغاز می‌کند، بزرگتر که می‌شود شکل‌های دیگری از عشق را تجربه می‌کند مثل عشق به مراقب‌ها مربی یا معلم و ...

بنابراین عشق را می‌توان یک حس ذاتی عنوان کرد که به آموخته‌های فردی پرورش می‌یابد‌.

اکثر اوقات افراد با پا گذاشتن به سن بلوغ، دچار تحولات هیجانی و روانی می‌شوند و در پی به تکامل رسیدن اجتماعی و روانی هستند. باید در نظر داشته باشیم که عشق بر مبنای طبیعی آغاز می‌شود، ا

ما می‌تواند به درجه‌ای از کمال برسد که با تجربه‌ها‌ی معنوی دیگران قابل مقایسه باشد.

ظهور عشق در انسان باعث تحولاتی در کارکرد مغز می‌شود. چرخه مدارهای احساسی یا همان عشق، چرخه‌ای در مغز است که از هسته لیمبیک و آمیگدال آغاز می‌شود و بعد به سینگولیت پوشش می‌دهد و قبل از اینکه به ناحیه پریفرال مغز برسد، دور می‌زند. در واقع گردش در مغز ایجاد می‌کند که این گردش دائما در حال تقویت شدن است. به طور کلی در بحث عشق و علاقه این چرخه باعث سرخوشی و برانگیختگی در فرد می‌شود.

بعد از بررسی تحولات حاصل از عشق در مغز انسان، به بررسی تاثیر این پدیده در جامعه و افراد می‌پردازیم.

یکی از تاثیرگذارترین مسائل در روابط فردی، عشق است. فردی که عشق در وجودش ریشه دوانده، جهان را طوری دیگری می‌بیند و درک و توجه به زیبایی‌ها برایش اهمیت دارد.

فرد عاشق همواره حالت سرخوشی دارد و شور و هیجان در وجودش موج می‌زند.

عشق نه تنها در مغز، بلکه بر تمام جسم و روح انسان تاثیر مستقیم دارد. عاشق همواره انگیزه برای زیستن بهتر دارد. چرا که ذات عشق کمال‌گرایی است و رسیدن به تعالی هدف اصلی عاشق است. افراد عاشق تمایل به تمرکز بر خصوصیات مثبت معشوق دارند و صفات منفی معشوق را نمی‌بینند یا از آن چشم پوشی می‌کنند.

عاشق همواره به دنبال بهترین بودن برای معشوق است. بهترین کلام را در گفت و گو با معشوق به کار می‌برد، بهترین لباس را برای دیدار با معشوق به تن می‌کند و ...

فرد عاشق تاب‌آوری بیشتری نسبت به افراد معمولی دارد. تصور کنید افراد عاشقی را در دوران سخت کرونایی. آنها به احترام معشوق خود سعی دارد سالم بمانند و برای بقای خود و معشوقش تلاش می‌کنند. افرادی که وابستگی عاطفی دارند، در محیط کار و جامعه سعی در حفظ سلامت خود دارند، تا آسیبی به واسطه آنها به معشوقش نرسد.

در نهایت جامعه با عشق زیباتر است. تصور کنید کوچه‌ها و خیابان‌های شهر و افرادی با ادبیات مناسب و پوشش‌های زیبا و رفتارهای پسندیده در کنار هم قدم می‌زنند.

شاید هیچ چیز به اندازه عشق نتواند باعث امنیت جامعه باشد. عشق بر جامعه تاثیر می‌گذارد و از جامعه تاثیر می‌پذیرد و رسالت ما پرورش عشق و ترویج عشق‌ورزی در جامعه است. چه زیباست که فرزندانمان را در مکتب عشق پرورش دهیم.برنا

 دنیز فردی/ روانشناس

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: