همان ماههای ابتدایی فراگیری در ایران هم از سوی مسؤولان وزارتبهداشت و درمان اعلام میشد تا جای ممکن از مراجعه غیرضروری به مراکزدرمانی پرهیز کنند
شفاآنلاین>سلامت> تمرکز اصلی نظامسلامت ایران در دوره یکساله اپیدمی روی بیماران کرونایی بودهاست؛ رویهای طبیعی در فرآیند یک همهگیری بیماری عفونی. کاری که در همه جای جهان طبیعی است.
به گزارش شفاآنلاین: این ماجرا در طغیان این بیماری یا موج کرونا شکل حادتری به خود گرفت، آنقدر که بسیاری از مراکز درمانی برای پذیرش بیماران دیگر با کمبود فضا مواجه بودند و حتی در برههای، بستری بیماران غیراورژانسی در ایران ممنوع شده بود.
همان ماههای ابتدایی فراگیری در ایران هم از سوی مسؤولان
وزارتبهداشت و درمان اعلام میشد تا جای ممکن از مراجعه غیرضروری به مراکزدرمانی پرهیز کنند؛ چرا که این مراکز به عنوان یکی از مکانهای آلوده شناخته میشد و مراجعه غیرضروری خطر ابتلا در افراد را بالاتر میبرد.
همه این اتفاقات باعث شد بسیاری در روند درمانی خود تاخیر ایجاد کنند. به این مفهوم که افراد زیادی به دلیل هراس از آلودگی این مراکز، درمانهای احتمالی پیشین خود را متوقف کردند و همین ماجرا هم باعث بروز مشکلات دیگری شد؛ از تاخیر در مراجعه به دندانپزشکی تا انجام جراحیهای سرپایی.
در یکسال گذشته این اتفاق آنقدر آشکار بود که حتی برخی از متخصصان اورولوژی هشدار دادند قطع پروسه درمانی بیماران خطر بیشتری نسبت به خطر ابتلا به کرونا خواهدداشت و از سوی دیگر انجمن رادیوتراپی آنکولوژی ایران اعلام کرد تاخیر در انجام برخی جراحیهای مربوط به سرطان در مراکزدرمانی، موجب پیشرفت بیماری در مبتلایان شدهاست.
اما چقدر نگرانی از ابتلا به کرونا در مراکز درمانی عقلانی است؟ مهمتر از آن اینکه در دوراهی به وجود آمده بیماران باید چه کار کنند؟ به واسطه خطر ابتلا از مراجعه به مراکزدرمانی خودداری کنند یا با خطر مبتلا شدن به ادامه روند درمانی خود بپردازند؟ هرچند خلوتی بسیاری از این مراکز باعث شکلگرفتن بستری برای سوءاستفاده برخی هم شدهاست.
جراحیهای زیبایی یکی از آن بسترهای مهیاست؛ جایی که برخی پزشکان این حوزه با اعمال تخفیفهای وسوسهکننده افراد را به حضور در این مراکز ترغیب میکنند؛ در حالی که چه کسی است نداند جراحیهای زیبایی از عملهای غیرضروری است.
دو راهی ترس و مرگ
تناقض در رعایت پروتکلهای بهداشتی به دلیل ناشناختهبودن ویروس کووید ۱۹ از همان ابتدا باعث سردرگمی بسیاری از افراد شدهبود.
این تناقض ارتباطی به ایران نداشت و حتی سازمان مرجعی همچون سازمان جهانی بهداشت هم در اطلاعیههای تازه خود گاه موارد پیشین را نقض میکرد. این قصه در میان جامعهپزشکی ایران هم آشکار بود، به عنوان مثال مسعود مردانی، متخصص بیماریهای عفونی در مهرماه امسال اعلام کردهبود: «بیماران غیرکرونایی حتی از رو به روی مراکزدرمانی هم عبور نکنند.»
چند روز پس از او اما معاون درمان دانشگاه علومپزشکی به باشگاهخبرنگاران گفت: «مردم میتوانند بدون هیچ نگرانی برای درمان به مراکزدرمانی مراجعه کنند.» هر چند به شکل آشکاری در یکسال گذشته مراجعه بیماران به مراکزدرمانی کاهش چشمگیری داشته اما چقدر این هراس از ابتلا برای بیمارانی که نیاز به تداوم در درمان دارند، عقلانی است؟ یگانه خدامی، روزنامهنگار مدتهاست با بیماری دیابت و صرع درگیر است.
از او میپرسیم این منع در درمان که باعث توقف یا تاخیر احتمالی در فرآیند درمانی شده، بیشتر از سوی خود او بوده یا نظام درمانی آن را خواستهاست؟ او معتقد است نظام درمانی طی یکسال گذشته برای او به شکلی آشکار منعی ایجاد نکرده اما به واسطه نوع بیماریاش، ترجیح داده شکل درمانی خود طی این مدت را تغییر بدهد.
او میگوید: «به طور معمول سالانه چهار تا پنج بار به پزشک مراجعه میکردم اما امسال این مراجعه در سختترین شرایط به دو بار رسیدهاست.» دوبار حضور او آنطور که میگوید در شرایطی بوده که اوج کرونا به اتمام رسیده و البته شرایط جسمانی او هم به واسطه آسیبها به شکلی بوده که او را ناچار به مراجعه کردهاست. او میگوید: «تاخیر در روند درمانی بیماری صرع به شکلی بود که پس از مدتها دچار تشنج سختی شدم و وقتی به واسطه آن نوار مغزی گرفتم متوجه آسیبهای بسیار این تاخیر و مراجعهنکردن شدهایم.» اما چقدر تاخیر در روند درمانی عقلانی است؟ آن هم در شرایطی که با بیماری سختی روبهرو هستیم؟
این روزنامهنگار بر این باور است به واسطه تهدید جدی سیستم ایمنی بدن تا حد بسیاری این تصمیم طبیعی است اما گاه متوجه برخی حساسیتهای شخصی در به تاخیر افتادن امور درمانی هم میشویم. «حساسیتهای» مورد اشاره او مسالهای است که برخی روانشناسان از آن با عنوان اختلال وسواس فکری یاد میکنند؛ اختلالی که به باور آنها باید منتظر سونامی شیوع آن در جامعه باشیم.
پیامدهای قطع روند درمانی
بدیهی است تاخیر یا توقف در روند درمانی به طور کلی میتواند پیامدهای ناگواری به همراه داشتهباشد اما این مشکل در رابطه با بیماریهای قلبی و عروقی، دیابت یا سرطان بسیار جدیتر است. تیرماه امسال از سوی سازمان جهانی بهداشت تحقیقی در ۱۵۵کشور صورت گرفت که نشان میداد از زمان شیوع کرونا ۵۳درصد کشورها خدمات درمانی برای بیماران مبتلا به فشار خون بالا را قطع،
۴۹درصد درمان دیابت را متوقف، ۳۱درصد درمان بیماریهای قلبی و ۴۲درصد درمان انواع سرطان را به تاخیر انداختهاند.
این در حالی است که بدانیم بیماریهای غیرواگیر مانند سرطان، دیابت و بیماریهای قلبی سالانه موجب مرگ ۴۱میلیون نفر در جهان میشود؛ یعنی عددی معادل ۷۱درصد مرگ و میر در دنیا. این آمار در ایران هم تقریبا به همینگونه است، به این مفهوم که در حالی در ایران سالانه ۵۵هزار نفر بر اثر ابتلا به سرطان جان خود را از دست دادهاند که نیمی از سرطانها قابل تشخیص و پیگیری هستند یا وقتی این تاخیر در پروسه درمانی هولناکتر میشود که بدانیم سالانه بیش از ۱۵۰هزار نفر در ایران، بر اثر سکته قلبی و مغزی جان خود را از دست میدهند و بالاخره اینکه سالانه ۳۰۰هزار مرگ در کشور به علت بیماریهای غیرواگیر رخ میدهد که دیابت یکی از عوامل آن است.
در رابطه با بیماریهای دیگر هم این حساسیتها وجود دارد، هر چند آماری دقیق از میزان مرگ و میر در این بیماریها به صورت مستند در دسترس نیست. به عنوان مثال مبتلایان به نارساییهای کلیوی، بیماریهای مجاری ادرار و فشارخون مزمن باید به صورت دورهای تحت نظر پزشک باشند؛ چراکه ممکن است به تعویق انداختن درمانها، فرد را با عوارض جبران ناپذیری مواجه کند. عوارضی همچون انسداد شدید و خونریزی در مجاری ادرار که نیازمند مداخلات جدی و درمان به موقع است.
تاخیر در مرگ
بیماریهای قلبی و عروقی از آن دسته بیماریهایی است که اصولا نیاز به مراقبت مداوم دارد و لازمه این کار، آگاهی بیمار، اراده برای پیگیری و وجود امکانات از جمله در دسترس بودن پزشک است.
حالا اما بسیاری از بیماران قلبی هم به واسطه همهگیری کرونا از مراقبتهای معمولشان صرفنظر کردهاند. البته به مدد امکانات مجازی بر حسب شرایط بیمارستانها کمکهایی به این افراد صورت گرفتهاست اما بخشی از این مراجعه نکردن به موقع باعث شده کنترل بیماری قلبی در این افراد دچار اشکالاتی شود و موجب بالا رفتن احتمال بروز حوادث قلبی و عروقی در این افراد میشود.
حسن آقاجانی، استاد دانشگاه علومپزشکی تهران و متخصص قلب و عروق در باره پیامدهای تاخیر در درمان میگوید: «نسخه ثابتی برای همه افراد درگیر با بیماریهای قلبی و عروقی وجود ندارد. به عنوان مثال آنها که با بیماری فشارخون دست به گریبانند عدم مراجعه برای چک کردن فشارخون یا تمدید داروها میتواند پیامدی نداشتهباشد اما برای فردی که دارای مشکل دریچه قلبی است و نیاز به خوردن داروی ضدانعقاد دارد، باید ماهانه به مراکزدرمانی مراجعه کند و آزمایشهای مخصوص را انجام دهد؛ این تداوم بسیار مهم است.»
این متخصص بیماریهای قلبی میگوید: « طبق آماری که از مرکز قلب تهران داریم موارد لختگی روی دریچههای قلبی اخیرا افزایش داشتهاست. هر چند به شکل مستدل نمیشود همه دلایل این افزایش را منوط به تاخیر در روند درمانی بدانیم اما قطعا یکی از دلایل عمده این افزایش آمار به همین دلیل و البته عدم مراقبتهای لازم از سوی بیماران است. »
آنطور که او میگوید در یکسال گذشته میزان مراجعه بیمارانی که تاخیر در روند درمانیشان تاثیری نداشته، کاهش داشته اما از سوی دیگر تعداد مراجعه بیماران اورژانسی به مرکز قلب تهران افزایش داشتهاست.
هراس از ابتلا تنها برای آنها که دچار بیماریهای زمینهای بودند مشکلاتی ایجاد نکرده و هراس از آلودهبودن مراکزدرمانی باعث شده آنهایی هم که نشانههای بیماری قلبی داشتند، آن را جدی نگیرند. حسن آقاجانی میگوید: این تاخیر در زمینه بیماریهای قلبی جبرانناپذیر است که چرا که تاخیر در مراجعه از کیفیت احیا و درمان میکاهد و گاه باعث مرگ بیماران میشود. روزنامه جام جم