کد خبر: ۲۷۱۶۹۷
تاریخ انتشار: ۰۸:۰۸ - ۲۹ دی ۱۳۹۹ - 2021January 18
وزیر محترم بهداشت بار دیگر درحالی‌که در ظاهر و به‌شدت به خرافه‌پرستی اعتراض می‌کرد، از «دانشمندان طب سنتی» که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده‌اند، هم دفاع کرد. واقعا معلوم نیست مقصود ایشان از «دانشمند سنتی» چیست

شفاآنلاین>سلامت> وزیر محترم بهداشت بار دیگر درحالی‌که در ظاهر و به‌شدت به خرافه‌پرستی اعتراض می‌کرد، از «دانشمندان طب سنتی» که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده‌اند، هم دفاع کرد. واقعا معلوم نیست مقصود ایشان از «دانشمند سنتی» چیست؛ چراکه دانش رو به‌ پیش دارد و سنت هم تنها نقطه پرتاب، بستر و انگیزه است و در ارتباط با تمام علوم این‌چنین است.

ظاهرا در نگاه وزیر هم وجود دانشگاه سنتی و تحصیل در این دانشگاه‌هاست که باعث اعتبار این گروه می‌شود. باید گفت دانشکده سنتی در تقابل با دانشگاه مدرن هیچ‌گاه در تاریخ علوم در ایران سابقه نداشته است.

هیچ ریشه‌ای هم در دانش مدرن که حاصل قرون اخیر اروپاست، ندارد. سابقه این دانشکده‌ها به دوران ریاست «احمدی‌نژاد» و آخرین وزیر بهداشت دولت او (دکتر طریقت‌منفرد) برمی‌گردد که در شرایط بحرانی آن زمان و برکناری وزیر بهداشت و عدم پذیرش وزارت توسط بسیاری از شخصیت‌ها، مدت کوتاهی این مسئولیت را برعهده گرفت.

مصوبات هم عمدتا به بهانه تحقیق بوده‌اند نه درمان، مدرک هم پی‌اچ‌دی تحقیقاتی بوده نه تخصص بالینی برای درمان. اما متأسفانه اقبال روزافزون به طب سنتی (زالودرمانی، بادکش و...) در میان مردم که این روزها به‌وفور رایج شده، ریشه نه در سنت‌های ما که در این تاریخ بسیار کوتاه و این‌گونه حمایت‌ها دارد؛ چراکه هیچ‌کس باور نمی‌کند بدون حتی یک مورد استفاده علمی درمانی در تنها یک بیماری مشخص، در همین مدت کوتاه 40 دانشکده طب سنتی تأسیس شده باشد! اگر هدف تحقیق بود مگر بیش از یکی، دو پژوهشکده لازم می‌شد؟ موضوع مهم آن است که درحال‌حاضر این تأسیسات هستند که باعث مشروعیت روش‌های درمانی سنتی و اقبال مردم به آنها می‌شوند و این اقبال نو‌پدید هم به نوبه خود باعث تأسیسات بیشتری می‌شود.

آن‌هم درست در همان زمانی که بیمارستان‌های کشور در تنگی و تنگدستی روزافزون قرار گرفته‌اند. با قاطعیت می‌توان گفت اگر تأسیس 40 دانشکده سنتی رخ نمی‌داد، اکثریت بیماران سکته مغزی که ویزیت می‌کردیم، در مرحله حاد یا بعد از آن سری به طب سنتی نزده بودند. حالا کار به‌جایی رسیده که بالاترین مقام سلامت در کشور هم در بحث درباره مشروعیت طب سنتی به این تأسیسات نوظهور استناد می‌کند. موضوع فقط این نیست که وقتی مهم‌ترین مقام اجرائی سلامت در کشور چنین ذهنیاتی داشته باشد بر امکانات سنتی خواهد افزود و آن سیکل معیوب پیش‌گفته را دوری تندتر خواهد بخشید، موضوع مهم‌تر نقشی است که شخص وزیر به‌عنوان مهم‌ترین رسانه سلامت در شکل‌گیری تصورات و سلایق عمومی بازی می‌کند.

وقتی مرزهای دانش در نظرگاه وزیر چنین باشد، بی‌تردید مرزهای آن با شبه‌دانش در انظار عموم هم مخدوش می‌شود؛ نه فقط در طب سنتی، بلکه در تمام شئون کشور. وقتی می‌توان بدون طی مراحل علمی دانشمند سنتی داشت، هنگامی که برخلاف نظر اکثریت جامعه پزشکی و مراجع رسمی آن از چنین پدیده نوظهوری دفاع می‌شود و مخالفان آن را افراطی خطاب می‌کنند، نتیجه‌اش این می‌شود که همه در مورد طب سنتی و عدم لزوم رعایت مبانی دانش در اذهان خود بر این روش اقتدا کنند و نه فقط این بلکه رعایت دانش حتی در مسائل اقتصادی و اجتماعی هم مخدوش شود. دقیقا از همین‌روست که جامعه پزشکی مقابله با طب سنتی را در درجه اول مصداقی از مقابله با نوعی عقل‌گریزی می‌بیند که تصادفا تنها در نظرگاه او قابل رؤیت است و ازاین‌رو قرعه فال اخلاق به نامش افتاده است، به‌خصوص که مصداق عقل‌گریزی در پزشکی بیش از دیگر حوزه‌ها قابل لمس است. رسانه وزیر یکی از مهم‌ترین ارکان تولید افکار عمومی است.

از یک‌سو تسامح او درباره شبه‌علم با سرعت در میان مردم و در میان مسئولان تسری می‌یابد و از سوی دیگر پافشاری او بر بنیادهای دانش، اتکا بر نظر رسمی مجامع علمی به‌جای نظرات شخصی و تلاش در زبان گویای آنها بودن بر بسیاری از ما مردم که هنوز با شبه‌علم در وجودمان تسویه حساب نهایی نکرده‌ایم، تأثیر می‌گذارد و پایه‌های دانش را در کشور تقویت می‌کند. مسئولان هم با اتکا به نظرات وزیر و‌ تحت تأثیر شدت و شجاعتی که او از آن دفاع می‌کند، نظرات روشنی در همه زمینه‌ها پیدا خواهند کرد که بسیار برای آنها مغتنم خواهد بود. تاریخ آکنده است از سرگذشت فداکارانی که موقعیت و منافع و گاه جان خود را فدای رساندن پیامی روشن اما ناخوشایند (که فقط در نظرگاه آنها قابل رؤیت بود) به مردم و مسئولان مردم کردند. همچنین آکنده است از سرگذشت افراد کوته‌قامتی که حتی لباس ناموجود را هم ستوده‌اند. تاریخ می‌آموزد که خادمان واقعی همان فداکاران گروه اول هستند و نه کوته‌قامتان گروه دوم. اما همان تاریخ می‌آموزد که هیچ‌کس از او نیاموخت!بابک زمانی . نورولوژیست/ روزنامه شرق

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: