از نظر ارائه خدمات مستقیم به مردم در حوزه سبک زندگی و پیشگیری از بیماریها به توانمندی متخصصان پزشکی اجتماعی نیاز داریم
شفاآنلاین>سلامت>در اغلب کشورهای توسعه یافته از دانش متخصصان پزشکی اجتماعی برای کنترل کرونا بهره بردهاند، اما در کشور ما از توان علمی آنها استفاده نشده است
به گزارش شفاآنلاین:هماکنون دو نوع نگاه رایج به بیماری کرونا در اغلب کشورهای جهان وجود دارد. در برخی کشورها بیشتر روی درمان این بیماری تمرکز شده است و مسائل بهداشت و پیشگیری در اولویت بعدی قرار دارند، اما در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، پیشگیری از کرونا در اولویت بالاتری نسبت به فرآیند درمان قرار دارد. به همین دلیل نیز در اغلب کشورهای توسعه یافته، نقش متخصصان پزشکی اجتماعی و فعالان بهداشتی برای مهار کرونا بسیار پررنگ است. در کشور ما چندان به متخصصان پزشکی اجتماعی، بها داده نشده است و همچنان نگاه درمان محوری برای مهار کرونا، اولویت دارد.
متخصص پزشکی اجتماعی با ارائه راهکارهای علمی میتواند میزان شیوع بیماری کرونا را کنترل کند و در نتیجه، آمار بیماران بستری و مبتلا به کرونا در بیمارستانها کاهش خواهد یافت. درواقع، متخصص پزشکی اجتماعی با نگاهی کلان به بحرانهای نظام سلامت، سعی میکند نسخهای شفابخش برای کل جامعه پیدا کند. درحقیقت، بیمار مراجعه کننده به متخصص پزشکی اجتماعی، کل جامعه هستند و دایره تاثیر این متخصصان، فراتر از فرد است.
بسیاری از کارشناسان نظام سلامت تاکید دارند که برای مدیریت بهتر کرونا باید از دانش متخصصان پزشکی اجتماعی و متخصصان مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی، بیشتر بهره ببرند. این اتفاق موجب کاهش هزینههای درمان میشود و آمار مبتلایان و مرگ و میرهای ناشی از کرونا نیز کاهش خواهد یافت.
محمدرضا سهرابی، متخصص پزشکی اجتماعی و مدیرگروه بهداشت و پزشکی اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز با اشاره به نقش مهم متخصصان پزشکی اجتماعی در کنترل کرونا، یادآور میشود: «حوزه بهداشت و درمان در نظام سلامت دارای تعامل مستقیم است و این دو حوزه همیشه همراه هم هستند، اما باید هر مورد به طور مجزا مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در بیماری کرونا مراقبتهای دارویی و درمان های طبی، دشوار و پرهزینه هستند. بنابراین بر پیشگیری بسیار تاکید میشود. در دنیا شاهد طیف وسیعی از عملکرد کشورها در مواجهه با کرونا بودیم. به طور مثال، کشورهایی نظیر کره جنوبی و نیوزلند که بسیار منطقی و طبق اصول جلو رفتند، کنترل بیماری در آنها خیلی زود صورت گرفت. در این کشورها منابع انتقال عفونت، شناسایی و فوری مهار شد، اما کشورهایی مثل انگلیس و آمریکا که دید درمان نگر داشتند و به سیستم درمانی خود مغرور بودند، پیشگیری را فراموش کردند.»
این متخصص پزشکی اجتماعی، توفیق کره جنوبی در مدیریت بیماری کرونا را به خاطر شناسایی سریع منبع عفونت و شروع فوری قرنطینه میداند که باعث محدود شدن منبع انتقال بیماری شد. او تاکید میکند: «پیشگیری در کنترل بیماری کرونا، حرف اول را میزند. باید کارها به صورت تیمی انجام شود. وزارت بهداشت با کمک دولت باید تیمی متشکل از متخصصان سلامت و بالینی و دیگر ذینفعان تشکیل دهد. پروتکلهای تدوین شده باید نیازهای همه افراد گروه را در برگیرد و بهتر است با مشورت آنان صورت گیرد، چون نظرات آنان میتواند راهگشا باشد. در این راستا انتظار میرود که متخصصان پزشکی اجتماعی، نقش پررنگتری در نظام سلامت و مدیریت مهار کرونا داشته باشند تا بحث بهداشت و پیشگیری در اولویت بالاتری قرار بگیرد.»
جایگاه حداقلی پزشکی اجتماعی در مدیریت بحران کرونا
پزشکی اجتماعی یک رشته بالینی است که وظیفه اصلی آن پیشگیری از بیماریها و ارتقای سلامت در سطح جامعه است. کشورهای با سطح سلامتی مطلوب از پزشکی اجتماعی بسیار بهره میبرند. در کشور ما زمانی که وزارت بهداری به وزارت بهداشت تبدل شد، رشته پزشکی اجتماعی نیز راهاندازی شد. پزشکی اجتماعی همزمان به امر آموزش، بهداشت و پیشگیری و بخصوص آموزش پزشکی جامعهنگر میپردازد. متخصصان پزشکی اجتماعی، دوره پزشکی عمومی را گذراندهاند و سپس یک دوره دستیاری سه ساله را طی کردهاند. پزشکی اجتماعی، یک رشته بالینی است، اما در بحث بالین بیشتر به بحث پیشگیری از بیماریها میپردازد. بسیاری از متخصصان رشته پزشکی اجتماعی از جایگاه حداقلی متخصصان این رشته در مدیریت بحران کرونا انتقاد دارند و این اتفاق را به ضرر کل جامعه میدانند.
محمدعلی حیدرنیا، متخصص پزشکی اجتماعی و استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز به جایگاه پزشکی اجتماعی در کشورهای توسعه یافته و مقایسه آن با سایر کشورها، میپردازد و به سپید میگوید: «کشورهایی که در نظام سلامت خود دچار روزمرگی هستند، به رشته پزشکی اجتماعی اصلا نیازی ندارند. یعنی اگرچه وجود این رشته در نظام سلامت بسیار ضروری است، اما این کشورها از آن جهت که دچار روزمرگی در حوزه سلامت هستند، استحقاق بهرهمند شدن از این رشته تخصصی را ندارند. در مقابل، در کشورهایی مثل ژاپن و کشورهای اروپای غربی میبینیم که از این رشته به شکل مطلوبی استفاده میکنند و پزشکی اجتماعی، جایگاه بسیار خوبی در این کشورها دارد.»
او در ادامه به انتقاد از جایگاه پزشکی اجتماعی در ایران میپردازد و میگوید: «اگر کل بیماران بستری و بیماران سرپایی در ایران را محاسبه کنیم، رقمی حدود سه تا چهار میلیون بیمار داریم. یعنی از جمعیت 84 میلیونی ایران، حدود 80 میلیون نفر از سیستم درمانی کشور استفاده نمیکنند. پزشکی بالینی تقریبا همین چهار میلیون نفر را تحت پوشش درمانی قرار میدهد. حال اگر بخواهیم کاری کنیم که آن 80 میلیون نفر جمعیت باقیمانده، بیمار نشوند، در آن صورت به این نیاز داریم که پزشکی اجتماعی را ارتقا دهیم. متولی سلامت آن 80 میلیون نفر، متخصصان پزشکی اجتماعی هستند. پزشکی اجتماعی، رشتهای بالاسری است که برخی رشتههای دیگر را نیز مدیریت میکند. مثلا رشتههای اپیدمیولوژی، بهداشت عمومی، آموزش بهداشت و سلامت، زیرمجموعه پزشکی اجتماعی قرار میگیرند. مدیریت آن 80 میلیون نفر جمعیتی که از سیستم درمانی استفاده نمیکنند، با متخصصان پزشکی اجتماعی است. متاسفانه در ایران، این نقش مهم متخصصان پزشکی اجتماعی را نادیده گرفتهاند.»
حیدرنیا یادآور میشود: «حدود 70 درصد سرطانها، قابل پیشگیری و مدیریت این پیشگیری نیز با پزشکی اجتماعی است. همچنین اکثر بیماریهای مزمن نیز قابل پیشگیری است که وظیفه مدیریت آن بر عهده پزشکی اجتماعی قرار دارد. متاسفانه در کشور ما چون هنوز درگیر مسائل روزمرگی نظام سلامت هستیم، هنوز وقت نکردهایم که به پزشکی اجتماعی بپردازیم. اگر مسئولان ما سطح سلامت بالاتری را برای مردم در نظر بگیرند و مردم نیز از نظر آموزش عمومی سلامت، ارتقا پیدا کنند، در آن صورت نقش پزشکی اجتماعی در کشور ما، بیشتر هویدا خواهد شد.»
او تعداد متخصصان پزشکی اجتماعی در ایران را حدود 200 نفر میداند و میگوید: «متاسفانه سیستم نظام سلامت نتوانسته است به درستی از توان این متخصصان بهره ببرد. مثلا رئیس جمهوری در خرداد 94 اعلام کرد که هدف نهایی طرح تحول سلامت، اصلاح سبک زندگی است. در حالی که اصلاح سبک زندگی، وظیفه متخصصان پزشکی اجتماعی است، اما جالب است تنها گروهی که در طرح تحول سلامت از آنها دعوت به همکاری نشد، متخصصان پزشکی اجتماعی بودند. با تمام این اوصاف، ما نیاز داریم که تعداد متخصصان پزشکی اجتماعی در کشور افزایش پیدا کند.»
حیدرنیا تصریح میکند: «هم از نظر ارائه خدمات مستقیم به مردم در حوزه سبک زندگی و پیشگیری از بیماریها به توانمندی متخصصان پزشکی اجتماعی نیاز داریم و هم در سطح مدیریت بخشهای مختلف وزارت بهداشت به متخصصان پزشکی اجتماعی، نیازمند هستیم. وقتی مدیر یک بخش نظام سلامت، متخصص پزشکی اجتماعی باشد، آن مدیر با آگاهی جامع و کلان به مسائل نظام سلامت نگاه میکند و نه نگاه از دریچه محدود یک رشته تخصصی بالینی. فکر کنید که طبق برآوردهای علمی اگر همین الان، کرکره مطبها و کلینیکها را پایین بکشیم و بخش بالینی کلا تعطیل شود، فقط حدود چهار درصد جامعه تحت تاثیر قرار میگیرند، اما سلامت 96 درصد جامعه باید با کمک متخصصان پزشکی اجتماعی، ارتقا پیدا کند که متاسفانه این بخش را رها کردهایم.»
رشته پزشکی اجتماعی را جدی نگرفتهاند
به طور کلی، آن گروه از رشتههای علوم پزشکی که با بالین بیمار در ارتباط نیستند، اما میتوانند کمک زیادی به مدیریت بهتر نظام سلامت داشته باشند، در دوران بحران کرونا چندان جدی گرفته نشده است.
علی پاشا میثمی، رئیس انجمن علمی پزشکی اجتماعی ایران هم با اشاره به جدی گرفته نشدن رشته پزشکی اجتماعی، انتقاد میکند: «این رشته از نظر کسب درآمد از گروه رشتههای پر درآمد محسوب نمیشود. در طول زمان نیز به دلیل شناخت ناکافی، جایگاه این رشته مورد تاکید و ارج نهادن توسط مسئولان ارشد وزارت بهداشت، نبوده است. به همین دلیل، دانشجویان ممتاز، تمایل زیادی به ویژه در سالهای اخیر به تحصیل در این رشته نشان ندادهاند. علاوه بر این تقریبا تمام تاکید و تلاش در نظام سلامت، متمرکز بر درمان و رشتههای درمانی تخصصی و فوق تخصصی شده است. هدف، پوشش خدمات این گروهها در بیمارستانهای تخصصی و فوق تخصصی با تامین هزینههای گزاف است. در طی دورههای آموزشی دانشجویان پزشکی، سهم گروههای بالینی، غالب است. یعنی با وجود تلاشهایی که توسط اساتید رشته تخصصی پزشکی اجتماعی به منظور اصلاح نگرش به سمت پیشگیری و استفاده از مراقبتهای هزینه-اثربخش و کم هزینه صورت میپذیرد، اما کثیری از دانشجویان پزشکی در صدد هستند که در رشتههای تخصصی و فوق تخصصی درمانی مشغول شوند و فعالیت کنند.»
او تاکید دارد: «رشته تخصصی پزشکی اجتماعی از معدود رشتههایی است که سرفصلهای درسی آن منطبق با نیازهای کشور از ابتدای راه اندازی نظام شبکه تدوین شده است، اما در اجرا و به کارگماری، با توجه به شناخت و نگرش نامناسب از این رشته تخصصی، روند مطابق با انتظارات نبوده است. در برنامه پزشک خانواده نیز به جز در جایگاههای عمومی مراقبت خط اول، در هیچ یک از سطوح دیگر از تخصص پزشکی اجتماعی استفاده نمیشود؛ در حالی که باید از مهارتها و دانش این گروه تخصصی به منظور دستیابی به اهداف پزشک خانواده در مراکز جامع سلامت، مدیریت شبکه، پایش و ارزشیابی خدمات، بهرهبرداری شود.»
استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران تصریح میکند: «در بخش درمان، جایگاه این دانش آموختگان در بیمارستانها در کلینیکهای پیشگیری و ارتقای سلامت و همچنین به عنوان مدیران فرایند بیمارستانهای ارتقا دهنده سلامت (HPH) و همچنین مدیریت فرآیندهای درمان در منزل، درمان سرپایی و ارجاع از شبکه به بیمارستانهای سطح دو وجود دارد. رایزنی در خصوص اجرایی شدن آنها و تصریح این موارد در آیین نامهها و بخش نامهها در دستور کار انجمن علمی پزشکی اجتماعی ایران است، اما هنوز به نتیجه نرسیده است.»
او خاطرنشان میکند: «دانش آموختگان این رشته تخصصی میتوانند به عنوان معاون اجتماعی دانشگاهها، مدیران ادارات مولفههای اجتماعی سلامت و دیگر موارد، جایگاه شغلی مناسب داشته باشند، اما متاسفانه حتی در نامه ارشادی معاونت اجتماعی وزارت بهداشت به روسای دانشگاهها در خصوص تصدی پست معاونت اجتماعی دانشگاههای علوم پزشکی کشور نیز نام رشته تخصصی "پزشکی اجتماعی" از قلم افتاده است. در طول سالهای گذشته، با راه اندازی رشته تخصصی پزشک خانواده که متاسفانه سرفصلهای درسی آن تقریبا اقتباس شده از سرفصلهای رشته تخصصی پزشکی اجتماعی بوده است، مشکل همپوشانی بین دو رشته نیز ایجاد شده است. رشته تخصصی پزشک خانواده که هزینه اثربخش بودن آن تعیین نشده و سعی در تربیت دانش آموختگان تخصصی به منظور ارائه مراقبتهای اولیه در محیطیترین سطح را دارد، خود از موارد چالش برانگیز در اجرای طرح پزشک خانواده است و مشکلاتی بر مشکلات موجود پزشکان عمومی، اضافه کرده است.»
میثمی یادآور میشود: «به طور کلی دانش آموختگان پزشکی اجتماعی در جایگاههای مختلف مشغول هستند، اما میزان دریافتی پیشنهاد شده و یا درآمد آنها، واقعی و قابل مقایسه با جایگاه علمی و شان تخصصی شان نیست. علاوه بر این در مواردی نیز جایگاههای شغلی بلاتصدی وجود دارد که دانش آموختگان با توجه به ترجیح کار در دانشگاهها و گروههای آموزشی، شهر محل سکونت، عدم تمایل به حضور در فیلد و اشتغال در جایگاههای مختلف دورتر از مرکز، از آنها انصراف میدهند. آنچه مسلم است تفاوت درآمدی قابل توجه میان رشتههای تخصصی دیگر با درآمد دانش آموختگان پزشکی اجتماعی از موارد اصلی ایجاد محبوبیت اندک برای این رشته و گسترش نارضایتی بوده است.»
با توجه به نقش مهم متخصصان پزشکی اجتماعی در کنترل بحرانهای نظام سلامت، استفاده از دانش این متخصصان میتواند تبعات مالی و جانی بیماری کرونا در کشور را بسیار کاهش دهد.
سپید