یکی از مهمترین وظایف نسل جدید پزشکی ایران، نقش آفرینی و مشارکت جدی در توسعه مرزهای دانش پزشکی در سطح جهانی است.
شفاآنلاین>سلامت>چندی قبل وبینار «شبهعلم و طب سنتی» در تالار دکتر سیاسی دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان- وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران برگزار شد.
به گزارش شفاآنلاین: این برنامه به بررسی طب سنتی از نظر میزان انطباق آن با معیارهای علمی پرداخت و در آن سخنرانان از جنبههای گوناگون به این سوال پاسخ دادند که آیا این طب، جایگاهی علمی پیدا کرده است یا باید به عنوان یک شبهعلم در نظر گرفته شود؟در بخشی از این برنامه، معاون پژوهشی سابق وزارت بهداشت و رئیس پژوهشکده بیماریهای گوارش و کبد راجع به «ارتباط طب سنتی با رشته پزشکی» صحبت کرد. آنچه در ادامه از نظر میگذرانید، مشروح سخنرانی رضا ملکزاده است.بحث من درباره شبه علم و رابطه آن با طب سنتی است. درمورد شبه علم آن چیزی که بسیار ساده میتوان گفت این است که شبه علم اعتقادات یا فعالیتهایی است که ادعا میشود علمی و واقعی است لیکن در ترازوی سنجش روشهای علم، بطلان آن آشکار میشود.شبه علم در مناطق و کشورهای مختلف دنیا در موارد بسیاری توسط برخی صاحبان قدرتهای سیاسی یا اقتصادی حمایت میشود زیرا ادامه حیات شبهعلم در جهت منافع آنهاست.شبه علم غالبا با ادعاهای متناقض، اغراقآمیز یا ابطال ناپذیر مشخص است. برخورد متعصبانه به جای پاسخگویی سنجیده، عدم آمادگی و همراهی برای ارزیابی ادعاها توسط سایر متخصصان، تداوم فعالیتها علیرغم بیاعتبار شدن فرضیهها و عدم وجود روشهای نظاممند هنگام ایجاد فرضیهها. هر فرضیهای باید منطقی داشته باشد. بعضی از افراد سالها کار میکنند که فقط یک فرضیه داشته باشند ولی این افراد اصلا فرضیهای ندارند.اگر به تاریخ علوم پزشکی نگاه کنیم، خواهیم دید که آنچه امروز ما به عنوان پزشکی جدید در اختیار داریم و جامعه از آن بهرهمند میشود، حاصل تلاش و کوشش به همراه توجه و دقت و نوعی بصیرت علمی توسط گروهی محدود از پزشکان و محققان در طول تاریخ بوده است. بررسی و مطالعه دستاوردهای جدید علم پزشکی در طول تاریخ به خصوص برای نسل جوان پزشکان امروز و دانشپژوهان در سایر رشتههای علوم تلاش پسندیدهای است و میتواند موجب سرعت بخشیدن و پیشرفت دانش پزشکی در آینده گردد.نگاهی داشته باشیم به وضعیت سلامت در یک قرن قبل و وقتی طب قدیم یا طب سنتی مهمترین روش تشخیص و درمان در جهان و ایران بود. این بررسی نشان میدهد که در آن زمان وضعیت بسیار اسفناک بوده است. شیوع بیماریهای عفونی، مرگ و میر بالا از نوزادان و کودکان گفته تا مادران و اغلب مردم، امید به زندگی در بدو تولد بسیار کوتاه و در حد 30 سال بود. آنچه موجب گردید وضعیت سلامت جامعه دگرگون شود و امید به زندگی در بدو تولد در جهان و از جمله در کشور ما، در نیمقرن گذشته به میزان 45 سال افزایش یابد و امروز به 76 سال در مردها و 79 سال در خانمها برسد، پیشرفتهای علم پزشکی بوده است.آیا دستاوردهای علمی سه دهه اخیر در علوم پایه علم پزشکی مانند بیوشیمی، ایمنیشناسی، ژنتیک و شناخت دستگاه ایمنی بدن تحول عظیمی در شناخت ما از بیماریها را ایجاد نکرده است؟اگر دانشمندانی مانندمحمدبنزکریای رازی، سیداسماعیل جرجانی، ابوعلی سینا و غیره به یافتههای نوین پزشکی آگاه میشدند، آنگاه بیماریها را همچنان بر مبنای امزجه و اخرده و اعضا و ارواح و قوا و افعال تحلیل و تدریس میکردند؟آیا کسی مانند ابوعلی سینا که دوران خودش برای اولین بار در دنیا یک کارآزمایی بالینی را مطرح کرد، همچنان براساس همان اعتقادات عمل میکرد؟جای بسی تاسف است که امروز گروهی از همکاران ما مجددا به طب سنتی روی آورده و آن را تبلیغ میکنند و دلیل این اقدام عجیب، روحیه کمکاری، نداشتن تفکر سازنده، عدم پرداختن به تحقیق و نوآوری نزد این گروه است. مطالعه تاریخ تحول در پزشکی مدرن و پویا برای محققین علوم پزشکی موجب امیدواری جدید برای پیشرفت علم پزشکی در آینده و رسیدن به هدف پزشکی دقیق (Precisio- Medicine) میگردد. یکی از مهمترین وظایف نسل جدید پزشکی ایران، نقش آفرینی و مشارکت جدی در توسعه مرزهای دانش پزشکی در سطح جهانی است.من میخواهم در اینجا از بحثهایی که دکتر زمانی و دکتر منصوری در همین وبینار مطرح کردند استفاده کنم و این مسئله را مطرح کنم که اساسا علم پزشکی جدید پزشکی چگونه خلق میشود؟ برای این منظور میخواهم دو مثال بزنم. یک مثال، تلاش و کوشش گروهی از محققین در دانشگاه آکسفورد انگلستان است که نهایتا منجر به قطعی شدن سرطانزا بودن سیگار در سال 1950 و بیانیه سازمان جهانی بهداشت در سال 1986 شد. مثال داخلی دیگری که میخواهم بزنم درباره تلاش و کوشش گروهی از محققین پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی تهران و سایر دانشگاههای علوم پزشکی است که منجر به قطعی شدن سرطانزا بودن تریاک و تصدیق آن توسط سازمان جهانی بهداشت است که همین امسال اتفاق افتاد.درباره مورد سیگار باید عرض کنم که در پایان جنگ جهانی دوم، انگلیس بیشترین سرطان ریه را در جهان داشت و هیچ کس علت آن را نمیدانست. آقای ریچارد دال (Richard Doll) یک محقق برجسته بود که در ابتدا تصور میکرد این افزایش ممکن است به دلیل عوامل شغلی یا به دلیل آسفالت جادهها باشد زیرا در قیر مواد سرطانزا وجود دارد. آقای دکتر دال و استاد او دکتر هیل، مطالعات متعددی انجام دادند و نشان دادند که سیگار کشیدن نه تنها باعث سرطان ریه بلکه باعث بسیاری از بیماریهای دیگر میشود. حتی با وجود شواهد محکم سالها طول کشید تا پزشکان و سیاستمداران، این شواهد علمی را بپذیرند. ببینید در سال 1945 تقریبا تمام مردان انگلیسی سیگار میکشیدند و اگر کسی سیگار نمیکشید، در حقیقت یک استثنا بود. بیش از 60 درصد پزشکان سیگار میکشیدند. این مسئله مربوط به زمانی است که هنوز معلوم نبود سیگار عوارض دارد یا نه و آیا سرطانزا هست یا نه. آقای ریچارد دال یک پزشک انگلیسی که بعدا یک اپیدمیولوژیست شد و کارش را گذاشت روی مطالعه عوارض سیگار و یک مطالعه بزرگی را اتفاقا روی پزشکان انگلیسی انجام داد و حدود 50 هزار پزشک را برای 50 سال پیگیری کرد. یک مقالهای هست که آقای دال در سال 1950 در مجله British Medica- Journa- نوشته است. در سال 1950 اعتقادش را براساس مطالعات Case-contro- study اعلام کرد ولی کسی باور نکرد تا اینکه ایشان 50 سال بر روی آن گروه از پزشکان مطالعه کرد و در سال 2014 این شواهد علمی را مجددا در مجله BMJ (British Medica- Journal) چاپ کرد و این منجر به این شد که همه بپذیرند و بعد از آن مصرف سیگار به شدت کاهش پیدا کرد. آقای ریچارد دال لقی «Sir» دریافت کرد و به اصطلاح معتبرترین اپیدمیولوژیست قرن بیستم نام گرفت و گفته میشود که از دانشگاه آکسفورد در تاریخ خودش در قرن بیستم، هیچ فردی را مانند او نداشته است.حالا این کاری را که ما در ایران انجام دادیم روی گیاه خشخاش که محصول آن تریاک است که به عنوان قویترین داروی ضددرد شناخته شده است. 5 هزار سال پیش در سومر که نخستین تمدن شهری در منطقه بینالنهرین بوده است آمده «بیمار با پای شکسته دراز کشیده است. او بسیار درد میکشد و باید بخوابد تا پایش بهبود یابد. خوشبختانه او موفق شد دارویی را از یک گل معمولی (که همین گل خشخاش است) پیدا کند و مصرف کند و او خوب شد.»درمورد تریاک در تاریخ ما و در طب قدیم، جالینوس، ابنسینا و... مطالب زیادی وجود دارد. اسلر در جاهای مختلف کتاب طب قدیم ابنسینا آورده که از فواید تریاک برای درمان انواع بیماریها استفاده میشده است.اسلر (سر ویلیام آسلر ۱۹۱۹-۱۸۴۹)که پزشک بسیار معتبری در اروپا و امریکا بود، میگفت این تریاک اصلا داروی خداست و خودش که درد کلیه داشت برای برطرف کردند درد، همیشه از مورفین استفاده میکرد و او در همه نوشتههایش توصیه میکند.ما با این مسئله روبهرو شدیم که در سال 1970 میلادی مطالعهای که توسط دانشکده بهداشت دانشگاه تهران و موسسه ملی توسعه تحقیقات سرطان وابسته به سازمان جهانی بهداشت (IARC) انجام شده است، نشان داده شده یک نقطهای از ایران که شمال شرق ایران است، محل بیشترین شیوع سرطان مری در دنیاست. البته وقتی با سایر سرطانها هم مقایسه کنیم، سرطان مری، شیوعش در این نقطه ایران از همه جای دنیا بیشتر است. مطالعاتی قبل از انقلاب صورت گرفت ولی به پیروزی انقلاب متوقف شد. این محل، دقیقا همانجایی است که تریاک، کاشت و داشت و برداشت میشود و این فرضیه را به وجود میآورد که آیا رابطهای بین تریاک و سرطان مری برقرار است که شیوع سرطان در این نقطه از دنیا از همه جا شایعتر است؟ما فعالیت درباره این موضوع را از سال 2000 میلادی آغاز کردیم و اولین کار ما این بود که برویم از تجربه تحقیقاتی که از قبل انقلاب آغاز شده بود استفاده کنیم و از همه محققینی که روی این مسئله کار کرده بودند دعوت کردیم به IARC و با آنها جلسات متعددی را برگزار کردیم. یک همکاری مهم بینالمللی که مرکزیت آن با دانشگاههای تهران، گلستان و مشهد بود آغاز شد و بعد از آن هم تعداد دیگری از دانشگاههای مهم دنیا اعم از دانشگاه تورنتو، کمبریج و همچنین NIH آمریکا، IRWHOو همچنین دانشگاه کارولینسکا سوئد به این تیم قوی پیوستند که این مورد را مطالعه کنیم. نقشهای که برای این مطالعه کشیدیم، یک نقشه حداقل 20 ساله بود. اینکه اول کارهای مختلفی مثل ثبت سرطان، مطالعات Case-contro- و مطالعات کوهورت انجام شود و بعد هم به دنبال پیشگیری برویم. 20 سال ما مطالعه کردیم. نام این مطالعه «کوهورت گلستان» است که روی 50 هزار شرکتکننده از شهر گنبد و 336 روستا در شرق استان گلستان انجام شد. 8 هزار نفر از این 50 هزار نفر، تریاک مصرف میکردند و ما هم ادعای اینکه این افراد مصرفکننده تریاک هستند را به دقت بررسی کردیم. یعنی وقتی گفتند ما تریاک میخوریم، ادرار آنها را هم چک کردیم. و بعد اینها را 20 سال پیگیری کردیم و اتفاقا ما هم نتیجه این مطالعات را در مجله BMD چاپ کردیم و نشان دادیم که رابطهای بین تریاک و سرطان وجود دارد و شواهد علمی متعدد دیگری که بیش از صد مقاله علمی در معتبرترین مجلات علمی دنیا از این مطالعه چاپ شده است.اگر بخواهم خلاصه این مطالعات را بگویم این است که تریاک پیامدهای منفی زیادی برای سلامتی دارد. مرگومیر از بیماریهای قلبی، مرگ و میر از سرطان، مرگومیر از ریه، باعث سرطان مری، معده و لوزالمعده، کبد، مثانه، پانکراس، حنجره و ... میشود و بررسیهای بعدی نشان داد که اتفاقا از خالص تریاک نه از ناخالصیهایش میتوان موادی را جدا کرد که در موش ایجاد سرطان میکند و بعد دیدیم که Dose-Response آن مثبت است. و بنابراین شواهد سرطانزایی تریاک روزبهروز بیشتر شد. و آخرین مقالهای که ما در همین ژانویه سال جاری میلادی در مجله لانست چاپ کردیم و به خاطر اهمیت این موضوع، روی جلد مجله لنست، یک بافور و تریاک طراحی شده بود. در همین ماه سپتامبر خوشبختانه سازمان جهانی بهداشت هم تصویب کرد که تریاک یک ماده سرطانزا است و خبر آن در مجله لنست به چاپ رسید. یعنی بعد از 20 سال که تازه ما کار کرده بودیم. البته فقط ما نبودیم که در این مورد کار کردیم. در ایران در عرض50 سال گذشته، محققین گوناگونی درمورد اینکه ممکن است تریاک سرطانزا باشد، کار کردهاند. البته این مطالعات Case-contro- بودند و دقت آنچنان بالایی نداشتند. ولی آن چیزی که ثابت کرد، مطالعه کوهورت گلستان با 50 هزار مورد مطالعاتی و 8 هزار مصرفکننده تریاک بود که ما 20 سال آنها را فالو کردیم. بنابراین این همه سال مطالعه، فقط برای همین یک جمله که «اوپیوم یا تریاک، سرطانزا است» و این نتیجه طی یک فرایند بسیار پیچیده به اثبات رسید. در طول مطالعه بیشتر از 100 نفر در این 20 سال کار کردند. ما با یک تیم 70 نفره از محققین معتبرترین کشورهای دنیا همکاری کردیم تا توانستیم به این نتیجه برسیم.بنابراین اینکه یک نفر صبح که از خواب بیدار میشود، هر آنچه که به دهنش میرسد را به عنوان یک فکت اعلام کند و بعد هم آن را تبدیل به یک دارو کند و در اختیار مردم بگذارد را اصطلاحا «شبه علم» میگویند و این شبه علم در دانشگاهها که باید کانون تولید دانش باشند و یکی از مسئولیتهای آنها مقابله با شبهعلم است، نفوذ کرده است.مقابله با شبهعلم نیازمند ارتقاء آگاهی و نگرش در گروه فرهیختگان، دانشگاهیان، سیاستگذاران، برنامهریزان و عموم مردم است تا منجر به یک مطالعه فراگیر ملی شود و زمینه عوامفریبی را از بین ببرد. بعضی اوقات این مسئله ناشی از رهبران سیاسی بیتدبیر است. شما دیدید آقای ترامپ آمد و گفت: «مردم! فلان مواد را به خودتان تزریق کنید و بخورید.» این یک رهبر بیتدبیر است. ما در همین ایران کسی را داشتیم که میگفت دختر 14 ساله در آشپزخانه، انرژی هستهای تولید کرده و رسما آن را اعلام میکند. یا وزارت بهداشت را مجبور میکند که طب سنتی باید به وزارت بهداشت بیاید. این مصیبت است واقعا. اگر به وبداهای دانشگاههای تیپ یک کشور ما نگاهی بیندازید، میبینید نوشته است: «حجامت، برای درمان انواع بیماریها؛ حجامت برای لاغری، پرورش موضعی، رفع مشکلات عملکردی احشا و یبوست و دردهای زانو و قاعدگی و ...» یعنی برای هر آن چیزی که شما فکرش را بکنید؛ گفته میشود بروید حجامت کنید. بدون اینکه کوچکترین تحقیق و بررسی قوی انجام شود. درصورتی که برای هرکدام از این مواردی که اینها مدعی هستند باید کار علمی و تحقیقاتی انجام شود. یا «استفاده از زالو برای درمان واریکوسل» این چیزی است که در وبدای دانشگاههای تیپ یک کشور ما وجود دارد. من از روسای محترم دانشگاهها تقاضا میکنم یک بار بروند نگاه کنند. وقتی ما یک ادعای کاملا غیرعلمی میکنیم، این اعتبار دانشگاههای ما را از بین میبرد و از این درحقیقت، نادیده گرفتن حقوق مردم در بهرهمندی از درمانهای تاییدشده و صحیح. ما ناآگاهانه داریم مردممان ظلم میکنیم وقتی پزشکی مبتنی بر شواهد را نمیپذیریم و با نوعی ایدههایی که اصلا معلوم نیست از کجا آمده است صحبت میکنیم. این یک خطای بزرگ در تاریخ آموزش عالی پزشکی ایران است که ما بیاییم مجددا برای طب سنتی دانشجو بگیریم. آخر قرار است اینها چه بخوانند؟ چه قرار است یاد بگیرند؟ و جالب است که گاهی بعضی آدمهای حکیم را هم از بیرون میآوردند که به اینها درس بدهند. یعنی آموزشهایی که واقعا از تمام استانداردهای علمی بیرون هستند.جالب است وقتی که ما میگوییم «کارآزمایی بالینی» این افراد اصلا تعجب میکنند و میگویند: «شما روی مردم آزمایش انجام میدهید؟!» آخر مگر بدون کارآزمایی بالینی و ترایالهای بزرگ میشود؟ شما حتی هر دارویی را میگویید که مفید است یا نه. یعنی یک جریان کاملا عوامفریبانه راه انداختهاند. شما دیدید برای همین مطالعهای که ما برای کووید19 انجام دادیم، در رسانهها و فضای مجازی میگویند روی مردم آزمایش انجام دادهاند. درصورتی که کارآزمایی بالینی اساس طب پزشکی جدید است و بدون آن نمیشود کاری کرد. لذا باید به اساتید و دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی اعتماد کنیم و به آنها احترام بگذاریم و واقعا سعی کنیم این سرمایهها را ناامید نکنیم.باید پذیرفت که طب قدیم هم مثل خیلی از چیزهای دیگر به تاریخ پیوسته است. اطباء قدیم براساس دانش طبیعی زمان خود کلیه طبیعتها را مشتمل بر چهار عنصر آب و خاک و هوا و آتش میدانستند که آنها را ارکان اربعه میخواندند و براساس آن مزاجها را تعریف کردهاند. درحالی که دانش نوین فیزیک و شیمی، انقلابی در دانش ما از پدیدهها ایجاد کرده و بخش عمدهای از دانش قدیم، با معیارهای علوم نوین، معدوم شده است. خیلی از مطالبی که در کتابهای آنها هست، براساس شواهد علمی موجود، اساسا مطالبی غیرعلمی هستند. بعد شما براساس این چیزهایی که مربوط به هزار سال قبل یا بیشتر است، میخواهید طبابت کنید.یکی از این آقایانی که مدعی بود، اصلا آمد کتاب هریسون را آتش زد. خیلیها به این مسئله اعتراض کردند ولی این یک نمونه است. ما باید با کل جریان شبهعلمی که امروز متاسفانه به دانشگاههای ما هم کشیده شده، مبارزه کنیم. یک اقدام بسیار غیرمنطقی درمورد پذیرش دانشجو در رشتههای طب سنتی و تاسیس درماندهها و سلامتکدههای طب سنتی و اقداماتی که اساسا بر مبانی غیرعلمی هستند و هیچ گونه شاهد علمی برای آنها وجود ندارد و لازم است که اینها هرچه سریعتر تغییر کند. مجموعه دانشمندان پزشکی کشور درخواستشان این است و به صورت مکتوب نوشتهاند که این مسائل مورد توجه واقع شود.من میخواهم این را خدمت شما عرض کنم که موقعی که PHD طب سنتی قرار بود راه بیفتد، اساسش این بود که پزشکان عمومی منتخب با اصول و روشهای متداول پیشگری، درمان و آموزش پزشکی و پژوهشهای کاربردی و نوآور در طب سنتی ایران آشنا شوند تا بتوانند ضمن بکاربردن پیشرفتهترین اطلاعات روز پزشکی کلاسیک، در مواردی که کاربرد پزشکی سنتی به صلاح بیمار و جامعه و ارتقاء دانش بشری است، از آن شیوه استفاده کنند به شرط آنکه آن شیوهها را آزمایش کرده و خدمات پزشکی منعطف، آسان و کمهزینهای که برای ما ثابت شود موثر هستند را مورد استفاده قرار دهند. این، راهی بود که شما باید میرفتید و درصورتی که اینطور نشد و شما اصلا از این راه نرفتید. داروهایی تجویز میکنید که اصلا معلوم نیست که چه هستند. وارد یک عطاری میشوند و ترکیبی از انواع و اقسام داروها را به مردم میدهند. مثلا به شخصی که چاق بوده، داروی گیاهی لاغری خوراندهاند با نارسایی کبد. در دوسال گذشته چندین مورد این افراد مراجعه کردند در شرایطی که باید پیوند کبد میشدند و در غیراینصورت فوت میکردند.متاسفانه وقتی ما فایلهای صوتی بعضی از دروس دانشگاهی طب سنتی را میشنویم، واقعا خجالت میکشیم که داخل دانشگاه به دانشجو چه حرفهایی میزنند. حرفهایی که هیچگونه پشتوانه علمی ندارد.یک ادعایی هم دارند که میگویند در دنیا مقام پنجم را به دست آوردهاند. درصورتی که این حرف توسط چه کسی گفته شده؟ یک رشتهای در دنیا هست به نام «اتنو فارماکولوژی» که عمدتا داروهای گیاهی که از گذشته وجود داشته را تست میکند و روی آنها تحقیق میکند. این رشته در حال حاضر در همه دانشکدههای داروسازی ایران وجود دارد و این تحقیقات توسط همین گروه انجام شده نه توسط گروه طب سنتی. ولی اینها ادعا میکنند که ما رتبه پنجم دنیا را به دست آوردهایم. درصورتی که این اصلا رتبه اینها نیست. این رتبه مربوط به افزایش مقالات فارموکولوژی است که درباره موضوعات فارماکولوچی، PlanScience وmedicina- chemistry بحث میکند و ایران در این رشته، پنجم است. بله ما پنجم شدهایم ولی این رتبه مربوط به دانشکدهها و محققین بالینی و اتنو فارماکولوژی است.نگاه کنید از میان 10 مطالعه بالینی پراستناد که اینطور ادعا شده که اینها مربوط به طب سنتی است درصورتی که مربوط به اتنو فارماکولوژی است، 4 مطالعه مربوط به ایران است. بیشترین میزان استنادش مربوط به ایران است. بنابراین ما در جهت بررسی طب گیاهی خیلی فعال هستیم و کارهای مهمی هم انجام دادهایم اما با روش علمی و اینها هیچ ربطی به این طرفداران طب سنتی ندارد. اینها مطالعات مربوط به طب قدیم درمرکز ثبت کارآزمایی بالینی است. ما درحال حاضر 3 هزار و 216 RCT در طب گیاهی یا همان که شما اسمش را میگذارید طب سنتی که از طرف وزارت بهداشت و دانشگاهها حمایت شدهاند و مطالعه انجام میدهند. طرحهایی که ما تصویب کردهایم و از میان کسانی که ما به آنها گرند دادهایم، درصدی که به اینها اختصاص دادهایم در مقایسه با طرحهای دیگر علمی بیشتر بوده و هدف ما این بود که آن چیزی که طب سنتی ما در گذشته بوده است را در بوته آزمایشهای دقیق قرار دهیم و موارد متعددی از اینها هم امروز تبدیل به دارو شده و در داروخانهها توزیع میشوند. یکی از آنها زعفران است که الان به صورت کپسول در داروخانهها وجود دارد و داروهای متعدد دیگری مثل این که وجود دارند.ما در این جریان پاندمی کووید19 تحت فشار بسیار زیاد افرادی بودیم که هر روز با یک ادعای جدید مراجعه میکنند و میگویند ما دارویی داریم که کووید19 را درمان میکند بدون هیچ بررسی و مطالعهای و این نه فقط در ایران به این صورت است بلکه در جاهای دیگر دنیا هم آدمهای مدعی این مدلی هستند وقتی با بعضی از اینها صحبت میکنیم، این احساس ایجاد میشود که انگار یک مشکل روانی دارند و یک ادعاهای خیلی بزرگ و بیپایهای میکنند.در نیویورک آمریکا، اپیدمی سرخک به وجود آمد. یعنی یک عده از افرادی ک مثل همین طبسننتیهای ما هستند، جوی به راه انداختند و گفتند واکسن موجب امراضی میشود و با این تبلیغات اجازه ندادند تعدادی از بچهها واکسن سرخک بزنند و آنها را به سمت همین داروهای گیاهی بردند که گفتم آسیبهایی که به کبد میزند به مراتب بیشتر از داروهای جدید است.در آخر میخواهم بگویم که من فقط یک پزشکی بیشتر نداریم. چیزی به نام طب سنتی و طب ایرانی نداریم. ما هم مثل همه جای دنیا، یک پزشکی بیشتر نداریم. البته ما میتوانیم در این پزشکی، بخشی که در طب سنتی ما بوده و امروز هم از نظر علمی تایید میشود را بیاوریم و استفاده کنیم. ما میتوانیم طب مکمل را به این پزشکی اضافه کنیم. ولی همه این اتفاقات باید از بوته پژوهش و تحقیق دقیق عبور کند.و بالاخره اینکه تنها جایگزین علم، علم بهتر است. شما نمیتوانید چیز دیگری را به جای علم بگذارید و طب مکمل و جایگزین، یک فرصت برای کسب اطلاعات بیشتر درمورد فردفرد بیماران است و این یک رویکرید است که ما باید در کل پزشکی برای همه داشته باشیم. آن چیزی که در پزشکی جدید احتیاج داریم، این است که ارتباطمان را با بیمارانمان بیشتر کنیم، حرف بیمارانمان را گوش کنیم و برای آنها وقت بگذاریم. یکی از دلایلی که گاهی بیماران پناه میبرند به طب سنتی این است که ما به اندازه کافی با آنها حرف نمیزنیم و وقتی که آنها از درمانهای ما ناامید میشوند، به آن سمت گرایش پیدا میکنند. بنابراین خیلی مهم است که ما در طب جدید هم یک همدلی عمیق با بیمارانمان داشته باشیم.بههرحال تجربه و میراث علمی پزشکی ایران، سرمایه بزرگی است و ما به آن افتخار میکنیم. باید با روشهای دقیق علمی آن را بررسی کنیم و یافتههای مهم آن را در طب مدرن ادغام کنیم. متاسفانه آن چیزی که امروز به عنوان طب سنتی شناخته میشود، این نیست. واقعا ساختار و محتوای دانشکدههای طب سنتی، موجب اتلاف وقت، سرمایههای مادی و معنوی و تولید علم غیرمفید است. اولین قربانیان این وضعیت هم همان دانشجویان PHD هستند که به این رشتهها رفتهاند ولی درست تربیت نمیشوند و درست آموزش نمیبینند و در نهایت آینده مبهمی دارند و ما واقعا برای آنها هم دلمان میسوزد.در آخر من میخواهم از همه کسانی که حرفهای من را میشنوند دعوت کنم که خطر شبهعلم را جدی و واقعی تلقی کنند. مسئولیت حرفهای و اخلاقی دانشوران، هماندیشی و همکاری برای صیانت از کانونهای علمی جامعه و دفاع از حقوق در بهرهمندی از خدمات سلمان (سلامت و درمان) تایید شده با روشهای علمی است. ما امروز میتوانیم در ایران بهترین تحقیقات را انجام دهیم. من یک نمونه را به شما نشان دادم که واقعا ما توانستیم در تحقیقات رتبههای خوبی در دنیا کسب کنیم و در بهترین مجلات علمی دنیا صاحب نشر باشیم و دستاورد داشته باشیم و به اشکال مختلف تولیدات داشته باشیم و آنها را تبدیل کنیم به چیزی که فایده دارد.ما با آدمهایی که در طب سنتی مشغول فعالیت هستند، هیچ بدی نداریم ولی آنها را نصیحت میکنیم و از آنها خواهش میکنیم که بدانند آنچه انجام میدهند نه برای خودشان و نه برای مردم ما فایدهای ندارد.یکی از اهداف بعثت پیامبران، تعلیم و روشن کردن چراغ دانش برای زدودن تاریکی جهل و خرافات است. این کاری است که همه ما به عنوان مسلمان وظیفه داریم که انجام دهیم.
رضا ملکزاده
رئیس پژوهشکده گوارش دانشگاه علوم پزشکی تهران
سپید