گفته شده این پسر ۱۶ ساله که در شهرستان کنگاور زندگی میکرد دو سال پیش، پس از زندانی شدن پدرش به اتهام قتل عمد، ترک تحصیل و در کارگاه سنگبری کار میکرده است.
درست چند ساعت پس از خبر خودکشی این پسر نوجوان، خبر خودکشی دیگری هم مخابره شد؛ این بار یک مرد جوان ۲۱ ساله در شهرستان جم در استان بوشهر خود را حلقآویز کرد. گرچه هنوز در مورد دلایل این خودکشی خبری رسمی منتشر نشده است، اما منابع غیررسمی مشکلات اقتصادی را سبب این کار عنوان میکنند.
اما در هفته گذشته خبر خودکشی سیدمحمد موسویزاده، نوجوان ۱۱ ساله در شهرستان دیّر این استان هم که گفته میشد به دلیل فقر و عدم دسترسی به گوشی هوشمند برای حضور در کلاسهای مجازی دست به خودکشی زده بود، خبرساز شد. در حالی که پدر و مادر این پسر گفته بودند او به دلیل خرابی گوشی موبایل، خودکشی کرده است، اما آموزش و پرورش این موضوع را تکذیب کرد.
سیدمحمد نخستین دانشآموزی نبود که خبر خودکشی او منتشر میشود. کمی پیشتر هم خودکشی پسر۱۲ سالهای در آبادان خبرساز شد؛ نوجوانی که گفته شد، تلفن همراه و دوچرخهاش توسط خانواده برای پرداخت اجارهخانه به فروش رفته بود. در فروردین امسال نیز زینب، دختربچه ۱۱ ساله ایلامی، به دلیل فقر دست به خودکشی زد. بر اساس گزارشها خانواده او به قدری درگیر مشکلات مالی بودند که مجبور شدند جسد این کودک را نه در قبرستان، بلکه در خانه خود به خاک بسپارند.
اما انتشار این اخبار در مدتی کوتاه نگرانیهایی را در جامعه ایجاد کرده است. در حالی که برخی از احتمال الگوسازی و تسری این عمل به دیگران سخن میگویند، برخی کارشناسان هم معتقدند باید زمینههای رشد این پدیده شوم شناسایی و مهار شود.
آمارخودکشی در ایران
مقامات رسمی در کشور معتقدند خودکشی در ایران در مقایسه با کشورهای دیگر رتبه بالایی ندارد. حتی براساس آمارهای جهانی، ایران در میان سایر کشورهای دنیا در رتبه ۱۴۲ قرار دارد که نشان از پایین بودن میزان خودکشی در کشور است. اما به نظر میرسد اوضاعی که طی سالیان دراز به دلایل مختلف فرهنگی و مذهبی چنین شکل گرفته، همواره این گونه نمیماند.
کارشناسان با نگاهی به آمارهای اخیر خودکشی در ایران که بسیاری آن را دقیق و کامل نمیدانند و تنها نوک کوه یخ توصیفش میکنند، آن را پدیدهای رو به رشد دانسته و حتی مدعیاند ایران در میان کشورهای اسلامی در جایگاه سوم از نظر رواج خودکشی قرار دارد.
آمارها نشان میدهد روزانه بیش از ۱۳ نفر در ایران خودکشی میکنند. این در حالی است که بیشتر خودکشیها در میان افراد ۱۵ تا ۳۵ ساله روی میدهد. طبق اعلام وزارت بهداشت، در سال ۱۳۹۷، ۱۰۰ هزار نفر خودکشی کردند. یعنی بهطور متوسط از هر ۱۰۰ هزار تن ایرانی، ۱۲۵ نفر اقدام به خودکشی کردند و از این تعداد ۶ نفر جان خود را از دست دادند. آماری که بسیاری معتقدند در دو سال اخیر و با شیوع کرونا و افزایش تحریمها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی بسیار بیشتر هم شده است.
کاهش سن خودکشی
اما آنچه جای بسی نگرانیست این است که در سالهای اخیر در ایران سن خودکشی تا سطح دانشآموزان دبستانی و راهنمایی پایین آمده است. چنانچه معاون وزارت بهداشت در پاییز سال ۹۸ از خودکشی ۲۰ درصدی نوجوانان ایرانی در سال ۹۷ خبر داده و گفته بود بیشتر نوجوانانی که اقدام به خودکشی میکنند در سطح تحصیلات ابتدایی و راهنمایی هستند.
همچنین به تازگی محمدمهدی تندگویان، معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان از افزایش خودکشی در کشور خبر داده و گفت: «آنطور که به نظر میرسد، خودکشی در کشور با ضریب روبه رشدی در حال افزایش است و طبق آمار منتشر شده عمده آنها بین سنین ۱۵ تا ۳۵ سال رخ میدهد، اما امسال ما شاهد خودکشیهای زیر ۱۵ سال هم بودیم که جای تاسف دارد».
دیروز بار دیگر خبرگزاریهای داخلی از خودکشی یک پسر نوجوان در استان بوشهر خبر دادند. گفته شده این پسر ۱۶ ساله که در شهرستان کنگاور زندگی میکرد دو سال پیش، پس از زندانی شدن پدرش به اتهام قتل عمد، ترک تحصیل و در کارگاه سنگبری کار میکرده است.
دلایل افزایش آمار خودکشی
اما چرا کودکان و نوجوانان دست به خودکشی میزنند؟ چه دلایل روانی و اجتماعی زمینهساز چنین حوادث تلخی است؟
برخی کارشناسان مشکلات اقتصادی، بیماریهای روانی، جبر فرهنگی، مسائل سیاسی و فشارهای اجتماعی را برخی از عوامل اصلی خودکشی در کشور میدانند، اما در این میان نوجوانان و جوانان به دلایل مشکلات روانی حاصل از تغییر سبک زندگی، افزایش فشارها بر خانواده، کاهش فضاهای اجتماعی برای شادی و عدم دریافت مشاورههای روانشناسانه بیشتر در معرض آسیب هستند و قدرت تحمل مشکلات را ندارند و دست به خودکشی میزنند.
به گفته معاون وزارت ورزش در ایران، «اوضاع اقتصادی کشور» و «عدم نظارت بر موضوعات اجتماعی و اخلاقی بین خانوادهها» از جمله دلایل خودکشی در ایران محسوب میشود. تندگویان میگوید: «خانوادههای ایرانی از لحاظ روحی و سلامت روان مورد سنجش قرار نمیگیرند و بین مددکاران و روانشناسان با خانوادهها ارتباطی وجود ندارد.» او همچنین گفت که هر خانواده ایرانی باید پرونده سلامت روانی داشته باشد.
دکتر رضا ملکزاده، معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت، که روز پنجشنبه در جلسهای با مقامهای بهداشتی استان اردبیل سخن میگفت هم با استناد به مطالعات علمی انجام شده از ابتلای ۳۰درصد مردم ایران به مشکلات روحی و روانی خبر داد.
آماری که بسیاری آن را بالا و مستعد تبعاتی، چون افزایش اقدام به خودکشی حتی در سنین پایین دانستهاند.
خودکشی در کجا بیشتر است؟
«هر سال ۵ درصد به آمار افرادی که در کشور خودکشی میکنند اضافه میشود. در این میان استانهای غربی پیشتاز این آسیب اجتماعی هستند». این گفته مریم عباسینژاد، مدیر برنامه پیشگیری از خودکشی دفتر سلامت روان، در شهریور ۹۸ است. این در حالی است که پژوهشگران رشته علوم اجتماعی که آمار خودکشی در ایران را طی سالهای ۹۴ تا ۹۸ بررسی کردهاند، از افزایش ۶۰ درصدی و آمار سالانه ۱۵ درصدی میگویند. آمارها نشان میدهد که خودکشیها در گذشته بیشتر میان نوجوانان تا بزرگسالان بین سالهای ۱۵ تا ۴۵ بوده است، اما امروز روشهای خودکشی جدیدتر است و دامنه آن به سنین پایینتر، از جمله کودکان، نیز کشیده شده است.
رابطه خودکشی و شاخص فلاکت
برخی از کارشناسان معتقدند، افزایش آمار خودکشی در ایران با افزایش میزان فقر ارتباط مستقیمی دارد.
کارشناسان اقتصادی جمع نرخ بیکاری و نرخ تورم را شاخص فلاکت مینامند. این در حالی است که در دو سال اخیر با افزایش قابل توجه این شاخص میزان خودکشی هم به وضوح بالا رفته است. کوروش محمدی، رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران، در رابطه با این موضوع به برنا گفته است: «استانی مانند ایلام که بالاترین آمار خودکشی در کشور را داراست، نمونه بارز این موضوع است. یعنی اگر به صورت تخصصی بخواهیم در این زمینه پژوهش انجام دهیم به چیزی جز فقر که در این منطقه رواج دارد نخواهیم رسید. در کنار آن نیز عواملی مانند بیکاری ناشی از فقر و کاهش قدرت خرید ناشی از تورم به وجود آمده طی چندین ماه اخیر، باعث دوچندان شدن آمارهای خودکشی شده است».
این آسیبشناس تصریح کرد: «تا زمانی که به فکر ریشهکن کردن مبحثی، چون فقر نه فقط در استان ایلام بلکه در تمامی استانهای کشور نباشیم و کارگروههایی در جهت مرتفع ساختن این موضوع، که پژوهشهای لازم را انجام دهند، تشکیل نشود تا نتایج را در اختیار دستگاههای اجرایی کشور قرار دهد، کاری از پیش نخواهیم برد و فقط به افزایش چنین آمارهایی کمک کردهایم».
افزایش آمار خودکشیها در مدتی کوتاه نگرانیهایی را در جامعه ایجاد کرده است. در حالی که برخی کارشناسان از احتمال الگوسازی و تسری این عمل به دیگران سخن میگویند، برخی کارشناسان هم معتقدند باید زمینههای رشد این پدیده شناسایی و مهار شود.
احساس تبعیض و قربانی بودن
علیاصغر کیهاننیا، روانشناس، اما با اشاره به خودکشی نوجوانان گفت: «در سنین نوجوانی بعد از بحران بلوغ، بحرانی به نام بحران هویت به وجود میآید که تمام نوجوانان را درگیر میکند و خیلی از نوجوانان میل به خودکشی پیدا میکنند، چون با جسم و بدنشان و به ویژه اندامشان نمیتوانند ارتباط برقرار کنند. رویشان هم نمیشود سوالاتی که دراین زمینه دارند را از کسی بپرسند».
وی افزود: «اگر نوجوان در عین مواجهه با این بحران با کمبود مواجه شود و احساس کند نیازهای اولیهاش یعنی همان هرم مازلو خورد و خوراک و پوشاک تامین نمیشود، احساس بدی پیدا میکند. به ویژه اگر ببیند دیگران دارند و او ندارد. بعد از این دچار حس جدیدی به نام تبعیض میشود که چرا آنها دارند و من ندارم؟ سپس نوجوان خود را قربانی جامعه میبیند و میگوید من قربانی هستم. مسئولین از من این را میخواهند، اما من ندارم. وقتی این احساسها با هم همراه شود دست به خودکشی میزند».
کیهاننیا با توجه به افزایش فقر و کمبودها در جامعه برای جلوگیری از تکرار چنین حوادثی گفت: «مسئولین باید مراقبت بیشتری داشته باشند. بچهها میفهمند. آنها وقتی اخبار را میشنوند و میبینند مدیرانی که قرار بود برای اینها کاری کنند دزد از کار درمیآیند، احساس قربانی بودن پیدا میکنند. مهمتر از آنها والدین هستند که باید همراه بچهها باشند و فقر و استیصال مالی را بزرگ نکنند. راهنمایی والدین و برنامههای تلویزیون میتواند کمک کند تا بچهها به آگاهی برسند».روزنامه توسعه ایرانی