به گزارش شفاآنلاین: به عقیدهی این روانشناس دوست بودن والدین با بچهها، همراهی آنان و حدف عامل کنترلگری، آموزش رفتار منصفانه به آنها به گونهای که بدانند در برابر هر حقی وظیفهای دارند و در برابر هر وظیفه حقی به آنها میرسد و آموزش رفتارهای چارچوبمند به فرزندان موجب داشتن یک خانوادهی موفق پس از طلاق میشود.
وی افزود: والدین میتوانند با کمک گرفتن از متخصصین و داشتن رفتار درست، آینده درست فرزند را رقم بزنند چراکه گاهی اوقات طلاق راه درستی برای والدین و حتی فرزندان است و ما نمیتوانیم نسخه واحدی برای تمام فرزندان طلاق داشته باشیم بلکه با مراجعه به متخصصین میتوانیم راه درست را انتخاب کنیم.
وی با تاکید بر اینکه افراد ابتدا باید با مشاورین مشورت و خود را برای تمامی سختیها و چالشهای طلاق آماده کنند و سپس در مسیر طلاق قدم بگذارند، گفت: در فرایند طلاق افراد با از دست دادن شان و جایگاه اجتماعی مواجه میشوند و در جستوجوی دست یافتن آن جایگاه هستند به همین علت افراد پس از طلاق دست به انکار اتفاق طلاق و اهمیت آن میزنند.
احمدیان معتقد است که در جامعه کنونی شاهد مسئولیتگریزی و تمایل به تعویض در عرصه ازدواج و در سایر عرصهها مانند اشتغال و... هستیم. به گونهای که افراد تنها به فکر رفع نیازهای خود هستند و یاد نگرفتهاند به نفع زندگی جمعی از امیال خویش بگذرند.
وی تاکید کرد: برای پیشگیری از امر طلاق باید از دوران مدرسه و حتی دوران ابتدایی کودکان آغاز کنیم و رفتار درست را از سنین کودکی به آنان آموزش دهیم تا تنها به فکر رفع نیازهای خویش نباشند.
این روانشناس در پایان با تاکید بر افزایش خشونتهای خانگی جهان در دوران کرونا گفت: در این راستا برخی کشورها رمزی را برای خشونت خانگی در نظر گرفتهاند، برای مثال اگر زنی به داروخانه مراجعه کرد و گفت ماسک N95 میخواهم این یک رمز است و بدین معنا است که او با خشونت خانگی مواجه شده است.
ایوب اسلامیان-روانشناس- نیز در این وبینار، اظهار کرد: سیاستگذاریها در کشور غالبا در جهت کاهش طلاق به گونهای است که زوجین متقاضی طلاق را به پنج جلسه مشاوره مجبور میکنند که البته توانسته است در کاهش نرخ طلاق موثر باشد اما ما باید سازوکارهای خود را متناسب با چالشها و آسیبهای طلاق برای زوجین در نظر بگیریم.
این روانشناس در این زمینه کشور آلمان را مثال زد که ساز و کارهایی را برای طلاق ایجاد کرده است و طلاق را منوط به گذراندن دورههای فرزندپروری والدین دانسته است و در نهایت در صورت عدم توانایی فرزندپروری والدین بر حسب نظر مددکار اجتماعی، فرآیند طلاق تعلیق میشود.
اسلامیان معتقد است که موضوع طلاق یک موضوع دو نفره نیست و جدا شدن باید صحیح و اصولی باشد، همچنین فرهنگ جدا شدن در کشور ما با مشکل مواجه است به گونهای که بیشتر زوجین پس از طلاق، جدایی پرتنشی را تجربه میکنند.
وی افزود: بیشتر والدین از کودک خود در ملاقاتها به عنوان جاسوس و برای خبرچینی استفاده میکنند و یا در محضر فرزند شروع به توهین کردن به همسر سابق میکنند، فرزند را سلاحی برای آزار همسر سابق میدانند، فرزندان را سنگ صبور خود میبینند و جزئیات طلاق را برایشان تعریف میکنند و اینگونه کودک را در معرض استرس و اضطراب قرار میدهند، بنابراین در این راستا والدین باید آموزش ببینند.
این مولف دستورالعمل مراکز مهر خانواده معتقد است: افرادی که دارای فرزند هستند و طلاق میگیرند در حال تصمیمگیری برای زندگی یک فرد هستند و شاید ازدواج را تمام کنند ولی برای همیشه مادر و پدر باقی میمانند، بنابراین موضوع فرزندپروری پس از طلاق امری بسیار مهم است. همچنین براساس تجربیات میتوانم بگویم از هر ۱۰۰ نفر کمتر از ۵ نفر پس از طلاق در حوزه فرزندپروری آموزش دیدهاند.
اسلامیان با اشاره به بیش از ۲۰۰ مرکز مهر خانواده در کشور و حدود ۱۸ مرکز در تهران اظهار کرد: این مراکز ذیل قوه قضاییه مشغول فعالیت هستند و ساز و کار آنها به گونهای است که دادگاهها پروندههای طلاق را به این مراکز ارجاع میدهند تا در صورت وجود شرایط مخاطرهآمیز برای کودک، این مراکز با دادگاه مکاتبه داشته باشند و دادگاه به پیگیری موضوع بپردازد.
این مددکار اجتماعی یکی از بحثهای آموزشی را آموزش قضات دانست و گفت: طبیعتا قضات مکانیزمهای روانشناسی را آموزش ندیدهاند، همچنین اثبات شرایط مخاطرهآمیز برای کودک کاری ساده نیست و چالشهای حقوقی بسیاری دارد.
به گفته اسلامیان، بسیاری از والدین تصور میکنند به دلیل اینکه همسرشان همسر خوبی نبوده است در نتیجه برای فرزند نیز والد مناسبی نیست و شاهد ادعاهایی از طرف زوجین هستیم که در واقعیت وجود ندارند.
وی در ادامه به سه روش والدگری پس از طلاق با عناوین والدگری تنها، موازی و والدگری مشترک اشاره کرد و گفت: در روش اول که والدگری تنها نام دارد، مادر یا پدری در غیاب کامل همسر حضانت را برعهده میگیرد، در روش دوم والدی که حضانت را بر عهده دارد تعامل کمی را با والد دیگر دارد و اما در روش سوم هر دو والد در فرزندپروری تعامل مشترکی دارند و متوجه هستند که مسائل عاطفی را نباید در مباحث تربیت فرزند خود وارد کنند و برای فرزند خود هدف مشترکی دارتد و آن موفقیت فرزند است بنابرین با همکاری یکدیگر به تربیت فرزند میپردازند.
وی معتقد است که والدین باید پس از طلاق شیوه والدگری مشترک را در پیش گیرند تا بتوانند فرزند خود را به دور از تنشها و خشونتها تربیت کنند.