جامعه ايران و نظامهاي فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و سياسي نظامي بهدليل نبود راههاي درست جامعهپذيري بهخوبي عمل نميکنند و در اين جامعه کرامت انسانها در جامعه مورد آسيب قرار ميگيرد.
شفاآنلاین>اجتماعی>جامعه ايران و نظامهاي فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و سياسي نظامي بهدليل نبود راههاي درست جامعهپذيري بهخوبي عمل نميکنند و در اين جامعه کرامت انسانها در جامعه مورد آسيب قرار ميگيرد. هنگامي که انسان از مسئوليت کلي خود آگاهي کامل ندارد يا دچار مسئوليتگريزي در انجام وظايف محوله ميشود به نوعي از سنتهاي جامعه ميگريزد و جامعهپذيري سطحي پيدا ميکند. در واقع او در شبکههايي از گروهها و نهادهاي اجتماعي حضور پيدا ميکند، اما از حضور در آنها هيچدستاوردي عايد فرد نميشود و سطحينگر است. انسان سحطينگر حاصل حضور در نهادهاي مختلف اجتماعي است که فرد از زمان تولد در آنها حضور دارد. در جامعه ايران بهعنوان يک سيستم از يک سو مردم و از سوي ديگر نهادهاي مختلف اقتصادي، اجتماعي، دولتي، نظامي و فرهنگي وجود دارند، طبيعتا اگر هر يک از اين نهادها بهگونهاي کارکرد خود را از دست بدهند يا در کارکرد تربيتي، آموزشي، نظامي و ... خودشان دچار کاستي و ناکارآمدي شوند برخي پيامدها را بهدنبال دارد. سيستم جامعه امروز بيمار است و هرکدام از اعضا و زيرمجموعهها از خانواده بهعنوان کوچکترين نهاد اجتماعي تا دولت بهعنوان يک نهاد سياسي هر کدام دچار ضعف در کارآمدي هستند. حال اگر نهادهاي نظامي که کارکرد آنها حفظ نظم و يکپارچگي در جامعه است، به نوعي دچار ضعف در کارآيي شوند، طبيعتا پيامدهاي مناسبي براي افراد جامعه به بار نميآيد. خانواده و مدرسه يکي از اصليترين و پايهترين نهادهاي تربيتي – انساني هستند که در جامعه پذيري نيز نقش مهمي را ايفا ميکنند و انسان بيشترين زمان زندگي خود را در اين دو نهاد سپري ميکند. بنا به نتايج تحقيقات و مطالعات انجام شده اين دو نهاد دچار کاستيهاي فراوان در کارکردهاي تعريف شده خود هستند. بهعنوان مثال در نهاد خانواده امروز در بحث تربيتي دچار ضعف هستيم و فرزندان بهگونهاي تربيت يافته و بزرگ شدهاند که کارکردها و مهارتهاي خود را براي ورود به اجتماع بهصورت کامل ياد نميگيرند. مدرسه نيز بهعنوان نهاد ديگر جامعهپذيري کمکي به بهبود اين کارکردها و مهارتها نميکند. کارکرد نهاد آموزش و پرورش، آموزش و مساله تربيت نيز نقش مهمي در کارکرد مدارس دارد، اما امروز نهادهاي آموزشي به محلي براي بروز رفتارهاي خشونتزا از سوي دانشآموزان تبديل شده و رفتارهاي پرخطري از آنها در بعضي از نهادهاي آموزشي سر ميزند. در گامهاي بعدي افرادي که در نهاد خانواده و مدرسه آموزش ديده و تربيت شدهاند، وارد فضاي رسانهها ميشوند. رسانهها بهعنوان عاملي ديگر در جامعهپذيري انسان وارد شده و فرزندان بخشي از زمان عمر خود را جز در نهاد خانواده و آموزش در فضاي رسانهها و شبکههاي اجتماعي سپري ميکنند. مجموعه تاثيرات رواني و شخصيتي سه نهاد آموزش، خانواده و رسانهها بر افراد در نهايت مثمرثمر نبوده و آنها کارکرد اصلي خود را در تربيت، آموزش و پرورش انسانها ايفا نکردهاند و عملکرد آنها دچار اختلال و ايراد بوده است. فردي که ابتدا در خانواده حضور دارد و سپس به نهاد آموزشي ميرود و از فضاي رسانهها استفاده ميبرد، حال اگر به نهاد ديگري به نام نهاد نظامي پا بگذارد دچار مجموعهاي از کمبودها در رفتارهاي اجتماعي، فردي و خانوادگي است، رفتارهايي که بايد در سه نهاد قبلي به درستي درباره آنها آموزش ديد و نسبت به اين رفتارها آگاهي داشت. بنابراين هنگام ورود اين افراد به نهاد نظامي و همچنين استقرار در پادگانها و آسايشگاهها آنها قادر به ارائه رفتار اجتماعي مطلوب نيستند. پسران به سربازي ميروند تا حفظ نظم و ترتيب را فرا بگيرند تا زماني که تماميت کشور در معرض خطر قرار ميگيرد بتوانند در راه ميهن از خاک و ارزشهاي کشور محافظت کنند. در واقع در وجود اين سربازها و کارکردهاي آموزشي آنها در نهادهاي نظامي بايد ضرورت حفظ يکپارچگي ايران ديده شود. اما از آنجايي که نهادهاي مختلفي که او از بدو تولد در آنها حضور داشته دچار برخي مخاطرات و نواقص در کارکردهاي خود بودهاند بنابراين فرد نميتواند نمايهاي از رفتارهاي مطلوب اجتماعي را به گروه اجتماعي مذکور منتقل کند.
در هر صورت نوعي تنآسايي در اين نهادها ديده ميشود و انسانها بهگونهاي از مسئوليتهاي محوله در اين نهاد گريز دارند. بنابراين در نهايت افراد موجوداتي گريزپا ميشوند که کارکردهاي محوله به خود را انجام نميدهند يا دقت و تلاش زيادي صرف انجام آن نميکنند. در واقع سيستم باتوجه به عملکرد اجزاي خود به مخاطره ميافتد و کارکرد اصلي آن در خطر قرار ميگيرد.
عالیه شکربیگی جامعهشناس
آرمان ملی