شفاآنلاین>اجتماعی>رابطه بين بيماريهاي رواني و سوءمصرف مواد مخدر بحثي ضروري است که رويکردي چند جانبه و جامع را ميطلبد که بايد با تعريفي دقيق، جامع و مانع براي هر دو پديده آغاز شود. از نظر سازمان جهاني بهداشت که مرجعاصلي بينالمللي در مورد مسائل مربوط به سلامتي است بيماريهايرواني گروه گستردهاي از اختلالهايسلامتي هستند که در آنها اختلال در تفکر، عواطف و حالتهاي خُلقي، رفتار و روابط با ديگران علائم اصلي را تشکيل ميدهند. براي اين بيماريها درمان نيز وجود دارد. در اين تعريف اعتياد هم يک بيماري شناخته ميشود.
شفاآنلاین را در اینستاگرام هم دنبال کنید
اين سازمان اعتياد را به عنوان مصرف زيانآور يا ناسالم مواد موثر بر حالات رواني نظير الکل و ساير مواد غيرمجاز تعريف ميکند و بيان ميدارد که چنين مصرفي اگر مداوم شود، ميتواند سبب وابستگي به مادهمصرف شده شود و اضافه ميکند که اعتياد با گروهي از اختلالهاي رفتاري، شناختي، عاطفي و بدني همراه است که ميتوانند هم همراه با مصرف ماده باشند و هم با قطع ناگهاني آن ايجاد شوند.حال وقتي در رابطه با مساله رابطه ميان اعتياد و بيماريهايرواني به اين دو تعريف بنگريم، با دو نکته حائزاهميت مواجه ميشويم:
اعتياد خود يک بيماريرواني است. اما نوعي بيماريرواني که همراه با مصرف موادي است که توزيع و يافتن بسياري از آنها در جوامع مختلف قانونمند نيست. اما اين امر، بيمار بودن فرد معتاد را نفي نميکند.
براي اعتياد و بيماريهاي رواني ديگر درمان موجود است.
از مساله تعريف که بگذريم؛ در بحث در رابطه ميان اعتياد و بيماري رواني به چند نکته ديگر هم بايد توجه داشت: نخست اينکه آيا در اين رابطه اعتياد سبب بيماري ميشود يا بيماري منجر به اعتياد ميشود. در پاسخ به اين امر بايد گفت که پژوهش هاي انجام شده نشان داده است که هر دو ممکن است؛ اما در مواردي که هر دو حالت در يک فرد مشاهده شود؛ اکثرا بيماري ابتدا بروز کرده و اعتياد بعدا اضافه شده است. البته در بررسي اين امر بايد توجه داشت که گاه علائم ناشي از مصرف مادهاي خاص کاملا شبيه به علائم يک بيماريرواني ميشود و اين امر با همزمان بودن دو بيماري در فرد متفاوت است. به عنوان مثال، مصرف مواد محرک مغز که شبيه با آمفتامين عمل ميکنند (در ايران اصطلاحا به آنها شيشه ميگويند) ميتواند علائمي نظير سوءظن شديد ايجاد کند که بسيار شبيه بيماري رواني نظير اسکيزوفرني است. اين امر با فرد افسردهاي که در کنار آن به دلايل گوناگون به اعتياد هم دچار شده متفاوت است. در مورد اول بيماري يکي است و در مورد دوم دو بيماري همراه با هم داريم.مساله ديگر استفاده از مواد براي «خود درماني» است که احتمالا شايعتر از آن است که تصور ميشود. به عنوان مثال، استفاده از موادافيوني براي خود درماني بسياري علائم مرضي در ايران سابقهتاريخي دارد. امروزه هم اين امر به طور کامل از بين نرفته و شکل جديد آن يعني استفاده از داروهاي قانوني (نظير خوابآورها)، بدون تجويزپزشک رو به افزايش است و شايد يک مساله مهمتر در زمينه اعتياد شود. در اين زمينه بايد در نظر داشت که در بسياري موارد افراد به يک بيماري شايع روانپزشکي نظير افسردگي مبتلا هستند و به دلايل متفاوت که در ميان آنها ترس از «انگ خوردن» به عنوان بيماررواني اهميت زياد دارد از مراجعه به مراجعدرماني سرباز ميزنند و با مواد گوناگون دارو يا ماده اعتيادآور خود درماني ميکنند و وقتي به خود ميآيند که بيماري شديدتر شده و اعتياد هم به آن اضافه شده است.