شفاآنلاین>اجتماعی> امروزه والدین همواره از این موضوع شکایت کرده که نوجوانشان خلاف صحبت آنها عمل میکند، از سوی دیگر نوجوانان هم میگویند که والدینشان، آنها را به خوبی درک نمیکنند. بهراستی علت تضاد بین والدین و فرزندان از کجا ناشی میشود و حل نشدن این تعارضها چه پیامدهایی را به دنبال دارد؟
به گزارش شفاآنلاین:نازنین دسترنج کارشناس ارشد مشاوره خانواده و مشاور و درمانگر کودک، در پاسخ به این پرسش که چرا والدین و فرزندان زبان یکدیگر را به خوبی متوجه نمیشوند، اظهار کرد: آنچه که تعیین کننده نوع رفتار بین والدین و فرزندان در دوران نوجوانی است، از سن ۲ سالگی پایهگذاری میشود. زمانی که کودک ۲ ساله به تواناییهای خود پی میبرد و مستقل عمل میکند، اگر والدین به طور صحیحی با او برخورد کنند و او را بپذیرند، در دوران نوجوانی با مشکلات کمتری مواجه میشوند.
او درباره خصوصیات دوران نوجوانی بیان کرد: نوجوان تواناییهای خود را درک کرده، استقلال طلب میشود و تمایل دارد که دنیای خود را بسازد، بنابراین اگر روابط خوبی با والدین خود نداشته باشد، ترجیح میدهد که همواره با آنها مخالفت کند حتی اگر والدینش راه درستی به او پیشنهاد داده باشند. پس از دوران کودکی والدین باید روابط صحیحی با فرزندان خود برقرار کنند و زمانی را به بودن در کنار آنها اختصاص دهند، این موضوع بیانگر این مطلب است که فرزندان برای والدین مهم هستند، همچنین کودکان یاد میگیرند که از بودن در کنار والدین خود در فضایی به دور از بایدها و نبایدها لذت ببرند.
این مشاور و درمانگر کودک افزود: برخی والدین تصور میکنند که فرزند نوجوانشان دیگر به دریافت محبت به شکل فیزیکی و کلامی نیازی ندارد، این در صورتی است که در دوران نوجوانی فرد ترجیح میدهد بیشتر در دنیای خود فرو برود و از خانواده فاصله بگیرد، والدین میتوانند با نزدیک شدن به دنیای نوجوان، ارتباط خود را با فرزندشان حفظ کنند، علایق او را بشناسند و به او بیشتر نزدیک شوند.
دسترنج تاکید کرد: والدین باید با فرزندان خود همدلی کنند. اگر در یک گفتگو هر دو طرف قصد داشته باشند تا صحبت خود را به کرسی بنشانند، این مکالمه نتیجهای نداشته و این ارتباط قطع میشود. مشکل شایعی که امروزه بین والدین و نوجوانان وجود دارد، این است که والدین همواره تمایل دارند که فرزندشان در دوران نوجوانی همانند کودکی حرف گوشکن باشد، اما به علت اینکه در این دوران فرد توانمندیهای بیشتری نسبت به گذشته دارد و مستقل شده است، والدین نباید همچون قبل انتظار داشته باشند تا فرزندشان با آنها مخالفت نکند. این مخالفتها پایهگذار زندگی نوجوان است و اعتماد به نفس او را شکل میدهد. اگر نوجوان نتواند نظر خود را ابراز کند، به طور قطع در زندگی اجتماعیاش هم با مشکل روبرو میشود
او تصریح کرد: والدین باید احساسات نوجوان را درک و خاطرات مثبت دوران نوجوانی خود را برای فرزندشان بیان کنند، او را تحقیر نکنند و تلاش کنند تنها پذیرای احساسات فرزندشان باشند.
این مشاور و درمانگر کودک گفت: والدین نباید فرزندشان را با دیگران مقایسه کنند، باید تواناییهای او را بشناسند و بدانند که تواناییهای افراد با یکدیگر متفاوت است.
دسترنج اظهار کرد: روابط بین والدین و فرزندان باید بر پایه احترام متقابل است و در عین حال خانواده باید قوانین مشخصی داشته باشد. والدین میتوانند قوانین را در تعطیلات آخر هفته در جلسهای خانوادگی و صمیمی با فرزندان خود در میان بگذارند. والدین همچنین میتوانند با فرزندان خود قرارداد ببندند. به طور مثال به او بگویند اگر در روز سه شنبه از برادر یا خواهر کوچکترت مراقبت میکنی، میتوانی آخر هفته را با دوستانت سپری کنی و آن قرارداد را تنظیم کنند و هر دو طرف به آن پایبند باشند.
او بیان کرد: والدین باید از جاسوسی کردن در اتاق و وسایل شخصی فرزندشان پرهیز کنند به طور مثال اگر در اتاق نوجوانشان پاکت سیگار را دیدند، همواره وسایل شخصی او را نگردند و او را تهدید نکرده، بلکه باید موضوع را به شکل دوستانه با فرزندشان مطرح تا با همفکری راه حل مناسبی را پیدا کنند.
این مشاور و درمانگر کودک افزود: والدین باید محیط خانه را برای نوجوان خود جذاب کنند. برای این منظور آنها میتوانند بازیهایی شاد و خانوادگی را تدارک ببینند تا انگیزه فرزندشان برای حضور بیشتر در خانه افزایش پیدا کند. در دوران نوجوانی دوستان فرد برای او بسیار اهمیت دارند، بنابراین خانوادهها نباید به طور مستقیم از آنها ایراد بگیرند و برای شناخت بیشتر دوستان نوجوان میتوانند با خانوادههایشان ارتباط برقرار کنند و با آنها به پیکنیک بروند. والدین همچنین میتوانند فرزندشان را به شرکت کردن در محیطهای سالم مانند باشگاههای ورزشی تشویق کنند تا در این محیطها فرزندشان بتواند دوستانی خوب پیدا کند.
دسترنج یادآوری کرد: والدین باید به نوجوان اعتماد کنند و تواناییهای او را باور داشته باشند همچنین آنها باید به فرزندشان اجازه تصمیمگیری در امور مختلف را بدهند و همواره در کنار نوجوان حضور و او را قبول داشته باشند تا بتوانند در محیطی صمیمی فرزندشان را به بهترین راه هدایت کنند.
همچنین در ادامه مهشید فکری روانشناس کودک و نوجوان، درباره تاثیر خصوصیات رشدی و تربیتی دوران کودکی و نوجوانی در بروز اختلالات رفتاری و روانی فرد در بزرگسالی اظهار کرد: کودکی و نوجوانی هر کدام به نوع خود از مهمترین دورههای زندگی هر فرد محسوب میشوند. ویژگیهای رشدی و تربیتی که در این دورهها وجود دارند، میتوانند بر اختلالات رفتاری و روانی شخص در بزرگسالی موثر باشند. کودکان و نوجوانان بخش وسیعی از ساختار جمعیتی جامعه را تشکیل میدهند، بنابراین توجه به این ویژگیها در این دورهها بسیار اهمیت دارد.
او بیان کرد: یکی از شایعترین تعارضاتی که در دوران کودکی (سنین پنج تا ۶ سالگی) وجود دارد،غذا نخوردن فرزندان است که این تضاد اگر شدت پیدا کند و حل نشود، کودک به اختلال خوردن دچار میشود. با بزرگتر شدن فرزندان، نوع تعارضات هم تفاوت پیدا میکند، به طوریکه این مشکل دیگر در دوران نوجوانی مشاهده نمیشود، اما موضوع آموزش نظم به فرزندان که اغلب از دوران پیشدبستانی و دبستان آغاز میشود، تا دوران نوجوانی ادامه پیدا میکند. از دیگر تعارضات میان والدین و کودکان میتوان به انتخاب لباس، استفاده از گوشی تلفن همراه و بازی کردن با آن و ابراز وجود (به طوریکه همواره تلاش میکند تا از والدین خود تقلید کند و کارهای آنها را انجام دهد تا از این طریق به آنها ثابت کند که بزرگ شده است.) اشاره کرد.
این روانشناس کودک و نوجوان افزود: فرزندان وقتی به سن بلوغ میرسند، زمینههای تعارض به طور خود به خود گسترش پیدا میکند. هر چه کودکان بزرگتر میشوند، تمایل به قدرت و استقلالطلبی آنها افزایش پیدا میکند و شرایط بروز تعارضات بین والدین و نوجوانان هم بیشتر میشود که این تضادها در آینده در موضوعاتی مانند انتخاب رشته، همسر و شغل مورد علاقه ادامه پیدا میکنند. فرزندان وقتی ازدواج میکنند و تشکیل خانواده میدهند، مهارت حل تعارضاتشان در دوران مجردی به دوران پس از ازدواج هم انتقال پیدا میکند.
فکری تاکید کرد: از دیگر تعارضات دوران نوجوانی، موضوع مسئولیت دادن به فرزندان است که اغلب نوجوانان زیر بار این مسئولیتها نمیروند. درخواستهای مکرر و غیر معقولی که نوجوانان از والدین خود دارند، میزان پول تو جیبی هفتگی یا ماهیانه فرزندان و نحوه خرج کردن این مبلغ، ارتباط با جنس مخالف و میزان استفاده از فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی از جمله تضادهای بین والدین و نوجوانان هستند.
او تصریح کرد: بسیاری از افراد، شکاف نسلی را که بین والدین و فرزندان وجود دارد، عامل ایجاد تعارضات بین والدین و نوجوانان میدانند، اما اگر والدین بتوانند خود را با پیشرفت جامعه همسو کنند، این شکاف از بین میرود و تضادها کاهش پیدا میکند. شکاف بین نسلی، پیامد ناآگاهی و ناتوانی والدین است، بنابراین والدین در کاهش این تعارضات نقش اساسی دارند. هر چه سن فرزندان پایینتر باشد، رهبری و حل تضادها بیشتر بر دوش والدین قرار میگیرد.
این روانشناس کودک و نوجوان گفت: والدین اگر خود را برای ورود به دوران نوجوانی فرزندشان آماده نکنند، به طور قطع تعارضات زیادی میان آنها و فرزندشان ایجاد میشود، برای این منظور والدین میتوانند در کارگاههای آموزشی مفید شرکت تا مهارتهای لازم را کسب کنند. باورها و اعتقادات والدین یکی از عوامل مهم بروز تعارض بین والدین و فرزندان است. به طور مثال والدین معتقد هستند که تنها با زور میتوانند در تربیت فرزندشان موفق شوند و فرزندشان نباید خلاف نظر آنها عمل کند و اگر عمل کرد، باید به شدت تنبیه شود.
فکری اظهار کرد: والدین باید نخست باورها و اعتقاداتشان را در زمینه برخورد با فرزندان به هنگام بروز تعارض بشناسند. والدین میتوانند لیستی از همه رفتارهای فرزندنشان که ممکن است در این رفتارها با او به مشکل برخورد دارند، تهیه کنند و از طریق پرسیدن این سوال که من باید در این موقعیتها با فرزندم چگونه برخورد کنم، باورهایی که از قبل در ذهنشان است، از این طریق شناسایی و کارآمدی یا ناکارآمدی پاسخها را مشخص کنند که به این روش فرآیند عقلانی سازی تئوریهای تربیتی والدین گفته میشود.
او یادآوری کرد: حل نکردن تعارضات بین والدین و فرزندان به سلامت روانی کودکان یا نوجوانان آسیب میزند. والدین میتوانند برای حل کردن این تضادها از متخصصان کمک بگیرند و خود در کارگاههای آموزشی مهارتهای فرزندپروری شرکت کنند.
باشگاه خبرنگاران جوان