کد خبر: ۲۴۳۲۸۹
تاریخ انتشار: ۱۹:۱۶ - ۱۱ مهر ۱۳۹۸ - 2019October 03
به خاطر داشته باشید که عصبانیت مشکلی را حل نمیکند و احساس خوبی در شما بوجود نمیآورد بلکه شرایط بدتری را ایجاد می کند
شفاآنلاین>سلامت>حرفی می‌شنوید که به مزاجتان خوش نمی‌آید یا از چیزی ناراحت می‌شوید سریع ضربان قلبتان بالا می‌رود،نفس‌هایتان تند می‌شود، چشم‌هایتان بازتر می‌شود و جملات با سرعت در ذهنتان می‌چرخد.

به گزارش شفاآنلاین، می‌خواهید منفجر شوید و تمام خشمتان را با رفتار، گفتار و عملتان نشان دهید اما این انفجارها گاهی مشکلات بزرگی را در محل کار، روابط فردی و کیفیت زندگی به وجود می‌آورد که جبران‌ناپذیر است؛ به‌راستی چگونه می‌توانیم از خشم مان را کنترل کنیم؟

یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین مهارت‌های اجتماعی که در برقراری و انسجام روابط فردی اهمیت دارد، کنترل خشم است. خشم <Anger>یکی از نیرومندترین هیجانات رفتاری بشر است که اگر مهار نشود می‌تواند مانع هرگونه موفقیتی در زندگی شود لذا هدف از کنترل خشم کاهش احساسات پرخاشگرانه و برانگیختگی فیزیکی است چراکه خشم باعث فروپاشی روابط خانوادگی و فردی می‌شود.

هیجانات چه هستند؟

همه ما در طول زندگی با انواع هیجانات روبرو می‌شویم و درواقع یکی از مهارت‌های زندگی برخورد مؤثر و مقابله با هیجانات است. گاهی ما هیجانات مختلفی را از خود نشان می‌دهیم؛ خوشحالیم، می‌ترسیم، گریه می‌کنیم و گاه عصبانی هستیم اما مقابله و برخورد با این هیجانات به معنای سرکوب آن‌ها نیست.

دکتر ویدا فلاح روانشناس و مدرس مهارت‌های زندگی در گفت‌وگوی اختصاصی با تبیان می‌گوید: هیجانات نه‌تنها پدیده ی مضری نیستند بلکه مفید و باعث بقای ما هستند یعنی وقتی یک محرکی در محیط وجود دارد که شما را تحت تأثیر خود قرار می دهد، شما تصمیم می‌گیرید که کاری متناسب با آن شرایط انجام دهید مثلا تصور کنید در یک محیط، محرکی وجود دارد که شما را ناراحت می‌کند و واکنشی حاکی از خشم بروز می‌دهید تا بتوانید آن محرک خطرناک را از خود دور کنید.

همچنین شدت هیجانات باید به‌گونه‌ای باشد که در فرد رفتار مناسب با موقعیت را ایجاد کند؛ اگر ما بتوانیم هیجاناتمان را تنظیم کنیم یعنی ما یک فرد سالم و بالغی هستیم که در موقعیت‌های مختلف بازخورد مناسب از خودش نشان می‌دهد.

چرا برخی افراد خشمگین هستند؟

همه افراد دچار هیجانات رفتاری مثل ترس، شادی، غم و خشم می‌شوند و این هیجانات تا حدودی طبیعی هستند و همان‌طور که اشاره شد هیجانات باعث بقای انسان می‌شود مثلاً اگر ما عصبانی نشویم نمی‌توانیم از حقوق خود دفاع کنیم یا اگر دچار ترس و اضطراب نشویم نمی‌توانیم خود را در موقعیت خطرناک نجات دهیم بنابراین ما نیاز داریم خشم سالم، ترس سالم، غم و شادی سالم را تجربه کنیم اما گاهی خشم‌های ما از حالت طبیعی خارج می‌شود و تبدیل می‌شویم به یک آدم همیشه عصبانی که با کوچک‌ترین حرف و رفتاری سریع از کوره در می‌رود اما چرا برخی افراد خشمگین هستند؟

فلاح می‌گوید: چندین نظریه‌پرداز در رابطه باخشم نظریه‌های جالبی را ارائه داده‌اند.

زیگموند فرید می‌گوید: وقتی فردی انرژی زندگی و لذت‌جویی و بایدها و نبایدهای درونی‌اش را سرکوب می‌کند و بعد در بیرون از خودش فردی را می‌بیند که آن لذت‌جویی‌ها را انجام می‌دهد به‌شدت دچار خشم می‌شود و این خشم ناشی از سرکوب هیجاناتی است که در درونش بوده است.

آلفرد آلرد معتقد است: ریشه ی خشم، عقده ی حقارت است. درواقع انسان‌ها از حقارت‌هایی که از بدو تولد دارند و در مقایسه با بزرگ‌ترها خودشان را ناتوان می‌بینند تلاش می‌کنند که حقارت را برطرف کنند اما یکجایی به این نقطه می‌رسند که نقطه ی مقابل حقارت، خشونت و قدرت است اما کارن هورنای خشم را ترس‌های دوران کودکی و کمبودهای مادری می‌داند که نمی‌تواند فرزندش را ازنظر فیزیکی و روانی تغذیه کند. مادرانی که به‌قدر کافی در کنار فرزندانشان نیستند بچه را در یک موقعیت کمبود نوازش قرار می‌دهند و چنین بچه‌هایی در بزرگ‌سالی دچار اضطراب و ناامنی می‌شوند و واکنش‌هایی ناشی از خشونت از خود نشان می‌دهند تا درآن موقعیت ناامن از خود دفاع کنند.

اما رفتارگرایان از زاویه ی دیگری به خشم نگاه می‌کنند و می‌گویند: خشم و خشونت ناشی از یادگیری است؛ ما در جامعه مشاهده می‌کنیم و به‌طور مستقیم و غیرمستقیم به ما یاد می‌دهند که خشن باشیم.

 مثلاً ما مستقیماً پدری را می‌بینیم که وقتی از چیزی ناراحت می‌شود به‌جای گفت‌وگو نسبت به خواهر، برادر و مادر با خشونت رفتار می‌کند یا وقتی از محیط اجتماعی عصبانی می‌شود به‌جای آنکه نقد کند ناساز گویی می‌کند؛ این پدر عملاً یاد می‌دهد که هر وقت چیزی دیدی که باب میلت نبود حق‌داری که عصبانی شوی...؛ شیوه ی غیرمستقیم شیوع خشم این است که در کودکی برای بچه‌ها اسباب‌بازی‌هایی مثل تفنگ می‌خرند و یا بازی‌های یارانه‌ای خشونت آموزی را در اختیار بچه‌ها قرار می‌دهند اما بچه‌هایی که چنین بازی‌هایی انجام می‌دهند پاداش می‌گیرند که کشتن جایزه دارد و این بچه‌ها ناخودآگاه آموزش می‌بینند که عصبانی بودن خیلی خوب است و مورد تشویق قرار می‌گیرند لذا در این مسیر سینما، تلویزیون و رسانه‌ها می‌توانند با الگو دادن طیف وسیعی از جمعیت را به سمت‌وسوی خاصی هدایت کنند.

کنترل هیجانات و خشم یکی از مهارت‌هایی است نیاز به تمرین و تکرار دارد و در کوتاه‌مدت امکان‌پذیر نیست اما آنچه بیش از کنترل خشم مهم است، عکس‌العمل فرد مقابل است که برشدت و یا کم شدن خشم تأثیرگذار است چنانچه دکتر فلاح می‌گوید: باید به ببینیم که خشم طرف مقابل چه تأثیری در ما گذاشته است؛ آیا ما نسبت به رفتار پرخاشگرانه ی او از جملاتی حاکی از نباید استفاده می‌کنیم که نباید این‌طوری برخورد کند، حق ندارد این‌گونه حرف بزند و...؟!

وقتی ما با فرد پرخاشگر روبرو می‌شویم باید رفتار بالغانه ای از خود نشان دهیم؛ اینکه از درون نسبت به‌طرف مقابل گارد نگیریم و با باید و نبایدها او را ادیت نکینم بلکه بپذیریم که او اکنون دچار هیجان شدیدی شده است و نیاز دارد که موردتوجه و پذیرش قرار بگیرد. حالا اگر شما در محیطی پرتنش هستید و احساس می‌کنید نمی‌توانید هیجاناتتان را کنترل کنید نیاز به یکسری آگاهی دارید که این آگاهی از طریق مطالعه به دست می‌آید.

اگر قصدتان این است که با خشمگین شدن به کسی آسیب بزنید تا به هدفتان برسید، بدانید که بعد از آسیب زدن به‌وسیله ی خشم، انگیزه‌ای برای تغییر دادن در فرد ایجاد نمی‌کنید؛ پیشنهاد می‌کنم وقت بیشتری را برای مطالعه و تمرین اختصاص دهید و این را بپذیرید که مشکلات جز جدایی‌ناپذیر زندگی هر شخصی است لذا سهل‌انگارانه پاسخ ندهید، کمی فکر کنید و راه‌حل مسئله را پیدا کنید و با آرامش به جنگ با مشکلات بروید.

همچنین تا جایی که می توانید از محیطهای پرتنش که باعث عصبانیت تان می شود دوری کنید. بهتر است به خاطر داشته باشید که عصبانیت مشکلی را حل نمیکند و احساس خوبی در شما بوجود نمیآورد بلکه شرایط بدتری را ایجاد می کند.تبیان
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: