پدر و مادر ما که ازدواج می کردند به طلاق فکر نمی کردند و این
اصلا در خانواده ها مرسوم نبود،اما الان وقتی به دختر یا پسر می گوییم این
فرد به درد زندگی با تو نمی خورد، به راحتی پاسخ می دهد:" سخت نگیر، اگر
خوب نبود طلاق می گیریم." یعنی الان دختران و پسران ما در زمان ازدواج هم
به فکر طلاق هستند. حتی وقتی در گذشته اعلام می کردیم که حق طلاق را بگیرید
خانواده ها برخورد بدی با این موضوع داشتند اما دختران امروزی حق طلاق را
سر سفره عقد می گیرند.
در برخی موارد زن و مرد بدون اینکه حتی به
خانواده خود بگویند دادگاه می روند و از هم جدا می شوند. درحالیکه در گذشته
حتی طلاق توافقی هم زمانی بود که زن و مرد با مشکلات جدی مواجه بودند،زن
مهریه خود را می بخشید و از هم جدا می شدند. حتی در شهرهای کوچک و روستاها
زن حق جدایی نداشت اما الان کاملا متفاوت است و به راحتی جدا می شوند.
متاسفانه
الان مفهوم ازدواج، خانواده و طلاق دچار دگرگونی شده است و طلاق دیگر قبح
گذشته را ندارد. قبلا در خانواده ها طلاق عمل زشتی بود و هرکسی به راحتی
این کار را نمی کرد اما الان زن و مرد خوشحال به دادگاه می روند و طلاق می
گیرند.حتی ناهار هم با هم به رستوران می روند و این را آشتی کنان مجدد می
دانند. برخی از اینها حتی به عنوان دوست با هم باقی می مانند و با هم رفت
وآمد دارند.زنان حاضر نیستند شرایط سخت را تحمل کنند و این را حق خود می
دانند که زندگی راحتتری از دوران خانه پدری داشته باشند، اما وقتی مرد نمی
تواند خواسته های او را تحمل کند به راحتی اعلام طلاق می کند.
این
شیوه از کشورهای غربی به ما رسیده اما مثل همه چیز ما این فرهنگ را انطباق
دادیم و بومی شده است.در کشورهای اروپایی و غربی اگر زن و مرد توافقی از
هم جدا می شوند حق و حقوق یکدیگر را پرداخت می کنند اما در کشور ما چنین
نیست. زن ناچار است مهریه خود را ببخشد و تنها شاید فرزندش را بگیرد.
بنابراین این طلاق توافقی از این جهت که دعوا در آن نیست و فرزندان آسیب
نمی بینند خوب است اما باید حق و حقوق زنان پرداخته شود.
مصطفی اقلیما-مددکاراجتماعی